مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

بلوچ یعنی من [مجموعه عکس]

کودکان «میسی»؛ عاشقان علم‌آموزی در عین محرومیت

سه شنبه 19 اسفند 1393 ساعت 07:55

جام جم سرا: یک کپر شده است مدرسه؛ چند کودک، در گرما یا سرما، به عشق فراگیری علم و در عین محرومیت‌های بسیار در آن جمع می‌شوند و در سرزمینی خشک، آب را می‌خوانند. بی‌هیچ شکوه‌ای روی خاک و سنگ می‌نشینند و به گچ و تخته می‌اندیشند. آنها فرزندان مردان و زنان بلوچند. بلوچ که می‌گویم یعنی هموطنی در گوشه پایین، سمت راست کشور ما، ایران.


ادامه مطلب ...

زندگی یعنی استقبال از تغییر

چرا به این فکر نمی‌کنیم که یک تغییر اساسی در رفتارمان، روابط‌مان، طرز تفکرمان، جنبه‌های معنوی زندگی‌مان، سلامت‌مان و دیگر جنبه‌های زندگی‌مان داشته باشیم. چرا به این امر مهم توجه نمی‌کنیم که باید حرکت جدید یا یک تغییر اساسی در زندگی داشته باشیم. در واقع لازم است که از تغییر نترسیم زیرا اگر تغییر حساب شده باشد، می‌تواند بسیار مثبت و کارآمد باشد. چه ایرادی دارد کمی هم خود را به دردسر بیندازیم، شجاعت از خود نشان دهیم و حرکت مثبتی داشته باشیم. مگر واقعیت غیر از این است که زندگی یعنی حرکت و حرکت هم یعنی تغییر. ترفند زندگی فرار از تغییر نیست بلکه آفریدن تغییر است و این ما هستیم که باید تغییر را بیافرینیم و آن را تا موفقیت کامل رها نکنیم. این تغییرات جنبه‌های مختلفی دارد که در ادامه به آنها اشاره می‌شود.

از تغییر نترسید

همیشه تغییر دشوار است شاید به همین دلیل مارک تواین رمان نویس گفته است: «تنها کسی که خواهان تغییر و تعویض است، بچه‌ای است که خودش را خیس کرده است.» براستی چرا این‌گونه است؟ این ترس از تغییر و مقاومت در برابر آن از کجا ناشی می‌شود ؟ مگر غیر از این است که رشد و پیشرفت نیازمند تغییر است؟ آیا می‌توانیم هم سر جای خود بایستیم و هم به جلو برویم؟

معمولا ترس افراد از تغییر دلایل مختلفی دارد که برخی از مهم‌ترین آنها به این شرح است:

ـ افراد برای این‌که چیزی را از دست ندهند از تغییر هراس دارند. اصولا هر جا تغییری در حال وقوع باشد اولین سوالی که به ذهن فرد خطور می‌کند، این است که این تغییر چه تاثیری بر زندگی او دارد؟ آیا موقعیتش به دلیل انجام این تغییر به خطر می‌افتد؟ در واقع این ماهیت انسان است که در زمانی که با تغییر روبه‌رو می‌شود ناگهان احساس می‌کند تنها و آسیب‌پذیر شده است. در این میان فقط اشخاص خوشبین هستند که با سرعت بیشتری به امتیازهای مثبت تغییرات توجه کرده و در دیگران هم انگیزه تغییر ایجاد می‌کنند.

ـ افراد از تغییر فرار می‌کنند، زیرا از ناشناخته‌ها می‌ترسند. آنها اغلب به این دلیل از تغییر می‌ترسند که نگران ناشناخته‌های تغییرند. ترس، افراد را متوقف می‌کند و این در حالی است که تنها راه برخورد با ترس انجام کارهایی است که از آنها بیم داریم. ترس از ناشناخته‌ها بزرگ‌ترین ترسی است که فرد برای انجام تغییر حس می‌کند. گاه تغییرات ما را به جایی می‌برد که قبلا نبودیم و ما از همین می‌ترسیم.

ـ معمولا کاری صورت نمی‌گیرد، مگر آن‌که ما به این امر باور داشته باشیم که آن کار باید انجام شود و مطمئن شویم که حالا زمان مناسبی برای این کار است. بسیاری از افراد به دلیل اعتقاد به برخی سنت‌ها و رسم و رسوم تمایلی به تغییر در زندگی‌شان ندارند و ترجیح می‌دهند به روال همیشگی ادامه دهند و فرضشان هم این است که اگر چیزی رسم و عادت شده، حتما بهترین است، در حالی که همیشه هم این‌طور نیست. اگر رسم و سنتی مانع پیشرفت فرد در زندگی‌اش شود، زمان تغییردادن آن فرا رسیده است و باید دست به کار شد.ترس از تغییر طبیعی است، اما اگر این ترس آنقدر شدید باشد که از انجام هر تغییری واهمه داشته باشید باقی عمرتان از پذیرفتن هر تغییری شانه خالی کرده و همیشه در جا خواهید زد.

خوشفکر باشید

این واقعیت را بپذیرید که اغلب باورها و افکارتان شما را به جایی رسانده‌ که امروز هستید و از این به بعد هم شما را به جایی می‌برد که در آینده خواهید بود. بیشتر اوقات نتیجه‌ای که در هر زمینه‌ای از زندگی‌تان به دست می‌آورید، بازتاب افکاری است که درباره خودتان دارید، چه پای موقعیت مالی، روابط یا حرفه و شغل در میان باشد یا نه، این حقیقت همچنان باقی است که اگر افکارتان تغییر نکند نتایج شما هم تغییر نخواهد کرد. شاید قادر نباشید این واقعیت را که همه چیز در حال تغییر است عوض کنید، ولی می‌توانید تفکرتان را درباره تغییرات تغییر دهید.

اهمیت این تغییر کار دشواری است، اما فکر خوب نتایج مثبت زیادی برایتان به ارمغان خواهد آورد و تقریبا در تمام زمینه‌های زندگی این توانایی را دارد که شما را به سطح کاملا جدیدی سوق دهد و زندگی‌تان را دگرگون کند. متاسفانه تغییر در طرز فکر به خودی خود صورت نمی‌گیرد و اندیشه‌های خوب به‌ندرت به سراغ افراد می‌رود. بنابراین این مساله را همیشه در نظر داشته باشید که اگر تمایل به شروع تغییراتی در زندگی‌تان دارید باید آدم خوشفکری شوید و طرز فکرتان را به سمت مثبت بودن تغییر دهید. زمانی که وقت صرف می‌کنید تا آدم خوشفکری شوید و طرز فکرتان را عوض کنید در حقیقت روی وجود خودتان سرمایه‌گذاری کرده‌اید. این را بدانید که بازار سهام سقوط می‌کند، وضع سرمایه‌گذاری‌ها کساد می‌شود، معادن طلا مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد، اما ذهن فرد با توانایی تفکر مثبت و موثر مانند معدن الماسی است که هرگز تمام‌شدنی نیست و همیشه باارزش و قیمتی باقی می‌ماند.

برای تغییر در طرز فکرتان باید مطالعه کنید، با افراد مثبت و با طرز فکر مطلوب نشست و برخاست کنید و بیشتر وقت خود را با این افراد بگذرانید، ضرب‌المثلی هست که می‌گوید همان‌طور که آهن آهن دیگر را تیز و بران می‌کند، فرد خوش‌فکر نیز افراد دیگر را، خوش‌فکر می‌کند، پس مراقب باشید با چه افرادی با چه طرز فکری همنشینی دارید. برای تغییرات خوب و داشتن افکار خوب باید مدام خود را در محیط‌های مناسب قرار دهید. هرگز درباره تغییراتی که قصد انجام آن را دارید با افراد منفی و بی‌هدف صحبت نکنید. این افراد اغلب هیچ هدف یا رویایی در زندگی‌شان ندارند و خواستار این هم نیستند که دیگران را موفق ببینند تنها کاری که آنها در مشورت با شما انجام می‌دهند، جرو‌بحث کردن با شماست و تمام دلایلی هم که برایتان می‌آورند مبنی بر این است که موفق نخواهید شد.

به منظور انجام تغییر در جنبه‌های مختلف زندگی‌تان نکات کلیدی زیر را به‌خاطر بسپارید:

ـ بهترین تغییرات آنهایی است که از طرح خوبی برخوردار باشد، در جهت بهبود حال و زندگی‌تان برنامه‌ریزی شده و با ارزش‌های شما هماهنگی داشته باشد.

ـ برای تغییر، وضع کنونی‌تان را زیر سوال ببرید. بیشتر افراد خواستار این هستند که در زندگی‌شان تغییر داشته باشد و پیشرفت کنند، اما با وجود این تمایلی به حرکت کردن و برداشتن کوچک‌ترین قدمی ندارند. تغییر یعنی وضعیت سابق را به چالش کشیدن.

ـ برای خود یک «دوست تغییر» پیدا کنید؛ دوستی که مثبت باشد، آرزوهای بزرگ داشته باشد، پشتیبان شما در تغییر باشد، در دسترس باشد و از همه مهم‌تر خواستار موفقیت‌تان باشد.

ـ به دنبال تغییراتی باشید که بیشترین کارایی را برایتان داشته باشد و زندگی‌تان را به جلو براند. مثلا یک شروع جدید در زمینه‌های مالی، ارتباطی، سلامت، اجتماعی، شغلی و... یا حتی انتخاب یک شیوه و سبک جدید رفتاری در زندگی‌تان.

ـ هر زمان که در تغییر موفق شدید و به هدف مورد نظرتان رسیدید، به خودتان پاداش بدهید، به عنوان مثال برای خود لباس مورد علاقه‌تان را بخرید، بیرون بروید و غذای دلخواهتان را میل کنید، با فرزند یا همسرتان یک جای تفریحی بروید یا این که حیوان گرفتاری را آزاد کنید.

تغییرات اخلاقی

* بخشش را یاد بگیرید تا تغییرات مثبت روانی آن را لمس کنید.

* همیشه در گفتار و رفتارتان صداقت داشته باشید شاید تغییر سختی به حساب آید، اما غیرممکن نیست.

* تلاش کنید خصلت‌های پسندیده اخلاقی را در خود بپرورانید.

* تا جایی که از دستتان برمی‌آید به اطرافیان‌ کمک کنید.

* تصمیم بگیرید برای افراد نیازمند دادرس باشید.

* همواره سعی کنید خداوند را از خود راضی نگه دارید.

تغییرات در روابط خانوادگی

* رفتار حسنه و ابراز مهربانی را با افراد خانواده‌تان بیشتر کنید.

* برای فرزندتان الگوی به تمام معنا باشید.

* تلاش کنید ارتباط موثر و کارآمدتری با همسرتان داشته باشید.

* از رویاها و اهداف خوب اعضای خانواده بویژه همسرتان حمایت کنید.

* به تعهدات‌تان در قبال خانواده عمل کنید.

* کشمکش‌های خانوادگی‌تان را حل و فصل کنید و آنان را حل نشده کنار نگذارید.

تغییرات در روابط با دوستان

* دوستانتان را با درایت انتخاب کنید و هر کسی را دوست خود ندانید.

* این را قبول کنید که قرار نیست دوستانتان به کمال مطلوب رسیده باشند و بی‌عیب و نقص باشند.

* وقت بیشتری را با دوستان خوبتان بگذرانید.

* دایره روابط اجتماعی‌تان را گسترده‌تر کنید.

* در روزهای سختی دوستانتان خود را محک بزنید.

* تمرین کنید که دوست خوب بودن را از خودتان شروع کنید.

* از امروز سعی کنید که قدردان دوستان خوبتان باشید.

تغییرات در رفتارهای اقتصادی

* سعی کنید یک شغل پردرآمدتر پیدا کنید.

* در صورت امکان برای خودتان کار کنید.

* در شغل‌تان پیشرفت و ترقی داشته باشید و یکنواخت عمل نکنید.

* تغییرات هر چند جزئی و خوشایند در حرفه‌تان به‌وجود آورید.

* سعی کنید تمام بدهی‌هایتان را پرداخت کنید.

* در سرمایه‌گذاری‌هایتان از نظر مشاوران مالی استفاده کنید.

* به فکر پس‌انداز هم باشید.

معصومه اسدی / جام‌جم


ادامه مطلب ...

این‌که می‌گویند «سردی‌ات کرده» یعنی چه؟

اصطلاح «سردی کردن»، معمولا برای دل‌درد، دل‌پیچه و گاهی هم حالت تهوع بعد از زیاده‌روی در مصرف خوراکی‌هایی با طبع سرد و خشک یا سرد و تر‌ به کار می‌رود. فصل‌های بهار و تابستان، فصل میوه‌های با طبع سردند و افراد بیشتر سردی را تجربه می‌کنند.
با دکتر غلامرضا کردافشاری، متخصص طب سنتی و استاد دانشکده طب سنتی دانشگاه علوم‌پزشکی تهران در این مورد گفت‌وگو کردیم تا بیشتر با خوراکی‌های سرد، مصلح‌های آن‌ها و راه‌های پیشگیری از دچار شدن به سردی آشنا شویم.


*آیا درست است که می‌گویند تمام لبنیات طبع سردی دارند و با مصرف آن‌ها سردیمان می‌کند؟
تقریبا تمام لبنیات جز پنیر کهنه، شیر محلی تازه، کره و ماست چکیده، طبع سردی دارند. بین لبنیات، پنیر تازه، خامه، دوغ، سرشیر، شیر پاستوریزه و ماست معمولی، طبع سرد و‌تر دارند و کشک و قره‌قروت طبعشان سرد و خشک است.


*چطور می‌توان از سردی کردن پس از مصرف آن‌ها در امان ماند؟
بهتر است این خوراکی‌ها را با مصلح‌های آن‌ها مصرف کنید. مثلا پنیر تازه را با گردو، آویشن یا نعناع خشک بخورید. خامه، سرشیر و شیر پاستوریزه را با عسل مصرف کنید. کشک را با سیر، نعناع خشک و پونه کوهی مخلوط کنید. در دوغ یا ماست مصرفیتان نعناع، ‌آویشن، سیر، کاکوتی، ‌سیاه‌دانه یا پونه بریزید یا آن را با زیتون همراه کنید. قره‌قروت را هم می‌توان با انواع فلفل، سیاه‌دانه یا زیره مصرف کرد تا دچار سردی ناشی از خوردن آن نشد.


*وضعیت مزاجی ریشه‌های مختلف چگونه است؟
تقریبا تمام ریشه‌ها مانند پیاز، سیر، موسیر و هویج، طبع گرمی دارند و تنها ریشه پرمصرف با طبع سرد و‌تر، سیب‌زمینی است. به ‌همین دلیل افرادی که با مصرف سیب‌زمینی دچار دل‌درد می‌شوند و سردیشان می‌کند، باید آن را با مصلح‌هایش مثل دارچین، زنجبیل و آویشن بخورند.


*یکی از رایج‌ترین میوه‌های فصل بهار، انواع توت‌ها هستند که برخی می‌گویند طبع گرمی دارند و برخی دیگر معتقدند طبع آن‌ها سرد است. در مورد آن‌ها هم برایمان می‌گویید؟
طبع توت‌ها با یکدیگر متفاوت است؛ مثلا طبع تمشک و شاه‌توت، سرد و خشک است. توت‌فرنگی طبع سرد و تری دارد و طبع توت‌های سفید هم گرم و‌تر است. باید تمشک، توت‌فرنگی و شاه‌توت را با عسل مصرف کنید تا طبعشان متعادل شود.


*خیار و گوجه‌فرنگی هم جزو رایج‌ترین صیفی‌های مصرفی ما ایرانی‌ها هستند که معمولا پس از خوردن آن‌ها دل‌درد می‌گیریم. آیا طبع این صیفی‌ها هم سرد است؟
خیار بوته‌ای طبع سرد و تری دارد اما طبع خیار چنبر، گرم و‌تر است بنابراین افرادی که با خوردن خیار معمولی سردیشان می‌کند یا می‌توانند از خیار چنبر به ‌جای آن استفاده کنند یا خیار بوته‌ای را با نمک، رازیانه، مویز، عسل یا زیره بخورند. البته پوست کندن خیار بوته‌ای راه ساده‌تری برای تعدیل سردی طبع آن است. گوجه‌فرنگی هم طبع سرد و تری دارد و بهترین مصلح آن روغن زیتون است. می‌توانید به سالاد شیرازی برای تعدیل سردی طبع آن مقداری پیاز، نمک، روغن زیتون و زیره اضافه کنید.


*صیفی‌های دیگر چطور؟
جز هندوانه و کدو که طبعشان سرد و‌تر است، سایر صیفی‌های پرمصرف مانند طالبی، خربزه، گرمک و حتی بادمجان، طبع گرمی دارند. عسل، بهترین مصلح هندوانه است و زیره، نعناع، روغن زیتون، فلفل، خردل، آبغوره و نمک هم جزو مصلحات کدو محسوب می‌شوند.


*درست است که می‌گویند مزاج بیشتر میوه‌ها سرد است؟
بعضی‌ از میوه‌ها که اتفاقا طرفداران زیادی هم دارند و به ‌علت ریز و خوش‌خوراک بودن، زیاد مصرف می‌شوند، مزاج سردی دارند. مثلا طبع آلبالو، زالزالک، زغال‌اخته و ازگیل، سرد و خشک است. آلو، دارابی، زردآلو، شفتالو، شلیل، کیوی و هلو هم طبع سرد و تری دارند. بین میوه‌های پرمصرف، گیلاس و گلابی دارای مزاج گرم و‌تر هستند.


*مصلح این میوه‌های سرد چیست؟
عسل بهترین مصلح برای این میوه‌های سرد است اما شفتالو و هلو را می‌توان با مربای زنجبیل هم مصرف کرد.


*آیا بین گوشت‌ها، برخی از آن‌ها دارای طبع سردند یا تمام گوشت‌ها گرمند؟
تقریبا تمام گوشت‌ها جز گوشت بز، ماهی، سیرابی و قلوه، طبع گرمی دارند. مزاج ماهی هم سرد و‌ تر است. به ‌همین دلیل خیلی‌ها پس از خوردن ماهی، سیرابی و قلوه، دل‌درد می‌گیرند و به ‌اصطلاح سردیشان می‌کند.


*چاره چیست؟
اینکه گوشت ماهی را با روغن کنجد یا روغن بادام شیرین طبخ و آن را با زنجبیل، آویشن و ادویه‌های گرم مانند فلفل، طعم‌دار و مصرف کنید. سیرابی را هم می‌توان با گلپر، سرکه، مرزه، دارچین و زنجبیل همراه کرد. طبع سرد قلوه را هم می‌شود با کباب کردن و زدن روغن زیتون، نمک، فلفل، دارچین و ‌زیره کمی تعدیل کرد. نمک، فلفل، پیاز، دارچین، زیره و خرما هم جزو مصلح‌های گوشت بز هستند.


*پس این ادعا که گوشت گوساله سرد است، صحت ندارد؟
گوشت گوساله طبع گرم و‌ تر دارد اما اگر با خوردن آن دل‌درد می‌گیرید، باید گشنیز، سماق و مرزه را به غذاهای حاوی گوشت گوساله بیفزایید.
افراد مختلف بر اساس سن، جنس، خصوصیات جسمی و فصل، دارای مزاج‌های مختلفی هستند. مثلا از تولد تا ۳۰ سالگی، سن گرمی و تری، از ۳۰ تا ۳۵ سالگی، سن گرمی و خشکی، از ۳۵ تا ۶۰ سالگی، سن سردی و خشکی و از ۶۰ سال به بالا هم سن سردی و تری مزاج است. از طرف دیگر، معمولا مزاج آقایان گرم‌تر از مزاج خانم‌هاست و ده‌ها عامل دیگر تعیین‌کننده مزاج وجود دارد که باعث می‌شوند نتوانیم یک نسخه واحد خوراکی برای تمام افراد بپیچیم. (ندا احمدلو/ هفته‌نامه سلامت)


ادامه مطلب ...

خون در مدفوع یعنی سرطان؟

اگرچه هموروئید می‌تواند دردناک باشد اما معمولا خطرناک نیست. با این حال بسیاری از مبتلایان با عود علائم‌شان پس از درمان نگران می‌شوند که مبادا هموروئیدشان تبدیل به سرطان مقعد یا روده بزرگ شده باشد. اما آیا واقعا چنین خطری وجود دارد؟! دکتر امیر کشوری، جراح کولون و رکتوم و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران شما را در این زمینه راهنمایی می‌کند.


همه انسان‌ها هموروئید دارند!
هموروئید به شبکه‌های وریدی انتهای دستگاه گوارش اطلاق می‌شود. جالب است بدانید که همه انسان‌ها دارای هموروئید هستند و وجود آن غیرطبیعی نیست. این شبکه‌های وریدی هنگام اجابت مزاج مثل یک بالشتک پرخون می‌شوند و به خروج مدفوع از روده کمک می‌کنند. البته هموروئید خود به دو نوع داخلی و خارجی تقسیم می‌شود که به یکدیگر مرتبط هستند و هر دو به دفع راحت‌تر کمک می‌کنند. هموروئیدهای خارجی اگر دچار بیماری شوند از بیرون بدن قابل مشاهده هستند اما هموروئیدهای داخلی از بیرون قابل مشاهده نیستند. بیماری هموروئید در حقیقت همان واریسی شدن شبکه‌های وریدی است. دقیقا مثل وریدهای پا، شبکه‌های وریدی انتهای دستگاه گوارش نیز ممکن است متورم و واریسی شوند.

فقط 10درصد افراد جراحی لازم دارند
در حال حاضر آماری از شیوع هموروئید در ایران وجود ندارد، با این حال جزء بیماری‌های شایع کشور محسوب می‌شود. البته این بیماری در جوامع غربی شایع‌تر است زیرا یبوست در این کشورها بیشتر دیده می‌شود. برای مثال در ایالات‌متحده حدود 10میلیون نفر به بیماری هموروئید مبتلا هستند که 10درصد از آنها به جراحی نیاز پیدا می‌کنند و 90درصد دیگر با درمان‌های غیرجراحی بهبود پیدا می‌کنند. مردم معمولا تمامی مشکلات اطراف مقعد را هموروئید فرض می‌کنند؛ برای مثال ممکن است فیستول، شقاق، جوش و هر برجستگی دیگر را هموروئید تلقی کنند. درحالی که هر یک از این مشکلات با بیماری هموروئید متفاوت هستند.

یبوست؛ مقصر اصلی!
شایع‌ترین علت بیماری هموروئید (در 95درصد از موارد) یبوست است. با این حال بعضی افراد نیز بر اثر اسهال و دفعات مکرر اجابت مزاج به این بیماری مبتلا می‌شوند. گروهی از بیماران هم ممکن است هیچ سابقه‌ای از یبوست نداشته باشند اما دچار مشکلات هموروئید شوند. علاوه بر این‌ها، هموروئید در بعضی بیماری‌های پیشرفته کبدی هم ممکن است دیده شود. خوشبختانه کسانی که براثر یبوست دچار بیماری هموروئید می‌شوند اغلب می‌توانند با اصلاح تغذیه و سبک زندگی خود بیماری‌شان را رفع کنند. کسانی هم که یبوست‌شان با تغییر رژیم غذایی بهبود پیدا نمی‌کند، می‌توانند از ملین‌های ساده استفاده کنند.

دستشویی رفتن را عقب نیندازید!
مهم‌ترین عامل در ایجاد یبوست، تغذیه نامناسب و کمبود مصرف آب، میوه‌ها و سبزیجات است. کمبود فعالیت بدنی، زندگی صنعتی و عدم رعایت فیزیولوژی دستگاه گوارش نیز از عوامل یبوست محسوب می‌شوند. درواقع روده‌ها هنگام صبح بلافاصله با بیداری شروع به فعالیت می‌کنند و مواد دفعی را به سمت پایین حرکت می‌دهند. بنابراین تقریبا یک ربع بعد از بیدار شدن احساس دفع ایجاد می‌شود. خوردن صبحانه نیز به ایجاد حس دفع کمک می‌کند. اما اگر فرد به این احساس توجهی نکند و اجابت مزاج را به تعویق بیندازد، عملکرد دستگاه گوارش مختل می‌شود و به‌تدریج شبکه‌های وریدی انتهای روده متورم و واریسی می‌شوند.

بارداری هم باعث هموروئید می‌شود؟
بارداری و زایمان از آنجایی که باعث افزایش یبوست و فشار داخل شکمی می‌شوند، از عوامل مستعد کننده برای بیماری هموروئید به‌حساب می‌آیند. چاقی و اضافه‌وزن نیز به‌دلیل ایجاد یبوست می‌تواند فرد را مستعد بیماری هموروئید کند. با این حال تاثیر آن ثابت شده نیست و نمی‌توان گفت که تمام افراد چاق دچار این بیماری خواهند شد. تاثیر نشستن‌ها و ایستادن‌های طولانی‌مدت بر ایجاد هموروئید نیز ثابت شده نیست.

اگر خونریزی یا درد دارید...
یکی از علائم مهم بیماری هموروئید خونریزی است. البته خونریزی بیشتر مربوط به هموروئیدهای داخلی می‌شود. این هموروئیدها معمولا بدون درد هستند مگر اینکه آن‌قدر بزرگ شوند که بیرون بزنند و گیر کنند و دیگر به داخل بر نگردند. اما درمقابل، هموروئیدهای خارجی، به‌خصوص اگر خون در آنها لخته شود اغلب دردناک هستند که در این صورت هموروئید ترومبوزه نامیده می‌شوند.

هموروئید درجات مختلفی دارد
هموروئید داخلی بسته به علائمی که ایجاد می‌کند به درجات مختلفی تقسیم‌بندی می‌شود. هموروئید درجه یک معمولا فقط خونریزی دارد و بدون درد است. هموروئید درجه 2 ممکن است خونریزی ایجاد نکند اما با اجابت مزاج از مقعد بیرون می‌زند و بعد از اتمام دفع دوباره خود به خود به داخل برمی‌گردد. هموروئید درجه 3 خود به خود به داخل بر نمی‌گردد و فرد مجبور می‌شود با فشار دست آن را سرجایش برگرداند. هموروئید درجه 4 نیز از همه شدیدتر است و حتی با فشار دست به داخل بر نمی‌گردد.

فوق تخصص گوارش یا جراح، به کدام مراجعه کنیم؟!
تصمیم‌گیری درمورد درمان به نوع هموروئید، علائم و شرایط بیمار بستگی دارد. برای هموروئیدهای درجه یک و 2 معمولا جراحی توصیه نمی‌شود. اما اگر هموروئید بیرون بزند و بیمار مجبور شود آن را با دست جا بیندازد معمولا جراحی لازم می‌شود زیرا واقعا زندگی فرد را مختل می‌کند. خیلی اوقات افراد سوال می‌کنند که برای درمان هموروئید باید به چه متخصصی مراجعه کنند. در پاسخ می‌توان گفت که جراحان معمولا در درمان هموروئید تجربه بیشتری دارند و با آناتومی آن کاملا آشنا هستند.

بعد از جراحان نیز فوق‌تخصص‌های گوارش می‌توانند به بهترین نحو درمان این بیماری را پیگیری کنند. البته یک پزشک عمومی هم باید به‌خوبی با هموروئید آشنا باشد و بیمار را راهنمایی کند، بنابراین لازم نیست که حتما از ابتدا به متخصص یا فوق‌تخصص مراجعه کنید، بلکه می‌توانید اول از همه نزد پزشک عمومی بروید و معاینه شوید، سپس درصورتی که با مصرف ملین و تغییر سبک زندگی بهبود پیدا نکردید، می‌توانید به متخصص مراجعه کنید.


لیزر به پای جراحی نمی‌رسد!
لیزر جزو درمان‌های اول هموروئید نیست و رقیب جراحی محسوب نمی‌شود؛ برای مثال اگر 10راه درمان وجود داشته باشد لیزر آخرین آنهاست. اما مردم ایران خیلی نسبت به آن اشتیاق نشان می‌دهند زیرا فکر می‌کنند لیزر یک شیوه درمانی بدون درد است و مشکل‌شان خیلی راحت با آن رفع می‌شود. این تصور غلط در بسیاری از موارد باعث می‌شود تصمیم صحیح درمورد درمان هموروئید گرفته نشود. برای مثال ممکن است بیمار فقط با مصرف ملین بهبود پیدا کند اما ترجیح می‌دهد با لیزر درمان شود.

این کار نه‌تنها ممکن است باعث ایجاد عوارض لیزر در محل شود و مشکلات جدیدی را به‌وجود آورد، بلکه هزینه زیادی را نیز به بیمار تحمیل می‌کند، بنابراین توصیه می‌شود همیشه انتخاب درمان را برعهده پزشک بگذارید. علاوه بر اینها، لیزر فقط تاحدودی شبکه‌های وریدی را می‌سوزاند و آنها را از بین نمی‌برد. درواقع اگر هم فرد درمان شود اما سبک زندگی خود را تغییر ندهد و دوباره دچار یبوست شود، علائم هموروئیدش عود خواهد کرد.

درمان بی‌دردسر با حلقه‌کشی!
یکی دیگر از درمان‌های بیماری هموروئید استفاده از رابر‌ باند یا همان حلقه‌کشی است. در این روش حلقه‌ای کشی دور برجستگی هموروئید انداخته می‌شود و هموروئید به‌تدریج کوچک می‌شود. این حلقه پس از مدتی خودبه‌خود می‌افتد و حدود 6ماه تا یک سال بعد درصورت عود علائم هموروئید باید دوباره جایگزین شود. با این حال یک روش درمانی بدون درد و کم‌هزینه محسوب می‌شود. همچنین در مطب یا درمانگاه قابل انجام است و نیاز به بستری ندارد. البته این روش بیشتر برای هموروئیدهای درجه یک و 2 مناسب است.

کمترین میزان عود با جراحی
جراحی هموروئید انواع مختلفی دارد؛ برای مثال در بعضی موارد هموروئید برداشته و جای آن باز گذاشته می‌شود. گاهی نیز هموروئید را خارج می‌کنند و جای آن را بخیه می‌زنند یا اینکه آن را با دستگاه استاپلر (وسیله‌ای منگنه مانند) جراحی می‌کنند. البته جراحی با استاپلر بیشتر برای هموروئیدهای درجه 2 تا 3 مناسب است و برای هموروئید درجه 4 توصیه نمی‌شود.

جراحی‌های هموروئید با بی‌حسی موضعی، بی‌حسی از کمر و بیهوشی عمومی قابل انجام هستند اما بهتر است در اتاق عمل بیمارستان با بیهوشی عمومی یا بی‌حسی از کمر انجام شوند؛ به این ترتیب بیمار راحت‌تر خواهد بود. انتخاب بین بیهوشی و بی‌حسی از کمر نیز با متخصص بیهوشی است و براساس شرایط بیمار صورت می‌گیرد. لازم به ذکر است که روش جراحی نسبت به سایر درمان‌های هموروئید با احتمال عود کمتری همراه است.


رکتوسکوپی؛ بهترین راه تشخیص هموروئید
بهترین راه برای تشخیص بیماری هموروئید، رکتوسکوپی است. در این روش یک میله 8 تا 9 سانتی‌متری انعطاف‌پذیر و مجهز به دوربین از طریق مقعد وارد روده بزرگ می‌شود و بخش انتهایی آن را مورد بررسی قرار می‌دهد. رکتوسکوپی نیازی به بیهوشی ندارد و در مطب یا درمانگاه قابل انجام است. اما با کولونوسکوپی نمی‌توان به‌خوبی هموروئید را بررسی کرد زیرا این روش بیشتر نواحی بالایی روده بزرگ را نشان می‌دهد.

جراحی به دردش می‌ارزد!
جراحی هموروئید در تصور مردم یک عمل پردرد است چون در ناحیه‌ای از بدن انجام می‌شود که نمی‌توان به آن استراحت داد. به‌عبارتی اجابت مزاج بعد از جراحی نیز باید انجام شود. علاوه بر این، مدفوع خود یک عامل عفونی است و پر از میکروب است. بنابراین احتمال عفونت کردن زخم و دردناک شدن این ناحیه بالاست. اما بیمارانی که به جراحی احتیاج دارند نباید به‌خاطر درد از آن اجتناب کرده و خود را از مزیت آن محروم کنند. به هر حال برای کاهش درد راهکارهای مختلفی وجود دارد و پزشک می‌تواند بیمار را در این زمینه راهنمایی کند.

هموروئید با قرص کوچک نمی‌شود!
افراد مبتلا به بیماری هموروئید اول از همه باید سبک زندگی‌شان را اصلاح کنند. به این ترتیب که آب زیاد بنوشند، مصرف فیبر، سبزی و میوه را افزایش دهند و فعالیت بدنی منظم داشته باشند. متاسفانه گاهی اوقات تبلیغاتی در این زمینه دیده می‌شود مبنی بر اینکه با مصرف قرص یا کپسول‌های خوراکی می‌توان هموروئید را درمان کرد، درصورتی که این روش‌ها قطعی نیستند و هیچ قرصی وجود ندارد که بتواند هموروئید را کوچک کند.

درواقع شرکت‌های تولیدکننده این داروها مدعی هستند که با این روش می‌توانند شبکه‌های وریدی را کوچک کنند اما تجربه‌های علمی زیادی در این مورد وجود ندارد، بنابراین بهتر است قبل از مصرف هرگونه دارویی با پزشک خود مشورت کنید بلکه بتوانید فقط با مصرف یک ملین ساده مشکل خود را برطرف کنید. همچنین فردی که کاندیدای جراحی است به هیچ‌عنوان نباید این روش‌ها را جایگزین جراحی کند. پمادها و شیاف‌های مخصوص هموروئید نیز با ایجاد چربی و رطوبت در ناحیه باعث می‌شوند دفع مدفوع راحت‌تر انجام شود. همچنین ورم و درد ناحیه را مقداری کاهش می‌دهند، اما به‌غیر از این موارد، امتیاز دیگری ندارند.

درمان با سوزاندن هموروئید!
اسکلروتراپی از دیگر روش‌های درمانی هموروئید است که طی آن ماده‌ای سوزاننده از طریق سرنگ به داخل شبکه وریدی تزریق می‌شود. این روش بیشتر برای هموروئید‌های درجه یک و 2 مناسب است و به‌صورت سرپایی در مطب یا درمانگاه انجام می‌شود. البته احتمال تکرار آن بیشتر از حلقه‌کشی است، بنابراین حلقه‌کشی از اسکلروتراپی گزینه بهتری است. سوزاندن ورید با استفاده از دستگاه کوتر و جریان الکتریسیته نیز قابل انجام است و اگر به‌طور صحیح انجام شود از لیزر نتیجه بهتری خواهد داشت.

گرما یا سرما؛ کدام‌شان درد هموروئید را کم می‌کند؟
استفاده از آب گرم به اجابت مزاج کمک می‌کند و باعث می‌شود ناحیه مقعد یک مقدار مرطوب شود و درد آن کاهش پیدا کند، بنابراین هم قبل و هم بعد از جراحی می‌توان از آن بهره برد اما جزو درمان‌های مستقیم هموروئید محسوب نمی‌شود. بعضی افراد هم با استفاده از کیسه یخ احساس بهتری پیدا می‌کنند. با این حال تاثیر گرما در مقالات علمی بیشتر ذکر شده است. البته آب نباید خیلی داغ باشد و دمای حدود 40درجه مناسب است.

مدت نشستن در آب نیز نباید خیلی طولانی باشد، در غیر این صورت تورم شبکه‌های وریدی افزایش پیدا می‌کند. معمولا به بیماران توصیه می‌شود روزی یک تا دو بار برای 10 تا حداکثر 15دقیقه در آب گرم بنشینند. بالشتک‌های مخصوص هموروئید نیز بیشتر بعد از عمل کاربرد دارند چون باعث می‌شوند موقع نشستن به اسکار جراحی فشار وارد نشود و درد کاهش یابد اما خود به تنهایی به بهبود هموروئید کمکی نمی‌کنند.


سرطان را با هموروئید اشتباه نگیرید
هموروئید سرطانی نمی‌شود اما سرطان‌هایی هستند که با هموروئید اشتباه گرفته می‌شوند، به عبارتی بیمار فکر می‌کند هموروئید دارد بنابراین آن را جدی نمی‌گیرد و به پزشک مراجعه نمی‌کند؛ در صورتی که این توده سرطان است و از آن خبر ندارد. بنابراین هر زمان که دچار خونریزی از مقعد می‌شوید یا توده‌ای در آن ناحیه لمس می‌کنید حتما باید به پزشک مراجعه کنید و معاینه شوید تا احتمال سرطان رد شود. پس نمی‌توانیم بگوییم هموروئید سرطانی می‌شود بلکه این سرطان است که می‌تواند خود را به شکل هموروئید نشان دهد.

بدن‌تان به ملین‌ها عادت کرده است؟
گاهی اوقات افراد با مصرف ملین‌ها بعد از مدتی دیگر به آنها جواب نمی‌دهند و دوباه دچار یبوست می‌شوند. این افراد همچنین افراد دیگر که از یبوست رنج می‌برند حتما باید همزمان با مصرف ملین‌ها، سبک زندگی خود را تغییر دهند. البته همه ملین‌ها عادت‌آور نیستند و فقط بعضی جوشاندنی‌ها و داروها مثل قرص بیزاکودیل و سنا بر اعصاب روده تاثیر می‌گذارند و باعث می‌شوند روده به آنها عادت کند.

اما ملین‌هایی که فقط مدفوع را شل می‌کنند مثل شیر منیزیم و شربت لاکتولوز یا بعضی داروهای گیاهی مثل موسیلیوم و پسیلیوم (گیاه اسفرزه) که فقط حجم مدفوع را زیاد می‌کنند، خیلی عادت‌آور نیستند. علاوه بر اینها، توصیه می‌شود همیشه از یک نوع ملین استفاده نکنید؛ برای مثال یک هفته از شیر منیزیم، هفته بعد از شربت لاکتولوز، یک هفته از موسیلیوم و... استفاده کنید تا دچار عوارض دارویی نشوید. در کل باید بدانید که بهترین ملین، آب است. هرچه بیشتر آب بنوشید کمتر دچار یبوست خواهید شد.(سیب سبز)


ادامه مطلب ...

تک‌ فرزنـدی یعنی تنـهایی همیشگی

پدرم می‌گوید اگر چه شاید در کودکی‌اش به خاطر کافی نبودن بودجه خانواده، مجبور بوده برای گرفتن کوچک‌ترین خدمات، مدتی را در نوبت و انتظار بماند، اما از این که خواهران و برادرانی داشته که تنهایی‌اش را پر می‌کردند و به وقت نیاز به یاری‌او می‌شتافتند، احساس شادی و خوشبختی می‌کند.

در همین چند دهه پیش، اجداد و آبای ما، فرزند را سرمایه‌ای برای زندگی می‌دانستند که سهم عظیمی در کسب درآمد خانواده داشت، اما در زمانه امروز، زنان و مردان جوان، فرزند را به عنوان موجود صرفا پر مصرفی می‌دانند که از شیرخوارگی تا بزرگسالی همراه والدین است و هزینه‌های متعدد و متفرق بر دوش خانواده می‌گذارد و این خود، عامل مهمی است که باعث شده بسیاری از خیر تعدد فرزند بگذرند و به همان یک یا دو عدد باقیات الصالحات قناعت و اکتفا کنند.

در این که والدین اگر یک فرزند داشته باشند، می‌توانند تمام امکاناتی که لازم است را در اختیار تنها فرزندشان بگذارند، هیچ شکی نیست اما شاید ساده‌ترین راه، حذف همین صورت مساله است تا به جای آن که جوابی برای آن بیابیم.

انسان سوداگر امروزی در کنار مزایای هر امری، معایب آن را نیز با گوش شنوا و دیده باز می‌شنود و می‌بیند تا در طی مسیر پرفراز و نشیب زندگی سرش بی‌کلاه نماند. این حقیقتی است که برخی از والدین می‌خواهند تمام حسرت‌های دنیا را در چهره تک‌فرزندشان ببینند و بیابند، به همین دلیل، از همه اطراف و اکناف ممکن به صورت تمام وقت، هر آنچه که لازم است و نیست را در اختیارش می‌گذارند تاختن آهوی زندگی‌شان بیارامد، اگرچه نمی‌دانند این نازپرورده که روی سختی ندیده، هرگز نمی‌تواند در برابر ناملایمات و مصائب ناگزیر زندگی تحمل و صبر داشته باشد! حال جامعه آینده‌ای را تصور کنید که مملو از زوج‌های متشکل از دامادان تک‌فرزند و عروسان تک‌فرزند است... .

ازدواج‌های دیرهنگام، شاغل بودن والدین، شرایط اقتصادی حاکم بر خانواده‌ها، بدسرپرستی و تک‌والدی، ترس از مسئولیت‌پذیری، تفکرات و باورهای بچه نخواهی، تولد دیرهنگام فرزند اول، کوچک شدن محیط خانه و... ازجمله دلایل رواج تک‌فرزندی در سال‌های اخیر است. تک‌فرزندی رنجی است که والدین ناخواسته به فرزندشان تحمیل می‌کنند.

وای از روزی‌که بدانند بالای چشمشان ابروست!

سینا می‌گوید: سال‌ها طول کشید تا متوجه این مطلب شوم که رفتار والدینم با من مناسب نبوده است! آنها همیشه بشدت از من حمایت و تمام خواسته‌هایم را نگفته تامین می‌کردند، شاید به همین دلیل است که نتوانسته‌ام میزان تحملم را در دست نیافتن به خواسته‌هایم تقویت کنم. امروز می‌فهم که ناراحتی و ناامید شدن بخشی از مشکلات بهنجار دوران رشد کودک است و هر کودکی نیاز دارد چنین احساساتی را تجربه کند. ای کاش زمین خوردن را یاد گرفته بودم تا اکنون می‌توانستم براحتی بلند شوم!

تک‌فرزندان، چشم و چراغ خانه و تنها امید والدینشان هستند. معمولا همه چیز در اختیار داشته‌اند و فکری همیشه نگران احوالشان بوده است که مبادا رنجشی خاطرشان را بیازارد! این در حالی است که مراقبت‌های افراطی والدین از تک‌فرزندان، آنها را به فردی وابسته، آسیب‌پذیر، ضعیف و شکننده تبدیل می‌کند که قدرت و تحملشان در رویارویی با مشکلات نیز، بسیار حداقل است. معمولا تمایل والدین به حمایت و پشتیبانی از تنها فرزندشان مانع از آن می‌شود که فرزند عواقب اشتباهاتش را بیازماید و مسئولیت عمل خویش را بپذیرد، آنها نه‌تنها در مقام انتقاد از فرزندشان برنمی‌آیند، بلکه هیچ گاه با او مخالفتی نمی‌کنند و همواره تسلیم خواسته‌هایش می‌شوند تا از این طریق مانع دلخوری و ناراحتی او شوند.

تک‌فرزندان معمولا لوس، زودرنج و متوقع‌اند و انتظار دارند دیگران هم مانند والدینشان با آنها رفتار کنند که این موضوع ناتوانی‌شان را شدت می‌بخشد. روبه‌رو نشدن با احساسات سخت و ناراحت‌کننده یا ابراز نکردن این نوع احساسات، باعث می‌شود تحمل کودک در برابر ناملایمات ضعیف شود و شاید به همین دلیل است که آنها هرگز نمی‌توانند ناامیدی و فشار روحی را تحمل کنند. چنانچه توهینی به آنها شود اگرچه قصد و غرضی در کار نباشد، اما این توهین را رفتاری عمدی و به پشتوانه نیتی خاص تفسیر می‌کنند یا اگر از مساله‌ای رنجیده خاطر شوند، این وضعیت را تا مدت‌های مدید درون خود زنده نگاه می‌دارند و بابت آن، احساس نگرانی و ناراحتی می‌کنند، چراکه تا زمان ورود به دنیای خارج از خانه و رویارویی با واقعیت‌های تلخ و شیرین، اما اجتناب‌پذیر زندگی، همه چیز را بر وفق مراد خود می‌دیدند، اما به محض ورود به دنیای جدید و مشاهده حقایق، دچار سرخوردگی می‌شوند و همه چیز را بر باد رفته می‌پندارند، چون دیگران مثل پدر و مادر حاضر نیستند گوش به زنگ خواهش‌های آنها باشند.

از سوی دیگر، تک‌فرزندان معمولا به برقراری روابطی علاقه‌مندند که احساساتشان کمتر جریحه‌دار شود و در برگیرنده منافعی نیز برای آنان باشد. اگرچه کودکان تک‌فرزند، اجتماعی‌تر از دیگر کودکان به نظر می‌رسند و اعتماد به نفس بیشتری در برقراری ارتباط با بزرگسالان دارند، اما بخاطر احساسات ناپخته‌شان ممکن است از همبازی‌های خود خجالت بکشند یا برای اجتناب از مواجهه با مشکلات ترجیح دهند با کودکان بزرگ‌تر از خود دوست شوند، اگرچه ارتباط با آنان نیز، تهی از مشکلات نیست چه‌بسا ممکن است دلخوری‌های خود را برای آنان ابراز نکنند یا تبحر کافی در مدیریت دعواهای خود با دیگران نداشته باشند.

من، بدون خواهر و برادر

محمد می‌گوید: صبح از خواب که بلند می‌شوم فقط خودم هستم و خودم. با آن‌که رابطه‌ام با والدینم خوب است، اما خیلی زیاد با آنها راحت نیستم، حرف‌هایی است که نمی‌شود به آنها گفت! اصلا دلم می‌خواهد شیطنت کنم، سر به سر کسی بگذارم یا با کسی که تقریبا همسن خودم است بگو یم و بخندم. وقتی دوستان خود را می‌بینم که از خواهر یا برادرانشان سخن می‌گویند، دلم به درد می‌آید، آخر من همیشه آرزو داشتم خواهر یا برادری در خانه داشته باشم.

کودک تک‌فرزند در برقراری ارتباط با دیگران و کنترل و مدیریت آن دچار مشکل می‌شود. معمولا تک‌فرزندان بسیار دیر یاد می‌گیرند که چگونه با کودکی دیگر ارتباط برقرار کنند، چطور اختلافی را بین خود و او مدیریت کنند، چگونه اسباب‌بازی‌هایشان را با او قسمت کنند یا با چه روشی با او بر سر موضوعی به تفاهم برسند یا در مواردی از خواسته خود به خاطر او بگذرند. تک‌فرزندان به طور کامل مورد توجه و علاقه والدین‌شان قرار می‌گیرند که این عامل باعث می‌شود کودک احساس کند شخص بسیار مهمی است. احساس امنیت و اعتماد به نفس زیاد اگرچه از مزایای بزرگ شدن در خانواده‌های تک‌فرزند است، اما این کودکان گاه خودخواه و مغرور و گاه حتی معترض به وضعیت خود می‌شوند. مثلا ممکن است با خود بگویند: «چه خوب است، تنها فرزند خانواده هستم، هیچ رقیبی ندارم و کسی حسادت مرا تحریک نمی‌کند، نیاز نیست با کسی دعوا کنم تا بتوانم وسیله‌ای را که دوست دارم، تصاحب کنم» یا آن‌که از احساس تنهایی و نبود خواهر و برادر همیشه معترض به والدینشان باشند و در خود فروفته و منزوی شوند. جای خالی کودکی دیگر در خانواده باعث می‌شود تک‌فرزندها، درک کامل و روشنی از سهیم شدن و مشارکت اجتماعی نداشته باشند و از آزمودن احساسات و فرصت‌های تربیتی بسیاری که در حضور کودکی دیگر، در نماد روابط بین خواهر و برادر، شکل می‌گیرد، محروم بمانند. این کودکان دوست و همدمی در خانه ندارند، کسی که با آنها بازی، رقابت و یا دعوا کند.

رقابت با خواهر و برادر در جلب رضایت والدین و چیرگی بر آنان، جریحه‌دار شدن احساسات و عصبانیت، دعواهای مکرر، مشاجره درباره اختلاف و تبعیضی که بین او و خواهر و برادرش وجود دارد، دفاع از منافع شخصی در ارتباط با خواهر و برادر، درگیری با خواهر یا برادر برای تسکین فشارهای روحی، تلاش برای کسب حق تقدم و بهره‌مندی بیشتر از مزایا، بحث و جدل برای اثبات برتری خود، درددل کردن با خواهر و برادر و... فرصتی را برای کنترل احساسات و مدیریت روابط با دیگران فراهم می‌کند که معمولا تک‌فرزندان محروم از تجربه آنند.

خودخواه و متوقع

سال‌هاست سمیرا را می‌شناسم، دختر خوبی است، اما نه من و نه برخی از دوستانم هرگز حاضر نیستیم با او همکلام شویم و یا با او اوقاتی را بگذرانیم. سمیرا دختر متوقعی است که همیشه دوست دارد به ما امر کند و خود را برتر از ما ببیند. هیچ گاه حاضر نمی‌شود به خاطر احترام و دوستی دیرینه‌اش با ما اندکی از انتظارات خود کوتاه بیاید و نظرات ما را هم گوش دهد، او چنان رفتار می‌کند که گویی عقل کل و همه چیزدان است، من به او حق می‌دهم، موفقیت‌های بسیاری در زندگی‌اش کسب کرده است که باعث شده، چنین متکبر و مغرور به خود شود. گاهی با خود می‌گویم اگر من هم تک‌فرزند بودم، شاید مثل سمیرا هم موفق بودم و هم متوقع!

بسیاری از والدین برای تامین تمام امکانات رفاهی و افزایش احتمال موفقیت فرزندشان، تنها به داشتن یک فرزند در زندگی قانع می‌شوند، این در حالی است که تجمیع همه امکانات برای تنها فرزند، ممکن است توقعات فرزند از والدین یا توقعات والدین از فرزند را نیز افزایش دهد و دقیقا به همین دلیل است که هم والدین و هم فرزند، برای موفق شدن و انجام کارهای بزرگ‌تر تحت فشار روحی و روانی قرار می‌گیرند. از سوی دیگر، تک‌فرزندان پرتوقع و گاه کمال‌گرا، با هر کسی کنار نمی‌آیند و گاهی دیگران را چونان وسیله‌ای می‌بینند که می‌توانند به کمک آنها به اهدافشان نزدیک‌تر شوند. بسیاری از تک‌فرزندها درونگراتر از هم‌سالان‌شان هستند و تمایل اندکی به حضور و مشارکت در فعالیت‌های جمعی دارند و گاه حتی از اشتراک گذاشتن داشته‌هایشان ناتوانند. جالب است اگر بدانید این افراد پرتوقع بسیار حساس و زود رنج هستند و به واسطه آن نیز، مجبورند با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم کنند. تک‌فرزندان به خاطر تخیل قوی شان می‌دانند چطور از واژه‌ها استفاده کنند یا حرف دلشان را به دیگران بگویند، اما توانایی بی‌نظیر آنها در چرب زبانی، آنان را همیشه به شخصیت محبوب بدل نمی‌کند، چه‌بسا خیلی‌ها به همین دلیل دوستشان ندارند و این دردی غیرقابل تحمل برای آنهاست. از سوی دیگر، تک‌فرزندان معمولا به برقراری روابطی علاقه‌مندند که احساساتشان کمتر جریحه‌دار شود و در برگیرنده منافعی نیز برای آنان باشد. گرچه کودکان تک‌فرزند، اجتماعی‌تر از دیگر کودکان به نظر می‌رسند و اعتماد به نفس بیشتری در برقراری ارتباط با بزرگسالان دارند، اما بخاطر احساسات ناپخته‌شان ممکن است از همبازی‌های خود خجالت بکشند یا برای اجتناب از مواجهه با مشکلات ترجیح دهند با کودکان بزرگ‌تر از خود دوست شوند، گرچه ارتباط با آنان نیز، تهی از مشکلات نیست چه‌بسا ممکن است دلخوری‌های خود را برای آنان ابراز نکنند یا تبحر کافی در مدیریت دعواهای خود با دیگران نداشته باشند.

دختر باشد یا پسر؟!

تا مدت‌ها نه من و نه همسرم به فکر بچه‌دار شدن نبودیم، حالا هم که تصمیم به بارداری گرفته، همسرم می‌گوید: «ما فقط قراره همین یک بچه را داشته باشیم، به همین خاطر دوست دارم فرزندمان پسر باشد.» از روزی که این حرف را شنیده‌ام، دیگر دوست ندارم، مادر شوم چون من عاشق دختر بچه‌های ناز و ملوس هستم.

وقتی قرار است زوجی فقط برای یک بار در طول زندگی مشترکشان، فرصت فرزندآوری به خود بدهند، بی‌شک جنسیت فرزند برای آنها مهم می‌شود و اگر جنسیت جنین در دوره بارداری چنان که انتظار دارند نباشد، ممکن است زوج به خاطر عدم موفقیت در تعیین جنسیت، با یکدیگر مشاجره کنند یا آن که به فکر سقط جنین بیفتد، از سوی دیگر، به هم خوردن توازن میان شمار زنان و مردان از عواقب اجتماعی تک‌فرزندی است، چراکه ممکن است بیشتر زوج‌ها خواهان یک جنس بخصوص باشند که به این ترتیب فراوانی جنس دیگر کاهش می‌یابد که این مساله در آینده، آنها را با مشکلاتی گوناگون ازجمله ازدواج مواجه می‌کند.

دلشوره بی‌پایان

سهیلا تنها یک پسر دارد، او می‌گوید: همیشه یک زلزله ده ریشتری مهمان قلبم است، دائما تنم می‌لرزد. نیما وقتی از خانه بیرون می‌رود تا بیاید دلم هزارراه می‌رود، بارها به او زنگ می‌زنم و جویای احوالش می‌شوم، نمی‌دانم چرا می‌ترسم اتفاقی برایش پیش بیاید یا با کسانی آشنا شود که او را منحرف کنند!

او بارها معترض شده است و می‌گوید: پیگیری‌های مدام من باعث شرمندگی او پیش دوستانش شده است، اما به خودش هم گفته‌ام، این حق من است که بدانم کجاست و چه می‌کند. البته او هم دلبستگی شدیدی به من دارد و هیچ گاه به دلخوری من راضی نمی‌شود، جدیدا با هم توافق کرده‌ایم هر یک ربع یک بار به من پیامک بزند و مرا از اوضاع احوال و کارش باخبر کند.

والدین تک‌فرزندها همیشه دلشان هزار راه می‌رود، آنها همیشه نگرانند که مبادا برای یگانه فرزندشان اتفاقی بیفتد و آسیب ببیند. آنها درست مثل سایه، حتی شاید نزدیک‌تر از سایه، همواره پشت فرزندشان راه می‌افتند واز او مراقبت می‌کنند تا آب در دل او تکان نخورد.

وابستگی زیاد به تک‌فرزند، حمایت‌گری و پشتیبانی افراطی از او، حساسیت فراوان به سبک زندگی، احساس دل نگرانی و دلشوره همیشگی از ویژگی‌های والدین تک‌فرزند است.

این وابستگی دو طرفه نیز هست، بسیاری از تک‌فرزندان بواسطه همین دلبستگی زیاد، چون والدینشان همیشه نگران هستند، دچار اضطراب و استرس می‌شوند، چراکه می‌ترسند به خاطر بروز آسیب غیرمترقبه‌ای، والدینشان را دچار لطمه روحی شدیدی کنند یا به‌خاطر اهمال کاری در حق والدین، انها را دلگیر واز خود ناراحت سازند.

مراقبت بیش از حد و حساسیت بسیار والدین، استقلال تک‌فرزند را به خطر می‌اندازد و او را نازپروده و لوس می‌کند. وابستگی شدید تک‌فرزند به والدین نه‌تنها مانع دوست‌یابی او در ارتباط با همسالان می‌شود، بلکه تاثیر منفی بر زندگی مشترک آینده او می‌گذارد چه‌بسا به خاطر این مساله یا قید ازدواج را برای همیشه می‌زند یا در صورت اختیار همسر، هرگز نمی‌تواند بین دلبستگی‌های جدید و قدیم خود تمیز قائل شود، اندک نشنیده‌ایم که دختران و پسران وابسته، نتوانسته اند ادامه زندگی مشترک بدهند و کارشان به طلاق کشیده شده است.

گاه سلامت روانی به خطر می‌افتد

یاسمن تک‌فرزند خانواده‌ای است که پدر و مادرش استاد دانشگاهند و از طلوع تا غروب آفتاب بیرون از خانه‌اند. او می‌گوید: من برخلاف والدینم هیچ رغبتی به درس خواندن ندارم، بیشتر دوست دارم کارهای هنری انجام بدهم، اما والدینم سرسختانه با این عقیده‌ام مخالفند و اصرار به تحصیلات آکادمیک من در رشته‌ای دارند که من به هیچ وجه به ان علاقه مند نیستم. سال‌هاست که احساس افسردگی می‌کنم و دلم شاد نیست، کمتر با کسی سخن می‌گویم چون حوصله هیچ کس و هیچ چیز را ندارم، احساس تنهایی با من عجین شده، اما برای فرار از آن هم رغبتی ندارم!

برخی از بررسی‌ها نشان داده است که تک‌فرزندی بر سلامت روانی کودک در بزرگسالی تاثیری منفی دارد و حتی مشکلات رفتاری و شخصیتی در میان کودکان تک‌فرزند بیشتر است. برخی از محققان می‌گویند احتمال بروز رفتارهای خشونت‌آمیز و ارتکاب جرم در تک‌فرزندها بیشتر است یا بی‌همبازی و بی‌هم‌صحبت بودن تک‌فرزندان، باعث می‌شود آنها برای جبران خلاء عاطفی به دنیای خیالی پناه ببرند و بیش از پیش گوشه‌گیر و منزوی شوند یا تک‌فرزندان از آنجا که خواهر یا برادری ندارند، در صورت فوت والدینشان به‌شدت احساس تنهایی می‌کنند و به احتمال زیاد افسرده می‌شوند.

اغتشاش در بافت‌های خانوادگی و فامیلی

دخترم می‌گوید: دوستم هستی عمه‌ای دارد که بسیار دوستش دارد و او را به پارک و سینما می‌برد و سوال شبانه‌روزی‌اش از من این است که چرا من عمه ندارم؟ راستی عمه کیست یا چیست؟! و... و همیشه هم با آهی سوزناک و حسرتی بر دل می‌گوید: کاش من هم جای هستی بودم و عمه‌ای داشته‌ام!

بی‌دایی و خاله و عمو و عمه شدن از دیگر مصائب برآمده از تک‌فرزندی است. تا نیم قرن دیگر، با رواج تک‌فرزندی، نه‌تنها تعداد عمه، خاله، عمو و دایی کمتر شده و بافت خانوادگی و فامیلی دچار خدشه می‌شود بلکه دیگر این واژها، برای نسل‌های جدید، تاریخی و غریب نیز می‌شوند. تک‌فرزندی، حقیقتی تلخ، اما عیان در جامعه امروز ماست که اگر همه زوج‌های جوان بخواهند تسلیم باور تک‌فرزندی شوند، بی‌شک در چند سال آینده، فرصت ارتباطات اجتماعی و رفت و آمدهای خانوادگی کمتر شده و در نهایت نیز، وابستگی به شبکه‌های خانوادگی کمرنگ و حتی بی‌معنا قلمداد خواهد شد.

خانواده‌های پرجمعیت، سالم‌ترند

تحقیقات اخیر نشان داده است که بچه‌های تک‌فرزند، سیستم ایمنی ضعیف‌تری در برابر انواع بیماری‌ها دارند و بزرگ شدن با خواهر و برادر، باعث حفظ سلامت کودک در برابر حساسیت‌های غذایی و فصلی و برخی بیماری‌های جدی مثل سرطان می‌شود.

کودکان در خانواده‌های پرجمعیت، نسبت به تک‌فرزندان، هوش هیجانی بیشتری را از خود نشان می‌دهند و خیلی زودتر نیز حرف زدن و راه رفتن را یاد می‌گیرند، چون آنها توسط خواهر و برادرشان تشویق می‌شوند یا از آنها تقلید می‌کنند. بچه‌های خانواده‌های پرجمعیت، احساس همدلی و امید به زندگی بیشتری دارند. آنها به‌طور چشم‌گیری فعال و پویا بوده و در حل مسائل و روبه‌رو شدن با مشکلات بسیار تواناتر هستند.

از سوی دیگر، برخورد و تنش بین والدین و تک‌فرزندان رواج بیشتری دارد و معمولا رابطه‌ها به سمت استبداد از سوی یکی از والدین یا فرزندان کشیده می‌شود، معمولا فرزندان در خانواده کم‌جمعیت، نه‌تنها همه امکانات را متعلق به خود می‌دانند و رفتاری حاکمانه و یک طرفه دارند، بلکه والدینشان را نیز مجبور به تبعیت می‌کنند که این موجب پرورش و تقویت خشونت‌های مختلف خانگی می‌شود، این در حالی است که احتمال بروز استبداد خانگی در خانواده‌های پرجمعیت کمتر است و فرزندان به طور آشکارا درک می‌کنند که چقدر برای والدینشان اهمیت دارند و به همین دلیل نیز، تمایل بیشتری به رفتار مهربانانه، محترمانه و یاری‌گرانه دارند و در صورت لزوم نیز، در انجام مسئولیت‌های خانوادگی مشارکت می‌کنند. روان‌شناسان معتقدند، تعداد زیاد بچه‌ها، احساس نشاط و شادمانی بیشتری به خانه می‌آورد که این خود، باعث افزایش خلاقیت در رفتار، احساسات و قدرت تجزیه و تحلیل اعضای خانواده در درون و بیرون از خانه می‌شود. گرچه امکانات کودک در خانواده تک‌فرزندی بیشتر است، اما بچه‌های خانواده پرجمعیت هم می‌توانند بسیاری از فعالیت هایی که دوست دارند را انجام دهند، مثلا به سینما، کلاس ورزش و موسیقی بروند یا لباس‌ها و کفش‌های زیبا و انواع بازی‌های رایانه‌ای را خریداری کنند، اما در عین حال نیز می‌آموزند چگونه برای انجام برخی از این فعالیت‌ها باید پس‌انداز کنند و در نتیجه قدر آنها ‌را بیشتر بدانند. در واقع تعداد زیاد فرزندان، خانواده را تبدیل به مدرسه‌ای از آگاهی و تجربه می‌کند که سنت‌ها نیز از طریق والدین به فرزندان منتقل و بازسازی می‌شود.

سالاری به نام فرزند

زهرا از این که حرف، همیشه حرف او بوده، احساس رضایت و غرور می‌کند، او می‌گوید: من یاد نگرفته‌ام نه بشنوم، من پیش از ازدواجم، فقط کافی بود لب تر کنم، پدر و مادرم در یک چشم برهم زدن، از شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد برایم مهیا می‌کرده‌اند، اما حالا همسرم، کوچک‌ترین خواسته مرا نمی‌شنود و نمی‌بیند! نمی‌دانم چرا انتظار دارد با همه شرایط او سازگار شوم و به هر آنچه می‌گوید بلی بگویم، یک عمر همه بله قربان گوی من بوده‌اند، اما حالا او می‌خواهد من بله‌قربان‌گوی او شوم!

معطوف شدن توجه والدین به عزیزدردانه‌های یکی یکدانه، گاهی به حد افراط می‌رسد و خانواده را دچار بحرانی به نام فرزند سالاری می‌کند. این معضل، حقیقتی عیان بسیاری از خانواده‌های امروزی است، در این خانواده‌ها تک‌فرزندان همیشه در کانون توجه هستند و حکم مطلق و همیشه جاری در خانواده، حکم تنها فرزند است، چون او فقط یکی است و پدر و مادر از نظر عاطفی به‌شدت به او وابسته‌اند و احساس می‌کنند باید همه خواسته‌ها و انتظارات او را برآورده کنند. جالب‌تر آن که در برخی موارد برآورده کردن توقعات تک‌فرزند به اندازه‌ای است که والدین ناخواسته برای راضی و خشنود کردنش به او باج می‌دهند. اگرچه شاید در دوران کودکی یک تک‌فرزند، همه چیز خوب و عالی پیش برود و فرزند، سوار بر مرکب خوشبختی باشد، اما در بزرگسالی به واسطه همین سالار بودن، مجبور است با مشکلات چندی دست و پنجه نرم کند که کمترین آن انتظار والدین از این فرزند است، چه‌بسا همه امکانات خانواده به یک کودک اختصاص می‌یابد و سطح انتظارات از او به‌شدت بالا می‌رود، معمولا این والدین انتظار دارند فرزندشان در هر رقابتی بهترین و برترین باشد، انتظاری که باعث اضطراب و پریشانی همیشگی تک‌فرزند می‌شود.

نسرین صفری‌/ ‌مشاور خانواده - چاردیواری


ادامه مطلب ...

رودل کردن یعنی چه؟

اگر کودک رودل کرد

رودل بیشتر در مورد بچه‌ها به کار برده می‌شود. حالا اگر مشکل رودل کودک فقط ناشی از پرخوری باشد، معمولا این حالت بعد از چند ساعت برطرف می‌شود. حتی دادن نبات و مایعات سبک مثل چای کمرنگ به کودک می‌تواند تحریک‌پذیری معده را کم کند. البته کودکی که روده تحریک‌پذیر دارد، نباید انواع غذاها را در یک وعده بخورد چراکه مصرف انواع غذاها در یک وعده باعث کشش خون به سمت معده می‌شود و نه تنها فرد احساس خستگی و کم‌حوصلگی می‌کند بلکه دچار مشکلات گوارشی خواهد شد. شاید این سوال برایتان پیش بیاید که پس آنزیم‌های گوارشی چه نقشی دارند؟ باید گفت تجزیه هر نوع ماده غذایی در معده و روده زمان مشخصی دارد؛ مثلا تجزیه چربی و پروتئین به ترتیب 5 و 3 ساعت زمان می‌برد. پس درست این است که تعداد وعده‌های غذایی افزایش و حجم آنها کاهش یابد تا خطراتی مثل رودل کردن به کمترین حد ممکن برسد.

علائم گوارشی را جدی بگیرید

آیا برای درمان رودل باید به پزشک مراجعه کرد؟ اصلا این عارضه گوارشی قابل پیشگیری است؟ یادتان باشد اگر درد شکمی بعد از چند ساعت بهبود پیدا نکند یا با علائم دیگر گوارشی مانند تهوع، استفراغ، یبوست و اسهال همراه باشد باید به متخصص مراجعه کنیم تا مطمئن شویم بیماری جدی‌تری مثل آپاندیسیت، التهاب روده و معده و مسمومیت غذایی سلامت فرد را تهدید نمی‌کند. نکته بسیار مهم دیگر این که اگر بیمار کودک باشد، در این موارد اصلا نباید به او نبات داغ یا مسکن داد و اولویت مراجعه به مراکز درمانی است. از طرفی برای پیشگیری از رودل کردن علاوه بر این که باید مراقب پرخوری باشیم مصرف کاکائو، قهوه، چای پررنگ، نوشابه، غذاهای کنسروی، غذاهای تند، ترش و چرب بخصوص فست‌فودها را نیز باید کاهش داده و به مرور از برنامه غذایی حذف کنیم.

«تخمه» کار دستتان ندهد

گاهی اوقات دلیل رودل کردن به نوع تغذیه برمی‌گردد. مثلا خیلی‌ها می‌گویند مصرف تخمه با پوست باعث رودل می‌شود. بله همین طور است چون برای طعم‌دادن به تخمه از موادی مثل جوهرلیمو استفاده می‌شود که معده را تحریک می‌کند. از طرفی پوست تخمه در بدن هضم نمی‌شود و اگر خوردن تخمه با پوست تداوم یابد، به مرور پوست‌ها در دستگاه گوارش جمع و باعث انسداد روده خواهد شد.

اگر زیاد رودل می‌کنید

نفخ ناشی از رودل کردن یک عارضه شایع است. کسانی که زمینه نفخ دارند کربوهیدرات‌هایی که شکسته نمی‌شوند مانند نخود، لوبیا، باقلا و ماش و... را باید کمتر مصرف کنند و در صورت نفخ می‌توانند یک قاشق عرق‌نعناع بخورند که ضدنفخ است. وجود زیره‌سیاه داخل کباب یا برنج نیز می‌تواند جلوی نفخ را بگیرد. همچنین نفخ اگر یک یا دو بار باشد، مشکلی نیست ولی در سنین بالا باید بررسی شود.

دکتر ناصر ابراهیمی دریانی

فوق‌تخصص بیماری‌های گوارش و کبد


ادامه مطلب ...

سرهای در گوشی آزار دهنده استرابطه یعنی روبروی هم نشستن !

سوال اول من درباره نقش شبکه‌های اجتماعی بر زندگی امروز است، اگر بخواهید به معایب و مزایای این شبکه‌ها مثل تلگرام، اینستاگرام و. . . غیره اشاره کنید چه می‌گویید؟

فرح اصولی: به نظرم وجود هرکدامشان می‌تواند مفید باشد و در عین‌ حال ضررهایی هم داشته باشد. اگر جوان بودم و این امکانات را در اختیار داشتم که خیلی عالی می‌شد. شبکه‌های اجتماعی در حال‌حاضر دسترسی به اطلاعات را راحت‌تر کرده و فاصله‌ها را برداشته و افرادی که در دو کشور مختلف زندگی می‌کنند می‌توانند در مقایسه با گذشته به‌سادگی با هم در ارتباط باشند. در پاسخ به سوال شما می‌توانم بگویم بستگی دارد که ما از شبکه‌های اجتماعی چه چیزی طلب کنیم، جواب این که ما از این شبکه‌ها چه می‌خواهیم می‌تواند تعیین‌کننده باشد که این شبکه‌ها مفید هستند یا نه. یعنی می‌تواند مثل هر پدیده دیگری دو بعد داشته باشد، یا خیلی مبتذل و وقت‌گیر باشد یا به ارتقاء اطلاعات افراد کمک کند.

درباره شما چطور آقای سینایی؟ چقدر با شبکه‌های اجتماعی در ارتباط هستید؟

سینایی: امروز اغلب مردم با شبکه‌های اجتماعی مشغولند ولی من حتی حاضر نیستم این شبکه‌ها را نگاه کنم، معتقدم رابطه به چیزی گفته می‌شود که انسان با انسان دیگری مقابل هم‌ بنشینند و با هم حرف بزنند. روی این اصل شبکه‌های اجتماعی برای من حکم دنیایی را دارد که با آن فاصله دارم. این دنیای من نیست، حالا ممکن است دنیای نسل امروز همین شبکه‌ها باشند و من هم آن را رد نمی‌کنم، ولی واقعا با این شبکه‌ها ارتباط برقرار نمی‌کنم. چند وقت پیش به‌دنبال بیتی از سعدی می‌گشتم و می‌خواستم بدانم در چه رابطه‌ای است، به همین خاطر گلستان را از کتابخانه‌ام برداشتم و شروع کردم به ورق زدن به نیت پیدا کردن بیت گمشده.

یک دفعه به خودم آمدم و دیدم دوباره داستان‌های گلستان را مرور کرده‌ام و در این مرور به کشف تازه‌ای رسیدم و به خردمندی و نگاه منحصربه‌فرد سعدی بیشتر پی بردم. نکته‌ای بین اطلاعات و بینش یافتن وجود دارد. آدم‌های باسوادی هستند که اطلاعات زیادی دارند، ولی این اطلاعات هیچ‌گاه درون آنها به بینش تبدیل نشده است. درباره شبکه‌های اجتماعی هم همین‌طور است، این شبکه‌ها اگرچه به افراد اطلاعات می‌دهند ولی بینش انسانی را عمق نمی‌بخشند.

مساله دیگری که درباره ورود شبکه‌های اجتماعی آزارم می‌دهد آدم‌هایی هستند که در تمام اوقات، حتی زمانی که دور یک میز نشسته‌ایم و با هم حرف می‌زنیم یا غذا می‌خوریم سرگرم موبایل یا به قول شما همین شبکه‌های اجتماعی هستند و دائم هم می‌گویند: گوشم به توست! این هم متاسفانه بیشتر در طبقه تحصیلکرده دیده می‌شود. درست است که شبکه‌های اجتماعی تاثیرات مثبتی هم در پی داشته‌اند ولی باید بپذیریم آسیب‌هایی هم بر رفتار آدم‌ها پدید آورده‌اند.

مساله دیگر این است که ورود شبکه‌های اجتماعی به تنهاتر شدن آدم‌ها در شرایط کنونی منجر شده، اخیرا کتابی به نام «پوست اژدها» را مطالعه می‌کردم که نوشته بود: «برای آن که خودمان را از صدمات جامعه دور نگه داریم باید در پوست اژدها مخفی شویم، غافل از این‌که در تنهایی داریم می‌پوسیم.» می‌خواهم بگویم ارتباطات انسانی به سطح گرایش پیدا کرده و از طرفی آدم‌ها را تنهاتر کرده است. اگر بخواهم دراین ارتباط درباره خانواده خودم صحبت کنم باید بگویم آنچه باعث استحکام زندگی ما شده و بیش از 40 سال به طول انجامیده، صرف‌نظر از وجود فرزندانمان، هنر است که حرف مشترک بین همه ما ایجاد کرده است، همیشه بر این باور بوده‌ام خانواده باید مفاهیم مشترک را بیابد تا ارتباط بین اعضای خانواده قطع نشود.

خانم اصولی سوال بعدی من درباره زندگی مشترک با یک هنرمند است، برخی براین باورند زندگی با یک هنرمند دشوار است، حالا زندگی دو هنرمند با یکدیگر باید به مراتب سخت‌تر باشد این‌طور نیست؟

فرح اصولی: خب! این هم سختی‌ها و شیرینی‌های خودش را دارد، یکی از بهترین تاثیراتش این است که دو هنرمندی که باهم زندگی می‌کنند حرف هم را بهتر می‌فهمند و علایق مشترک دارند، در واقع این یک حسن است که دانش بین آن دو هنرمند تقسیم می‌شود. سختی‌اش هم این است که هر هنرمندی تمرکز مخصوص به خود را دارد و سعی می‌کند عمده تمرکز به روی کار خودش باشد تا اطرافیانش. همین جا اعتراف می‌کنم من مصاحبه‌های سینایی را نمی‌خوانم و او هم مصاحبه‌های مربوط به من را نمی‌خواند، گاهی حتی پیش می‌آید مصاحبه‌هایی که با خودمان می‌شود را هم نمی‌خوانیم (با خنده)

پس می‌توانیم نتیجه بگیریم هر دوی شما اگرچه منبع خبری خوبی برای اهالی رسانه هستید ولی ارتباط چندانی با مطبوعات ندارید، یعنی اخبار را دنبال نمی‌کنید؟

فرح اصولی: البته قصد توهین به مطبوعات را ندارم فقط از تکرار خسته می‌شویم، چون ما تمام مدت در حال مصاحبه هستیم واگر قرار باشد بعد از چاپ هم مصاحبه‌ها را بخوانیم، دیگر وقتی برای کار کردن باقی نمی‌ماند.

خسرو سینایی: همیشه یک روزنامه برای من فرستاده می‌شود که آن هم فقط تیترهایش را می‌خوانم و شاید یکی دو تیتر نظرم را جلب کند که خود آن مطلب را کامل بخوانم، ولی حتما جدول آن روزنامه را حل می‌کنم شاید به نظر خنده‌دار بیاد ولی معتقدم در سنی هستم که حتما باید نرمش ذهنی داشته باشم. جدول‌های خیلی سخت را هم انتخاب نمی‌کنم، چون ممکن است آنها روی ذهنم اثر منفی بگذارد. معتقدم وقتی آدم می‌تواند یک جدول را کامل پر کند احساس پیروزی به او دست می‌دهد. باقی روز، دوستانی هستند که به من خبر می‌دهند مصاحبه‌ات در فلان نشریه چاپ شده، نمونه‌اش چند روز پیش بود که دوستی زنگ زد و گفت مطلب مفصلی از تو در یک روزنامه مطرح چاپ شده ولی بعد دیدم این مصاحبه بخش‌هایی از حرف‌های من با زاون قوکاسیان بوده که ده سال پیش در قالب کتاب چاپ شده است.

به‌هرحال کسانی که در حرفه‌ای مثل ما فعالیت می‌کنند وقتی دائم مورد سوال مطبوعات قرار می‌گیرند اول با خود فکر می‌کنند پس من خیلی مهم هستم که مدام از من سوال می‌شود، ولی بعد فکر می‌کند بالاخره مطبوعات هم باید صفحات خودشان را با مطالبی پر کنند و او فقط یک وسیله است. منتهی در این میان یک نکته وجود دارد و آن این که تا جایی که می‌شود در انجام گفت‌وگوها با اهالی رسانه همکاری می‌کنم و به سوالات آنها جواب می‌دهم، ولی گاهی این فشار از نظر ذهنی سخت است. به‌عنوان مثال گاه می‌بینید در طول هفته سه خبرنگار از سه نشریه مختلف سوالات بدون ارتباط به یکدیگر می‌پرسند و همه عجله دارند که مطالبشان را زود به سرانجام برسانند که این عجله ذهن مرا در فشار می‌گذارد.

شما به مساله پیروزی و حل جدول اشاره کردید و من می‌خواهم از شما درباره شکست بپرسم، خود شما چقدر طعم تلخ شکست را در زندگی تجربه کرده‌اید؟

خسرو سینایی: ببینید من معتقدم که شکست و پیروزی هر دو بخشی از زندگی هستند، با آگاهی به این مساله معتقدم که نه از پیروزی باید مغرور شد و نه از شکست ترسید، هرد‌وی اینها در جوار هم حرکت می‌کنند. یک وقتی هم هست که آدم به این نتیجه می‌رسد شکست به نفع او بوده است. در بیست وهفت سالگی یک فیلمم دو جایزه گرفت، آن هم زمانی که هنوز در سینمای ایران جایزه گرفتن معمول نبود، ولی سال بعد فیلمی‌ که ساختم باعث شد همه مرا هو کنند. یک دفعه دیدم در طول یک سال، یک پیروزی در کنار یک شکست داشته‌ام. ازآن روز آموختم هر فیلمی‌که می‌سازم باید به اندازه فیلم اولم با وسواس و احتیاط توام باشد. این را هم آموختم که هم آن پیروزی گذشت و هم آن شکست.

خانم اصولی درباره خود شما چطور؟ چقدربا شکست در زندگی کنار آمدید؟

فرح اصولی: همان‌طور که ایشان هم گفتند در هر حرفه‌ای نباید این تصور را داشت که جاده صاف و هموار است. بخصوص در اوایل فعالیت کاری که موقعیت‌های خوب و تابناک در کنار موقعیت‌های ناراحت‌کننده وجود دارد. یادم هست چند سال پیش نمایشگاهی داشتم که در عرض سه روز، سی اثرم به فروش رفت و برای خودم خیلی عجیب و خوشحال‌کننده بود. بعد از آن هم نمایشگاه دیگری گذاشتم که حتی یک اثرم هم به فروش نرفت، البته بعد که آثارم را به خانه آوردم فروش رفتند، ولی فکرمی‌کردم این نمایشگاه هم مثل آن نمایشگاه با اقبال خوبی از منظر فروش مواجه شود. اینها همه بالا پایین‌های حرفه ماست و طبیعی هم هست.

سوال بعدی من درباره الگو بودن هنرمندان است، برخی از هنرمندان در شاخه‌های مختلف به این مساله اشاره می‌کنند که هنرمند باید در جامعه الگو باشد و برخی از هنرمندان هم این مساله را رد می‌کنند و می‌گویند می‌خواهند در جامعه مثل دیگر افراد عادی زندگی کنند نه این که تمام حرکات و رفتارشان در معرض دید دیگران قرار بگیرد، نظر شما چیست آقای سینایی؟

خسرو سینایی: ببینید این که هنرمند به عنوان یک الگو در جامعه معرفی شود بد نیست، اما مساله این است که وقتی کسی الگو می‌شود دیگر نمی‌تواند مثل افراد معمولی در جامعه زندگی کند و جامعه از او توقع خطا و اشتباه را ندارد. ضمن این که آدم‌ها همیشه طالب قهرمان و الگو بوده‌اند و می‌خواهند کسی را ستایش کنند. حالا شاید همان‌طور که شما هم در سوال اشاره کردید هنرمندی نخواهد آزادی خود را در جامعه، به بهای الگو بودن بفروشد و تمایل دارد به او هم مثل سایر افراد جامعه نگاه شود، چون به‌هرحال الگو بودن، آزادی عکس‌العمل نشان دادن افراد را در بسیاری از بحران‌ها و مشکلات اجتماعی می‌گیرد. اما تصور می‌کنم آدم باید سعی کند به درجه‌ای از پختگی دست یابد و پشتوانه ذهنی‌اش را قوی کند که دیگربه الگو و قهرمان احتیاجی نداشته باشد، یعنی سعی کند خودش را تکامل بخشد.

منظورم از الگوپذیری، تعبیر انسان اخلاق‌مدار در جامعه است، به‌عنوان مثال هنوز در ذهن نسل‌های گذشته، پوریای ولی این‌طور جا افتاده که موقع ورود به جایی، سرش را خم می‌کرد و وارد می‌شد، مردم این خصلت او را به‌عنوان یک پهلوان نامدار دوست داشته‌اند و احتمالا تمایل دارند چنین مولفه‌هایی را در هنرمندان هم مشاهده کنند؟

فرح اصولی: درست است، چنین دیدگاهی همیشه در شرق، خاصه در ایران وجود داشته است. مثال‌های زیادی هم در ارتباط با آنچه شما گفتید وجود دارد که درخت هرچه پربارتر سرش پایین‌تر و... از این دسته است. در واقع در کشور ما همیشه یکجور روحیه قهرمان‌پروری وجود داشته است، چیزی که در غرب وجود ندارد. البته حالا دیگر قهرمانان هم شکل عوض کرده‌اند، به قول شما روزگاری تختی یا دیگر ورزشکاران و هنرمندان قهرمانان مردم بودند و امروز می‌بینیم بویژه در کشورهای غربی، این بازیگران و خوانندگان هستند که مردم زندگی آنها را با جزئیات دنبال می‌کنند. می‌خواهم بگویم نمی‌شود الگوزدایی کرد، منتهی مساله این است که هنرمند یا ورزشکاری که ما او را در زندگی به عنوان یک الگو انتخاب می‌کنیم شاید فرد مناسبی نباشد.

در تائید صحبت شما یاد گفت‌وگویی افتادم که چند سال قبل با همسر یکی از بازیگران مطرح انجام دادم، او به این مساله اشاره کرد که آن بازیگر اگرچه پدر خوب و بازیگر خوبی است اما همسر خوبی نیست.

فرح اصولی: دقیقا، این نشان می‌دهد که بعد بیرونی ودرونی آدم‌ها با یکدیگر تفاوت دارد و فرد شاید هنرمند خوبی باشد اما نمی‌تواند الگوی مناسبی برای زندگی فردی آدم‌ها باشد. در عین ‌حال ما همان آدم‌هایی هستیم که عرفان را در شعر و ادبیات و عالم مثالی را در نقاشی‌ها به وجود آوردیم، یعنی همیشه به کمال‌گرایی بی‌پایان گرایش داشته‌ایم و این در حافظه تاریخی ما نقش بسته است، با ما هست و طول هم می‌کشد که این روحیه را کنار بگذاریم، تازه معلوم نیست اگر این روحیه را کنار بگذاریم خوب است یا نه.

خسرو سینایی: منظور من این بود که نیاز همیشگی به الگو و قهرمان خوب نیست و نشانه خامی‌درونی افراد است. چند وقت پیش جوانی پیش من آمد و به من گفت اجازه بده من مرید تو باشم و تو مراد من. خیلی تعجب کردم و به او گفتم هر کمکی بخواهی برایت انجام می‌دهم و تجربه‌ام در فیلمسازی را در اختیارت می‌گذارم ولی به مرید و مراد بودن نیازی نیست. خب! بعضی از هنرمندان را می‌بینیم که از این خصلت افراد به نفع خود استفاده می‌کنند و همیشه عده‌ای را دور خودشان جمع می‌کنند که برایشان جنجال کنند.

اخیرا کتابی درباره شخصیت‌های بزرگ جهان مثل مارکس، روسو و دیگران خواندم، مطالعه این کتاب نشان می‌دهد که این شخصیت‌ها اگرچه افراد تاثیرگذاری در تاریخ بوده‌اند اما در عین‌ حال از تمام ضعف‌های انسانی برخوردارند و گاهی رفتارهایی کرده‌اند که مغایر با آثارشان بوده است. ضمن این که در زندگی، کسانی را سراغ دارم که خیلی‌ها قبولشان دارند ولی خیلی دروغ گفته‌اند و افراد صادقی نیستند. این هم یکی از مشکلات من است که گاهی اهالی رسانه می‌خواهند درباره شخصی خاص از من مصاحبه کنند و من نمی‌پذیرم.

چرا؟

برای این که یا باید تمام واقعیت درباره آن فرد را بگویم که این درست نیست یا باید درباره او دروغ بگویم که این را دوست ندارم. می‌خواهم بگویم ما همیشه تصویری که خودمان می‌خواهیم را از آدم‌ها ترسیم می‌کنیم، حتی درباره سعدی و حافظ و مولانا، درحالی که شاید آنها هم مثل افراد عادی در زندگی خطاها و اشتباهاتی داشته‌اند ولی ما چون آثار آنها را دوست داریم نمی‌خواهیم این واقعیت را بپذیریم و ترجیح می‌دهیم چهره‌ای که از آنها در ذهنمان می‌سازیم مخدوش نشود.


آزاده صالحی - چاردیواری


ادامه مطلب ...

«س» سلامت یعنی سوال کنید

با توجه به نقش مهم دارو در درمان بیماری‌‌ها، آگاهی افراد نسبت به داروهایی که مصرف می‌کنند، بسیار مهم بوده و این گونه نیست که فرد تمام مسئولیت تاثیرات دارو را متعلق به سیستم بهداشت و درمان بداند. با توجه به نقش کلیدی داروها در بهبود وضعیت جسمی و روحی فرد، پنجم شهریور روز داروساز را بهانه‌ای قرار دادیم تا برای شما خوانندگان گرامی اطلاعاتی درباره نحوه مصرف دارو ارائه کنیم.

دسترسی آسان ترویج فرهنگ غلط

در تمام دنیا فروش برخی داروها، بدون نسخه مجاز است؛ اما متاسفانه در کشور ما برخی داروخانه‌ها علاوه بر آنها، داروهای ممنوعه را بدون نسخه در اختیار مردم قرار می‌دهند و همین ترویج فرهنگ مصرف خودسرانه دارو را تقویت می‌کند.

دکتر مژگان مشایخی، داروساز که مدیر بخش اطلاعات دارویی یکی از داروخانه‌های بسیار مهم کشور است در گفت‌وگو با جام‌جم دسترسی آسان به دارو در کشورمان بر خلاف سایر کشورها را عاملی برای وجود مشکلات جدی در زمینه نحوه مصرف و تداخلات دارویی عنوان می‌کند و می‌گوید: گاهی بی‌اطلاعی افراد باعث مصرف همزمان یک دارو با دو برند تجاری مختلف می‌شود.این اشتباه باعث می‌شود بدن دوز بالایی از دارو را دریافت کند که گاهی باعث مسمومیت فرد می‌شود.

وی با بیان یک مثال، نکته طلایی اظهارات خود را شفاف‌تر بیان می‌کند و می‌گوید: متاسفانه اغلب افراد وقتی سرما می‌خورند شروع به خوددرمانی می‌کنند و قرص‌های استامینوفن و سرماخوردگی را با هم مصرف می‌کنند، در حالی که قرص سرماخوردگی نیز حاوی استامینوفن است و استفاده همزمان باعث می‌شود مقدار استامینوفن دریافتی بیش از حد مجاز بدن باشد.

وقتی به دکتر مشایخی گفتم پس چرا بیشتر پزشکان مصرف همزمان این داروها را تجویز می‌کنند، می‌گوید: آنها متناسب با سن، شرایط فیزیکی فرد، وضعیت کبد و سایر بیماری‌های مراجعه‌کننده، دارو را تجویز می‌کنند و این کار با مصرف خودسرانه فرق دارد. این خوددرمانی‌ها هزینه گزافی برای فرد، خانواده و جامعه دارد. متاسفانه این مشکل را به صورت جدی‌تر و در حد وسیع در مورد مسکن‌ها و ضددردها داریم.

مراقب تله‌ها باشید

تمایز میان نام علمی یک دارو با نام تجاری آن، نکته بسیار مهم و کلیدی‌ است که دکتر مشایخی، دانستن آن را بر همه ضروری می‌داند.

وی تأکید می‌کند: پزشکان دارو را براساس نام علمی آن تجویز می‌کنند، اما آن دارو در داروخانه‌ها با برندهای مختلف وجود دارد. مثلا در بیماری‌های مزمنی همچون فشارخون که فرد باید به مدت طولانی دارو مصرف کند، ممکن است در تجویز اولیه دارو را با یک برند و در دفعات بعد همان دارو را متاثر از تبلیغاتی که اغلب در داروخانه‌ها شاهدیم، با نام تجاری دیگری دریافت کند. در داروخانه نیز ممکن است به فرد گفته نشود نام علمی این دارو چیست. این باعث می‌شود فرد یک مولکول دارویی را دو برابر دریافت کند. به همین دلیل طبق قانون کشور ما، تمام کارخانه‌های داروسازی باید نام علمی دارو را روی آن درج کنند.

این داروساز در پاسخ به این انتقاد که این اشتباه بعضی از مردم ناشی از کوتاهی داروسازان در اطلاع‌رسانی به مردم است، می‌گوید: قبول دارم که متاسفانه برخی داروسازان اطلاع رسانی لازم را به مردم ندارند، اما فرد باید خودش را جزو تیم سلامت بداند و حتما از داروساز درباره داروهای دریافتی توضیح بخواهد. رابطه بین داروساز و بیمار یک ارتباط متقابل است و فرد باید یاد بگیرد که اسم علمی دارو چیست.

تعریف سلامت از نگاه داروسازان

اولین بار بود که ازیک داروساز می‌شنیدم داروسازان برای تک‌تک حروف کلمه سلامت تعریف مشخصی دارند و مردم در صورت توجه به مفاهیم آن می‌توانند مانع بروز بسیاری ازمشکلات دارویی شوند.

دکتر مشایخی با بیان این که توصیه همیشگی ما به مردم این است که «سلامت همیشه یادتون باشه»، می‌گوید: «س» سلامت یعنی در مورد داروها از داروساز حتما سوال کنید. «ل» یعنی از داروهای مصرفی خود «لیست» بگیرید و پزشک را هنگام تجویز مطلع کنید. از داروساز نیز درباره اسم علمی دارو، میلی‌گرم یا مقدار ماده موثره، میزان مصرف و فاصله مصرف، مدت زمان مصرف و دوره درمان سوال کنید. ضمن آن که فقط پزشک یا داروساز تعیین‌کننده مدت زمان مصرف هستند .

وی ادامه می‌دهد: «الف» سلامت یعنی به بروشور داخل جعبه داروها توجه کنید و «اطلاعات» لازم را درباره عوارض جانبی دارو بدانید. «م» بر «مکان نگهداری» دارویی تأکید دارد. همیشه توصیه این است که دارو باید در بسته‌بندی اصلی و در جای خشک و خنک و دور از دسترس اطفال نگه داشته شود. بعضی داروها شرایط نگهداری خاصی همچون قرار گرفتن در یخچال یا حتی مکان تاریک را دارند. برای همین است که ظرف برخی داروها قهوه‌ای یا تیره است. این داروها در صورتی که بیرون از ظرف خود قرار گیرند تاثیر خود را از دست می‌دهند.

به گفته این داروساز، حرف آخر کلمه سلامت «ت» یعنی من به عنوان یک فرد موثر از «تیم درمان» خودم باشم و هیچ‌کس به اندازه خودم نمی‌تواند موثر باشد.

درمان ناقص باعث تکثیر میکروب‌ها می‌شود

به پایان نرساندن دوره درمان و مصرف ناقص و نامنظم داروها باعث می‌شود بیماری کاملا خوب نشود؛ مثلا در مصرف آنتی‌بیوتیک‌ها بعضی از افراد به محض مشاهده بهبود ظاهری، مصرف آن را قطع می‌کنند. این بهبود نشان‌دهنده از بین رفتن میکروب‌های ضعیف است، اما قوی‌تر‌ها همچنان حضور دارند و قطع مصرف دارو اتفاقا باعث تکثیر میکروب‌های قوی شده و باعث می‌شود داروی جدید در مرحله بعد دیگر اثر نداشته باشد.

نکته مهم دیگر، نحوه مصرف داروهایی است که زمان مصرف تعیین‌شده توسط پزشک درباره آنها مهم است. وقتی دارویی هر 8 یا 12 ساعت باید وارد بدن شود، بعد از ورود به بدن سطح آن در خون زیاد و با گذشت زمان میزان آن کاهش می‌یابد، در صورتی که دارو سرساعت دوم مصرف نشود، دیگر سطح آن در خون بالا نمی‌رود و اتفاقا از میزان قبلی کمتر می‌شود و همین باعث بی‌اثر شدن مصرف دارو می‌شود.

سهیلا فلاحی


ادامه مطلب ...

این نشانه‌ها یعنی زندگی‌ مشترکتان لبه پرتگاه است!

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از خبرآنلابن ، توهین و بد اخلاقی حتما نباید در قالب رفتارهای ناخوشایند فیزیکی و یا کلمات اتفاق بیفتد، این توهین‌ها می‌توانند در قالب رفتارهای احساسی، بدون اینکه حتی یک واژه نامتعارف و ناخوشایند رد و بدل شود، اتفاق بیفتد. جایی که شما استقلال خود را از دست می‌دهید،‌ جایی که روح و روانتان خدشه‌دار می‌شود یعنی زندگی احساسی‌تان به مخاطره افتاده است و باید سعی کنید تعادل از دست رفته را بازگردانید. البته قرار نیست همه روابط زناشویی صد در صد کامل باشد، اما می‌توان در مسیر تکامل آنها پیش رفت.

وقتی افسار کیف پولتان از دست‌تان در می‌رود!

بهره‌مندی از میزان معتدلی از استقلال مالی در حین متاهل بودن یکی از مسائل با اهمیت ازدواج است. یکی از توهین‌های بی‌کلام احساسی می‌تواند نوعی توهین اقتصادی باشد که به همان سوء استفاده اقتصادی تعبیر می‌شود. از آن جایی که محدوده اختیارات متعادل مالی شما نقض شود، یعنی اتفاق ناخوشایندی در شرف وقوع است.

وقتی شما مهجور می‌شوید...

یکی از لطمه‌های احساسی که همسر شما می‌تواند با رفتارش به روحیه شما بزند، بدون اینکه کلامی ناخوشایند رد و بدل شود،‌ دور نگه داشتن شما از دنیاست. این اتفاق هم با دخالت‌ها نابجا در روابط شما با خانواده و دوستانتان اتفاق می‌افتد. گاهی هم همراهی قدم به قدم شما از یک محل به محل دیگر می‌تواند اتفاق ناخوشایندی تلقی شود. فردی که تمام تلاشش را می‌کند تا شما را از همه دور نگه دارد،‌ قطعا نمی‌خواهد این راز که تا چه حد همسرش را از دنیا دور نگه داشته فاش شود،‌ حتی برای نزدیکترین دوستان و اقوامش.

وقتی که عزت نفس‌تان با یک ضربه گرفته می‌شود!

اگر همسر شما همواره تلاش می‌کند شما را پایین نگه دارد و به افکارتان ارزش و بهایی نمی‌دهد، پس او به راحتی می‌تواند عزت نفس شما را از بین ببرد. در چنین شرایطی است که شما احساس حقارت می‌کنید و مرتب با مقصر دانستن خودتان احساس می‌کنید مشکلی در شما وجود دارد که چنین اتفاقی افتاده است.

وقتی شما تهدید می‌شوید، آن هم بدون کلام!

تهدید شما توسط همسرتان در هر حالتی اتفاق خوشایندی نیست. گاهی اما این تهدید بدون رد و بدل شدن کلمه‌ای اتفاق می‌افتد. مثلا یک نگاه یا یک ژست تهدید آمیز می‌تواند نشان دهد که همسر آنچه را که انجام می‌دهید تائید نمی‌کند.این نوع از تهدید در واقع تهدید روح شماست و خب این اتفاق که گاهی بدون عمد و غرض می‌افتد، اجتناب ناپذیر است اما تکرار روز به روز آن به یک واقعه مخرب تبدیل خواهد شد.

وقتی فرزندتان وسیله‌ای برای گروکشی می‌شود

شخصی که از روش‌های حمله به همسر خود بدون خشنونت کلامی یا فیزیکی استفاده می‌کند ، می‌تواند از فرزند هم به عنوان وسیله‌ای برای کنترل طرف مقابل خود بهره ببرد. این همان گروکشی است که احساسات طرف مقابل را تحت تاثیر قرار می‌دهد و بازی را به نفع فرد مهاجم پیش خواهد برد.

وقتی روابط شما را با خانواده و دوستانتان قطع می‌کند

قطع کردن رابطه شما با خانواده‌تان یا دوستانتان بدون دلیل موجه می‌تواند یک تاکتیک ویژه بدون دعوا و مرافعه باشد. اما باید این را بدانید فردی که اقدام به قطع رابطه همسرش با افراد نزدیک او می‌کند، در واقع به همسر خود نوعی توهین احساسی کرده است.

وقتی وسیله‌ای را پرت می‌کند...

پرت کردن و شکستن اشیاء اطراف شما توسط همسرتان یک رفتار خشن است حتی اگر آن وسیله به سمت شما پرتاب نشود. مشت یا لگد زدن به دیوار، در یا وسایل ،‌همچنین پرتاب کردن اشیاء همگی جزو رفتارهای ناشایستی است که نوعی توهین به احساسات شما تلقی می‌شود و بیشتر باعث صدمه روحی خواهد شد.


ادامه مطلب ...

اگر پاندا را در این عکس پیدا کنید یعنی تمرکز بالایی دارید

اگر پاندا را در این عکس پیدا کنید یعنی تمرکز بالایی دارید

در تصویر زیر قرص های زیادی را می بینید. اگر بتوانید در میان انبوه قرص های سیاه و سفید تصویر یک پاندا را تشخیص بدهید یعنی اینکه تمرکز بالایی دارید و از دقت نظر خوبی برخوردار هستید. البته با توجه به کثرت تصاویر سیاه و سفید در این تصویر پیدا کردن پاندا کار دشواری است.

معما خرس پاندا عکس تست هوش سخت ترین معما جواب معماها تست هوش سخت پاسخ معماها انواع معما

انواع معما پاسخ معماها تست هوش سخت جواب معماها سخت ترین معما عکس تست هوش معما خرس پاندا


ادامه مطلب ...