تحقیق در مورد اربعین حسینی نشان می دهد که دو اتفاق مهم در این روز افتاده است. در روز اربعین حسینی اسرای کربلا از شام به این سرزمین بازگشتند.
روز 20 صفر مصادف با اربعین حسینی زمانی است که حرم امام حسین (ع) یعنی کاروان اسرا، از شام به مدینه مراجعت کردند. روز اربعین روزی است که جابر بن عبدالله بن حرام انصاری، صحابی رسول خدا (ص)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت قبر امام حسین (ع) بشتابد و او نخستین کسی است از مردمان که قبر آن حضرت را زیارت کرد.
اربعین حسینی در متون مذهبی
باید دید در کهنترین متون مذهبی ما، از «اربعین« چگونه یاد شده است. به عبارت دیگر دلیل برزگداشت اربعین چیست؟ مهمترین نکته درباره اربعین، روایت امام عسکری (ع) است. حضرت در روایتی که در منابع مختلف از ایشان نقل شده فرمودهاند: «نشانههای مؤمن پنج چیز است: خواندن 51 رکعت نماز (17 رکعت نماز واجب + 11 نماز شب + 23نوافل)، زیارت اربعین، انگشتری در دست راست، وجود آثار سجده بر پیشانی و بلند خواندن بسم الله در نماز».
این حدیث تنها مدرک معتبری است که جدای از خود زیارت اربعین که در منابع دعایی آمده، به اربعین امام حسین (ع) و بزرگداشت آن روز تصریح کرده است.
منشا اربعین حسینی چیست؟
اما این که منشأ اربعین چیست، باید گفت، در منابع به این روز (اربعین) به دو اعتبار نگریسته شده است.
اربعین روز مراجعت اسرای کربلا از شام به مدینه
کهنترین کتاب دعایی مفصل موجود، کتاب «مصباح المتهجّد» شیخ طوسی از شاگردان شیخ مفید است که ایشان هم همین مطلب را آورده است. شیخ طوسی پس از یاد از این که روز نخست ماه صفر روز شهادت زید بن علی بن الحسین (ع) و روز سوم ماه صفر، روز آتش زدن کعبه توسط سپاه شام در سال 64 هجری است، مینویسد:
«بیستم ماه صفر (چهل روز پس از حادثه کربلا) روزی است که حرم سید ما اباعبدالله الحسین از شام به مدینه مراجعت کرد و نیز روزی است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا (ص) از مدینه وارد کربلا شد تا قبر حضرت را زیارت کند. او نخستین کس از مردمان بود که امام حسین (ع) را زیارت کرد. در چنین روزی زیارت آن حضرت مستحب است و آن زیارت اربعین است». (مصباح المتهجد، ص 787) |
در همانجا آمده است که «وقت خواندن زیارت اربعین، هنگامی است که روز بالا آمده است».
در کتاب «نزهة الزاهد» هم که در قرن ششم هجری تألیف شده، آمده: «در بیستم این ماه بود که حرم محترم حسین (ع) از شام به مدینه آمدند. (نزهة الزاهد، ص 241) همین طور در ترجمه فارسی فتوح ابن اعثم (الفتوح ابن اعثم، تصحیح مجد طباطبائی، ص916) و کتاب مصباح کفعمی که از متون دعایی بسیار مهم قرن نهم هجری است این مطلب آمده است. برخی استظهار کردهاند که عبارت شیخ مفید و شیخطوسی، بر آن است که روز اربعین، روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه خارج شدند نه آن که در آن روز به مدینه رسیدند. (لؤلؤ و مرجان، ص 154) به هر حال، زیارت اربعین از زیارتهای مورد وثوق امام حسین (ع) است که از لحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است.
شیخ طوسی، بیستم صفر یا اربعین را، زمان بازگشت اسرای کربلا از شام به مدینه دانسته است. باید افزود که نقلی دیگر، اربعین را بازگشت اسرا از شام به «کربلا» تعیین کرده است. تا اینجا، از لحاظ منابع کهن، باید گفت اعتبار سخن نخست بیش از سخن دوم است. با این حال، علامه مجلسی پس از نقل هر دو اینها، اظهار میدارد: «احتمال صحت هر دوی اینها (به لحاظ زمانی) بعید مینماید». (بحار ج 101، ص 334 ـ 335) ایشان این تردید را در کتاب دعایی خود «زاد المعاد» هم عنوان کرده است. با این حال، در متون بالنسبه قدیمی، مانند «لهوف» و «مثیرالاحزان» آمده است که اربعین، مربوط به زمان بازگشت اسرا، از شام به کربلاست. اسیران، از راهنمایان خواستند تا آنها را از کربلا عبور دهند.
باید توجه داشت که این دو کتاب، در عین حال که مطالب مفیدی دارند، از جهاتی، اخبار ضعیف و داستانی هم دارند که برای شناخت آنها باید با متونکهنتر مقایسه شده و اخبار آنها ارزیابی شود. این نکته را هم باید افزود که منابعی که پس از لهوف، به نقل از آن کتاب این خبر را نقل کردهاند، نباید به عنوان یک منبع مستند و مستقل، یاد شوند. کتاب هایی مانند «حبیب السیر» که به نقل از آن منابع خبر بازگشت اسرا را به کربلا آوردهاند، (نفس المهموم ترجمه شعرانی، ص 269) نمیتوانند مورد استناد قرار گیرند.
اربعین ثبت اولین زائر قبر امام حسین
اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر خدا (ص) از مدینه به کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را زیارت کند.
شیخ مفید در«مسار الشیعه» که در ایام موالید و وفیات ائمه اطهار علیهم السلام است، اشاره به روز اربعینکرده و نوشته است: «اربعین روزی است که حرم امام حسین (ع)، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. همچنین اربعین روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام حسین (ع) وارد کربلا شد».
دو نکته کوتاه در مورد اربعین
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ اینکه ما برای یک گوریل حس دلسوزی بیشتری داریم تا مادری که خواسته با بردن فرزندش به باغوحش یک روز خوش برای او بسازد، درباره ما چه میگوید؟
این یعنی ما با تمام وجود به این تصور چسبیدهایم که اتفاقات بد برای مادرهای خوب نمیافتد؛ اما متاسفانه این فقط یک قصه آرامشبخش است.
دارم درباره کشتن هارامبه، گوریل نر با گلوله صحبت میکنم که بعد از افتادن یک بچه در محفظهاش در باغوحش سینسیناتی اتفاق افتاد. گوریل برای حفاظت از بچه کشته شد و موج ترسناکی از سخنان تند و خشمگین علیه مادر بچه شروع شد. تصویری از یک گوریل با عبارت «من کشته شدم چون زنیکه حواسش به بچهاش نبود» نمونهای زشت از این واکنشها بود که در اینترنت دست به دست میشد.
این واکنشها من را یاد واکنش نامناسبی انداخت که بعضیها گاهی به خبر ابتلای یک دوست به سرطان نشان میدهند: «کاش غذاهای بهتری خورده بود و بیشتر ورزش میکرد!» این شباهت تصادفی نیست.
سالها قبل کتابی خواندم که روی من به عنوان پزشک تأثیر عمیقی داشت: «وقتی اتفاقات بد برای آدمهای خوب میافتد» از یک خاخام یهودی به نام هارولد کوشنر. آن طور که او در این کتاب توضیح میدهد، خیلیها نسبت به تراژدیهای زندگی سایرین واکنشهای بیملاحظه نشان میدهند، چون دارند تلاش میکنند، خودشان را قانع کنند که مشابه این اتفاق برای خودشان رخ نخواهد داد. آنها نمیتوانند بپذیرند که اتفاقات بد بر حسب بختواقبال حتی برای آدمهای خوب هم رخ بدهند؛ چون این به معنی پذیرش این حقیقت است که آنها اصلاً آنقدر که فکر میکنند، روی آنچه برایشان رخ میدهد کنترل ندارند.
مشابهاً، خیلی پدرومادرها از پذیرش این موضوع سر باز میزنند که اتفاقات بد ممکن است برای بچههایی با والدین خوب هم بیفتند. چرا؟ چون این به معنی پذیرش این حقیقت است که اتفاقات بد ممکن است برای بچههایشان بیفتد؛ حتی وقتی آنها دارند بیشترین تلاش ممکن را برای مراقبت از آنان به کار میبرند.
من در این مورد تا حدی به خودم اجازه اظهار نظر میدهم. نه فقط به خاطر سالیان سال طبابت که در آن اتفاقات بد بسیاری دیدم که برای کودکانی با مادران خوب رخ داده بود، بلکه به عنوان مادری که چهار فرزند را نسبتا صحیح و سالم به عرصه رساندهاست. در مدت حدود سیسال مادری کردن، جز دو استخوان شکسته (که در حادثههای جداگانه اسنوبورد برای یکی از بچههایم در زمان نوجوانی اتفاق افتاد) هیچ بخیه یا بیماری جدی برای بچههایم پیش نیامده؛ اما وقتی به مادری که فرزندش در محفظه گوریل افتاده نگاه میکنم، با خودم فکر میکنم، فقط لطف خدا بوده که این اتفاق برای من نیفتاده.
یک تابستان من و شوهرم بچههای کوچکمان (۸، ۶، ۴ و ۱ ساله) را به پارک آبی بردیم تا خوش بگذرانند. شوهرم با دو پسر بزرگتر به «رودخانه آرام» که از میان پارک میگذشت رفتند. [نوعی بازی در پارکهای آبی. جریانی رودخانه مانند و آرام که با تیوب روی آن معلق میشوند و به آرامی با جریان آب میروند. ترجمه تحتالفظی آن «رودخانه تنبل» است.] من کوچکترین پسرم و دخترم را به منطقه بسته مخصوص بچهها بردم که دروازهای داشت که خود به خود پشت سر ما بسته میشد و دستگیره باز کردنش بالاتر از دسترس بچهها بود.
کوچولوهای من نوبتی روی سرسره پلاستیکی بچهها بازی میکردند. دخترم کوچکتر از آن بود که خودش از پلههای سرسره بالا برود، من باید او را بالای سرسره میگذاشتم و پایین سرسره میگرفتمش. بچهها داشتند حسابی کیف میکردند.
چهارمین بار که دخترم را پایین سرسره گرفتم، ناگهان دیدم پسر چهارسالهام را پیدا نمیکنم. اول اصلا نگران نبودم. هر چه نباشد او در یک محفظه امن بسته مخصوص بچهها محدود بود؛ اما خیلی طول نکشید که بفهمم او دیگر در محدوده نیست. راهی پیدا کرده بود و وارد بخش اصلی پارک شده بود. شنا بلد نبود و جلیقه شنا تنش نبود و داشت در منطقهای پر از استخرهای عمیق برای خودش میچرخید.
دخترم را برداشتم و به سمت دروازه اصلی دویدم و از آنها خواستم نجات غریقها را دنبال بچهام بفرستند. بعد از طولانیترین پنج دقیقه عمرم، پسرم را دیدم که دست در دست نجاتغریق نوجوانی میآمد. وقتی مرا دید، با ملامت به من اشاره کرد و گفت: «تو گم شدی!»
چطور از منطقه بسته بیرون آمده بود؟ بدون هیچ زحمتی! خیلی ساده، موقع رد شدن یک خانواده از در عبور کرده بود و آن خانواده یا ندیده بودند و یا اهمیت نداده بودند.
منظورم چیست؟ بچه من ممکن بود قبل از اینکه بفهمم چه شده غرق شده باشد. من او را به محفظهای بسته با دروازهای قفلدار برده بودم. درست کنارش ایستاده بودم. فقط چند لحظه چشمم را از او برداشته بودم تا خواهرش را از روی سرسره بردارم، در حالی که با خودم فکر میکردم، عیبی ندارد چون ما در منطقه بستهای با قفل ضد کودک بودیم.
واقعیت این است که تراژدی فقط چند اتفاق کوچک تصادفی لازم دارد؛ مثل اینکه یک مادر لحظهای به یکی دیگر از بچههایش نگاه کند و بزرگسال دیگری ناخواسته (یا آگاهانه) دری با قفل کودک را برای بچهٔ بدون مراقب باز کند. بچه خودش هم دنبال کشف جاهای جدید است.
ممکن است دقیقاً همین اتفاق برای آن مادر در باغوحش سینسیناتی افتاده باشد: او لحظهای به طرف دیگری نگاه کردهاست. نرده حفاظ ایرادی داشتهاست. بزرگترهای دیگری که درست کنار بچه ایستاده بودهاند، خواسته یا ناخواسته به بچهای که دارد تلاش میکند از وسط یا بالای نرده رد شود بیتوجهی کردهاند. همه اینها در چند ثانیه اتفاق میافتد، اما نتایج غمبار برای همیشه ماندگار است.
اشتباه نکنید. نمیخواهم بگویم مشکلی به عنوان قصور مادر وجود ندارد. نمونههایش را خودم دیدهام: مادرهایی که بچههایشان را کتک میزنند یا به موقع به آنها غذا نمیدهند یا آنها را برای چندین ساعت تا حتی چند روز تنها در خانه رها میکنند. آنچه در باغوحش سینسیناتی رخ داد قصور مادر نبودهاست. آنهایی که اصرار دارند بوده با این کار بیشتر درباره خودشان به ما اطلاعات میدهند تا مادر آن بچه.
آنها میخواهند باور کنند که حوادث برای مادرهای خوب نمیافتند. در واقع نمیتوانند بیفتند. این تندی و پرخاشی که این مادر را هدف گرفته بازتاب دهنده تلاش عاجزانه آنها برای حفظ آن تصور است، در مقابل شواهدی که نشان میدهد آن تصور واقعیت ندارد. او مادر بیتوجهی نبوده، همانطور که آنها نیستند و اصرار بر اینکه اتفاقات بد نمیتوانند برای مادرهای خوب بیفتند چیزی بیش از یک توهم زیبا و احتمالا تراژیک نیست.
حتما برای شما نیز جالب است که بدانید نخستین ایمیل در تاریخ اینترنت توسط چه کسی فرستاده شد یا اولین پستی که در شبکه اجتماعی اینستاگرام منتشر شد توسط چه کسی و با چه محتوایی منتشر شد چه بود؟
امروز ایمیل و وبسایتها، همه چیزهایی هستند که ما وجود آنها را مسلم فرض میکنیم، زیرا بخشی از زندگی ما را تشکیل میدهند؛ اما زمانی بوده که خبری از هیچ یک از اینها نبود؛ هرچند زمان زیادی از تاریخ فرستادن نخستین ایمیل در تاریخ بشر نگذشته است.
در اینفوگراف زیر ما تلاش کردهایم، اولین رویدادهای مشهور در اینترنت را برای شما تشریح کنیم.
مصرف تخم مرغ به دلیل کاهش کلسترول بد ، خطر بیماری های قلبی را کاهش می دهد
بهبود کلسترول خون: در حالی که تخم مرغ حاوی کلسترول بالایی است، اما تحقیقات نشان می دهد که وقتی تخم مرغ می خوریم کبد کلسترول کمتری را پردازش می کند. خوردن دو عدد تخم مرغ در روز کلسترول خوب یا لیپوپروتئین با چگالی بالا را افزایش خواهد داد.
کاهش خطر بیماری های قلبی: مصرف تخم مرغ به دلیل کاهش کلسترول بد یا ال دی ال منجر به کاهش خطر بیماری های قلبی خواهد شد. واقعیت این است که افزایش کلسترول خوب یا اچ دی ال ناشی از مصرف تخم مرغ خطر سکته مغزی را نیز در افراد کاهش خواهد داد.
از دست دادن وزن: پروتئین موجود در تخم مرغ باعث ترویج احساس سیری شده و شما کالری کمتری دریافت خواهید کرد. مطالعات نشان می دهد افرادی که در هنگام صبح از تخم مرغ استفاده می کنند، در طول روز کمتر به خوردن مواد غذایی با کالری بالا تمایل نشان می دهند.
بهبود سلامت چشم: زرده تخم مرغ حاوی دو ماده مغذی به نام های لوتئین و زیگزانتین است که منجر به بهبود عملکرد چشم می شود. علاوه بر این تخم مرغ منبع خوبی از ویتامین آ است و همانطور که می دانید یکی از علل اصلی کوری، کمبود این ویتامین محسوب می شود.
بهبود عملکرد مغز: تخم مرغ سرشار از ماده ای به نام کولین است و تحقیقات نشان می دهد این ماده مغذی به ساخت غشاهای سلولی و تولید مولکول در مغز کمک می کند.
کم شدن خطر بیماری ها: تخم مرغ حاوی مواد مغذی برای بهبود عملکرد و تقویت سیستم ایمنی بدن است ضمن اینکه به تعادل هورمون های تیروئید کمک می کند. سلنیوم موجود در تخم مرغ این مزایا را دارد. در واقع یک عدد تخم مرغ حاوی ۲۲ درصد سلنیوم است.
بهبود وضعیت پوست و مو: تخم مرغ حاوی ویتامین های ب ۱۲، ب ۵ و ب ۲ برای حفظ سلامت پوست و مو است. توجه داشته باشید که این مواد مغذی عملکرد سیستم عصبی را نیز بهبود می بخشند.
دریافت کافی امگا ۳: این ماده غذایی حاوی مقادیر بالای امگا ۳ است. مصرف به اندازه چربی های امگا ۳ به کاهش خطر بیماری های قلبی کمک می کند.
کاهش تری گلیسیرید: بر اساس مطالعات، مصرف ۵ عدد تخم مرغ در هفته میزان تری گلیسیرید را ۱۶ تا ۱۸ درصد کاهش می دهد. باید توجه داشته باشید که تری گلیسیرید بالا خود عاملی برای ابتلا به دیابت، حمله قلبی و فشار خون بالا در زنان و مردان است.
کاهش استرس: کمبود اسیدهای آمینه ضروری در بدن عاملی برای ابتلا به استرس و اضطراب است. تخم مرغ حاوی تمام اسیدهای آمینه ضروری برای مبارزه با علائم این دو عارضه روانی است.
منبع:salamatnews.com