بامداد – وقتی کسی خودکشی می کند، از خود می پرسید چرا من متوجه نشدم او چنین خیالاتی را در سر می پرواند. چرا نتوانستم کمکش کنم؟ چرا نتوانستم درمان درد او باشم تا سهم ناچیزم را در زندگی او ادعا کنم. آیا درد اوچنان بی درمان بوده است که تصمیم گرفته در این سن کم به زندگی اش خاتمه دهد.
سازمان بهداشت جهانی تخمین می زند که هر سال حدود یک میلیون نفر در جهان به دلیل اقدام به خودکشی، می میرند. متخصصان می گویند خودکشی می تواند یک اتفاق مسری باشد اما آن ها معتقدند که اگر نشانه های خودکشی را بشناسید، می توانید قبل از آنکه یکی از عزیزانتان قربانی این موج شود، با هدیه دادن امید، او را به زندگی برگردانید.
خودکشی، نوعی اختلال و آسیب چندبعدی رفتاری است که عوامل متعددی از جمله عوامل روانی- عاطفی مانند افسردگی، ناامیدی، بیکاری، اعتیاد، فقر، مشکل های اقتصادی، احساس گناه و حتی در برخی از جوامع مانند جوامع غربی، مشکل های سیاسی هم در بروز آن دخیل هستند. درواقع، رسیدن به بن بست فکری، روانی و انگیزشی انسان باعث ایجاد فکر خودکشی در او می شود و این مساله به قطع امید وی از آینده بر می گردد. آنچه در ذیل می آید فهرستی از افکار و رویدادهایی است که می توانند به ایجاد حس خودکشی در افراد کمک کنند:
نه چهره یک نصیحت کننده را به خودبگیرید و نه نگاه عاقل اندر سفیه یک ناجی را به او داشته باشید. شما در این موقعیت برای او فقط یک همراه محسوب می شوید، همین!
۱- تنهایی، این حالت به تدریج این احساس را در شخص ایجاد می کند که کسی را ندارد و هیچ کس حقیقتا به زنده بودن یا مردن او اهمیت نمی دهد. فرد خودکشی گرا ممکن است به شدت احساس تنهایی و انزوا کند.
۲- حس ناامیدی و بی پناهی، در این شرایط فرد احساس می کند که شرایط از آنچه هست بهتر نخواهد شد و کسی نیز نمی تواند به وی کمک کند.
۳- حس بی ارزش بودن، در این حالت فرد احساس بیهودگی می کند؛ به همین دلیل هرگز قادر به پذیرش چیزی نیست و از نظر وی هرگونه توجه، علاقه و تشویق دیگران ناموجه و برمبنای یک فرض اشتباه است.
۴- افسردگی، کسانی که افسرده اند، معمولا از خود، دیگران یا شرایط موجود برداشتی منفی دارند. نه تنها بسیاری از احساسات ذکر شده در بالا در میان افراد افسرده شایع است بلکه از نظر آنها این احساسات کاملا درست و منطقی است.
۶- داشتن استرس در سطح بالا و نامناسب، این وضع در کسانی مشاهده می شود که به لحاظ شخصی و تحصیلی انتظاراتی بالا و غیرواقع بینانه از خود دارند. انتظارات بالای تحصیلی از دانشجویان می تواند در آنها استرس ایجاد کند.
۷- خشم، گاهی اوقات خودکشی در افرادی مشاهده می شود که به شدت خشمگین اند یا از خودکشی برای انتقام گرفتن استفاده می کنند.
۱۰- احساس درماندگی، وقتی فرد در برهه ای از زمان گرفتار مشکلاتی متعدد می شود- به عنوان مثال مشکلات تحصیلی، خانوادگی و همزمان با آنها پایان یافتن یک رابطه – در این حالت احساس درد و غم وی را درمانده و ناتوان می سازد.
به عقیده روان پزشکان، خودکشی کننده ها در روزهای آخر زندگی شان این نشانه ها را در رفتارهای خود ابراز می کنند:
– مدام صحبت کردن یا فکر کردن در مورد مرگ
– ابتلا به افسردگی بالینی که خود را با اندوه عمیق، از دست دادن علاقه و اختلال در الگوی خواب و تغذیه نشان میدهد.
– آرزوی مرگ کردن
– از دست دادن علاقه نسبت به چیزهایی که قبلا به آنها علاقه داشته
– بیان مداوم حرف های ناشی از ناامیدی، درماندگی یا بی ارزشی
– بیان مداوم جملاتی مثل «کاش به دنیا نیامده بودم»، «اگر من اینجا نبودم، بهتر بود» یا «با مدرنم همه راحت می شوند»
– از خودبیزاری، احساسات برآمده از بی ارزشی، گناه، شرم و نفرت از خود
– روی آوردن به رفتارهای مخرب مثل مصرف الکل یا مواد مخدر، رانندگی بی پروا و…
– چرخش ناگهانی خلق و خو و ناگهانی تبدیل شدن به آدم خوشحال و آرام
– فاصله گرفتن ناگهانی از آدم ها و منزوی شدن
اقدام به خودکشی در سال های نوجوانی، اتفاقی شایع است. نوجوانانی که اعتماد به نفس پایینی دارند، به خود شک دارند و با احساس بی ارزشی درگیر هستند، بعید نیست که قصد جان خود را بکنند. دیگر عوامل خطر برای خودکشی نوجوان عبارتند از:
– مورد سوءاستفاده قرار گرفتن در سال های کودکی
– رویدادی که اخیرا به او آسیب زده باشد
– برخوردار نبودن از شبکه حمایتی
– در دسترس قرار گرفتن ابزارهای خودشکی
– محیط اجتماعی یا تحصیلی خصمانه
– قرار گرفتن در معرض خودکشی نوجوان دیگر
نوجوانانی که می خواهند خودشکی کنند، اغلب این نشانه ها را در رفتارهایشان ابراز می کنند:
– تغییر قابل توجه در الگوی غذاخوردن و خواب
– فاصله گرفتن از دوستان، خانواده و قطع یک باره فعالیت های همیشگی
– ابراز رفتارهای خشونت آمیز، سرکشی یا فرار از خانه
– سوءمصرف مواد مخدر
– نرسیدن به ظاهر و کنار گذاشتن علایق شخصی
– خستگی مداوم، ناتوانی در تمرکز یا کاهش فعالیت های مرتبط با مدرسه
– شکایات مکرر در مورد علائم آزاردهنده جسمی که اغلب به صورت دل درد، سردرد، خستگی و… خود را نشان می دهد
– ناتوانی در تحمل ستایش یا انتقاد دیگران
جدی گرفتن نشانه هایی که گفتیم، اولین و مهمترین قدم در پیشگیری از این اتفاق است. اگر نشانه های گفته شده را در یکی از اطرافیانتان دیدید یا می خواهید با کسی که قصد خودکشی کردن را دارد، حرف بزنید، به این نکته ها توجه کنید:
همیشه به تنهایی نمی توانید این کار سخت را انجام دهید و چنین فردی را از تصمیمی که گرفته، منصرف کنید. اگر احساس کردید ناامیدی بیشتر از آنچه انتظار داشتید در وجود او خانه کرده، حتما از یک روان پزشک کمک بگیرید
نه چهره یک نصیحت کننده را به خودبگیرید و نه نگاه عاقل اندر سفیه یک ناجی را به او داشته باشید. شما در این موقعیت برای او فقط یک همراه محسوب می شوید، همین! اگر شما نشانه های گفته شده را در فردی می بینید، چاره ای جز حرف زدن با او برایتان باقی نمی ماند.
به جای اینکه به دنبال نصیحت کردن باشید، حرف هایش را بشنوید و بگذارید غم ها، ترس ها و نگرانی هایش را هرچقدر که می خواهد، بیرون بریزد.
بدون آنکه بخواهید، او را قضاوت کنید و حرف هایش را بی معنی و پوچ بخوانید، با او همدلی کنید. می توانید با گفتن این جملات حس بهتری را در او ایجاد کنید: « تو در این روزهای سخت تنها نیستی. من اینجا کنارت هستم.»
ناامیدی از بهبود شرایط احتمال خودکشی را چندبرابر می کند. شما در میانه گفت و گو می توانید با چنین جملاتی به فرد مقابلتان امید تزریق کنید: «شاید حالا که در این روزهای سخت هستی باور نکنی، اما ما واقعا می توانیم این شرایط را تغییر دهیم! کمی صبوری کن تا با هم به چنین روزی برسیم.»
همیشه به تنهایی نمی توانید این کار سخت را انجام دهید و چنین فردی را از تصمیمی که گرفته، منصرف کنید. اگر احساس کردید ناامیدی بیشتر از آنچه انتظار داشتید در وجود او خانه کرده، حتما از یک روان پزشک کمک بگیرید و همراه با او به مطب یک متخصص بروید.
روان شناسان معتقدند خودکشی با ضعف اعتماد به نفس و احساس پوچی در انسان مرتبط است. در این میان، امیان و اعقتاد به پروردگار می تواند در پیشگیری از خودکشی بسیار موثر باشد. این ایمان و اعتقاد، روح کمال و موثر بودن را در انسان می دمد و باعث می شود به این نتیجه برسد که برترین مخلوق آفرینش است که می تواند به بالاترین مقام ها برسد؛ تا جایی که در مقام جانشینی خدا در زمین باشد. در این صورت، فکر از بین بردن نفس هم کمتر به ذهن چنین انسانی خطور می کند.
توکل به خداوند یعنی اعتماد و تکیه کردن به قادر مطلقی که همه اختیارات و امکانات در ید قدرت اوست و مهربان ترین مهربان ها نسبت به انسان هاست. به تعبیر قرآن کریم، هر کجا که باشیم، او با ماست و هرگاه که اراده کنیم، می توانیم او را بخوانیم و بدون هیچ تشریفات و تکلفی با خدای خود رابطه برقرار کنیم.
خودکشی یک راه حل نیست و برای هر مشکلی راه حلی وجود دارد و این یک شعار نیست اما متاسفانه چون فردی که در فکر خودکشی است دچار دید تونلی می شود و نمی تواند این راه ها را ببیند، اما دید تونلی چیست؟ وقتی که بچه بودیم از توی یک لوله بیرون را نگاه می کردیم. دایره دیدمان خیلی کم و اطرافش تاریک بود. این دید را تونلی می گویند. اگر من این لوله را کنار بگذارم می بینم چقدر این دید وسیع است. افسردگی دید را تنگ و تاریک و فرد را نزدیک بین روانی می کند. به همین دلیل به افرادی که دچار این حالت می شوند می گویند به روان پزشک مراجعه کنند نه برای نصیحت شدن که برای کنار زدن این لوله!
منابع: ماهنامه همشهری تندرستی، هفته نامه سلامت
خودکشی سالانه جان تقریبا یک میلیون نفر را در جهان میگیرد. نوعی از مرگ که خودخواسته بوده و مقابله با آن معمولا سخت و طولانی مدت است.
بسیاری از مردم عادی توانایی درک خودکشی و جرات سخن گفتن از آنرا را ندارند. تصمیم برای خودکشی از عوامل و شرایط پیچیده روانی و محیطی نشات میگیرد. افسردگی شدید، اختلالات روانی و شکستهای پیاپی در زندگی میتواند تصمیم به خودکشی را در افراد جدی سازد. خودکشی شوکآور «رابین ویلیامز»، کمدین و بازیگر مشهور هالیوود باعث شد، برنامههای تلویزیونی قطع شوند تا این خبر را اعلام گردد و در همان لحظه ویلیامز همه شبکههای آنلاین را به تسخیر خود درآورد حتی اوباما هم تاثر عمیقش را بلافاصله ابراز کرد. همین امر دلیل بحثهای گسترده درباره راههای پیشگیری از خودکشی گردید.
خودکشی هیچ مرزی جمعیتی نمیشناسد و همه مردم را فارغ از جنسیت، نژاد، جایگاه اجتماعی- اقتصادی، فرهنگی، یا مذهب تحت تأثیر قرار میدهد. به گفته «بنیاد آمریکایی جلوگیری از خودکشی»، حدود یک میلیون نفر هر سال دست به خودکشی میزنند. طبق آخرین آمارگیری که در سال ۲۰۱۰ انجام شد ۳۸ هزار و ۳۶۴ آمریکایی در این سال دست به خودکشی منجر به مرگ زدند؛ یعنی یک خودکشی در هر ۱۳ دقیقه و هفت ثانیه. خودکشی دهمین عامل مرگ و میر در میان آمریکاییان و سومین عامل در میان جوانان ۲۴ـ ۱۵ساله است. برخلاف باقی عوامل مرگ و میر، تعداد افرادی که خودکشی میکنند، هر سال افزایش پیدا میکند.
در بسیاری از موارد افراد عادی روش صحیح برخورد و مواجه با این موضوع را نمیدانند و نسبت به آن آگاهی ندارند. در این مطلب سعی میکنیم یکی از بهترین واکنشهای فردی را، در مقابل افرادی که سخن از خودکشی میزنند بیان کنیم.
معیارهای ریسک خودکشی موجود است؛ ۹۰درصد افرادی که خودکشی میکنند در زمان مرگ از بیماریهای ذهنی رنج میبرند که اغلب شناسایی نشده و تحت معالجه قرار نگرفتهاند. دیگر معیارهای ریسک شامل اقدام قبلی برای خودکشی، سابقه خودکشی در خانواده، سابقه ضربه روحی و آزار دیدن، درد مزمن یا یک بیماری جدی میشوند. عوامل استرسزایی چون از دست دادن یکی از عزیزان، ضرر مالی، مشکلات قضایی و مورد ظلم واقع شدن میتواند پتانسیل خودکشی را در افراد بالا ببرد.
معمولا افرادی که در خودکشی جان خود را از دست میدهند، نشانههایی از خطر قریبالوقوع را از خود بروز میدهند. فردی که قصد خودکشی دارد ممکن است به اطرافیان خودبگوید، قصد خودکشی دارد. علائم هشدار دهنده دیگر میتوانند این موارد باشند: احساس ناامیدی، گیر افتادن، ناگزیری، تحقیر شدن و بیعلاقگی. برخی از افراد دچار بیخوابی میشوند، از خانواده و دوستانشان منزوی و بدخلق میشوند.
اگر شخصی درباره خودکشی صحبت میکند یا برای آن برنامهریزی میکند، این یک بحران است که باید سریعا به آن رسیدگی شود. شخصی که به خودکشی خود در آیندهای نزدیک اقرار میکند، به بستری شدن و یک فضای امن نیاز دارد تا زمانی که دیگر به خودکشی فکر نکند. افسردگی او باید با جدیت تحت درمان قرار گیرد و این کار را نمیتوان به صورت سرپایی انجام داد. وقتی شخص از خودکشی صحبت میکند یعنی افسردگی او بسیار جدی شده است.
براساس آمار وبسایت "بنیاد آمریکایی جلوگیری از خودکشی"، ۵۰ تا ۷۵ درصد افرادی که دست به خودکشی میزنند، حداقل یک نفر را از نیت خود با خبر میکنند. اگر شخصی علائم هشدار دهنده را از خود بروز دهد، باید او را جدی گرفت.
اگر علائم هشدار دهنده خودکشی را در شخصی که میشناسید مشاهده کردید، کارهای زیر را انجام دهید:
رئیس اداره سلامت روان و اعتیاد وزارت بهداشت، با اشاره به اینکه افراد بیکار در صدر آمار خودکشی هستند، گفت: بیشترین آمار خودکشی از طریق مسمومیت صورت گرفته، لذا از وزارت جهاد کشاورزی تقاضا داریم سموم شیمیایی را رقیق و مواد تهوعآور به آن اضافه کنند.
وی افزود: خودکشی در زنان شایعتر از مردان بوده، ولی موارد فوت ناشی از آن در مردان بیشتر از زنان است.
رئیس اداره سلامت روان و اعتیاد وزارت بهداشت از راهاندازی سیستم ثبت خودکشی در نظام سلامت کشور خبر داد و گفت: بر اساس ارزیابیهای انجامگرفته از لحاظ آمار خودکشی در مشاغل مختلف به تقریب بیشترین آمار خودکشی مربوط به افراد بیکار، دانشآموزان، دانشجویان، مشاغل آزاد، کارگران، کارمندان، کشاورزان و دامداران به وقوع پیوسته است.
حاجبی ادامه داد: بر اساس آخرین آمارها 30 درصد از خودکشیها مربوط به مناطق روستایی و 70 درصد مربوط به شهری است. همچنین بیشترین آمار خودکشی از لحاظ سطح تحصیلات مربوط به افراد دیپلمه و کمترین آمار در سطح تحصیلات فوقلیسانس و بالاتر است.
رئیس اداره سلامت روان و اعتیاد وزارت بهداشت افزود: خودکشی در افراد مجرد بیشتر است، ولی در سالهای اخیر در افراد متأهل نسبت به گذشته بیشتر شده است، همچنین بیماران افسرده و افرادی که دارای اختلالات روانپزشکی و افکار خودکشی هم بوده، یا تاریخچه خانوادگی خودکشی دارند جزو گروههای پرخطر به شمار میرود
وی بیان داشت: وزارت بهداشت بهعنوان متولی سلامت برنامه پیشگیری از خودکشی را اجرا کرده و ارتقای سطح آگاهی پرسنل بهداشتی در مورد مراقبت و پیشگیری رفتارهای خودکشی را مدنظر قرار داده است. همچنین ایجاد نگرش صحیح و ارتقا سطح آگاهی جامعه از دیگر اهداف وزارت بهداشت در کاهش خودکشی به شمار میرود.
رئیس اداره سلامت روان و اعتیاد وزارت بهداشت بیان داشت: در منطقه امرو و مدیترانه شرقی ایران تنها کشوری بوده که سیستم جمعآوری دادههای مربوط به خودکشی را دارد. همچنین در حال حاضر همه بیمارستانها موظفند هر کسی را که با اقدام خودکشی به آنجا ارجاع دهند قبل از ترخیص توسط روانشناس یا روانپزشک ویزیت کنند.
حاجبی بیشترین عامل خودکشی را مسمومیت از طریق مواد شیمیایی برشمرد و عنوان کرد: همکاری بین بخشها در کاهش آمار خودکشی بسیار مهم است لذا از وزارت جهاد کشاورزی درخواست داریم سموم را رقیق کرده و آنها را دارای مواد تهوعآور کند.
وی خاطرنشان کرد: شایعهترین سن خودکشی 15 تا 24 سال بوده و همکاری آموزش و پرورش در کاهش این معضل بسیار حائز اهمیت است. همچنین رسانهها در کاهش آمار خودکشی سهیم بوده و باید انعکاس خبرهای مربوط به خودکشی را با دقت منتشر کرده تا از طریق بزرگنمایی آن سبب افزایش خودکشی نشوند.
جسد این بازیگر مطرح دنیای سینما هنگامی که با یک کمربند در اتاق خوابش دار زده شده بود، بدون هیچ یادداشتی پیدا شد.
شاید تصور افسردگی و خودکشی شخصی که بارها در فهرست پردرآمدترین بازیگران هالیوود قرار گرفته بود و همواره بازیهایش در نقشهای کمدی و شاد مردم را سرگرم میکرد غیرقابل باور باشد، ولی آنچه این مساله را باورپذیر میکند، مرور تاریخچه خودکشی افراد مشهور است.
اصلا چرا رابین ویلیامز خودکشی کرد؟ آیا مرگ خودخواسته بین افراد مطرح شایعتر است؟ چرا افراد افسرده دست به خودکشی میزنند؟ آیا اطرافیان فرد میتوانند مانع از خودکشی او شوند؟
البته ویلیامز تنها چهره شناخته شدهای نیست که دست به خودکشی زده بلکه افسردگی، مصرف مواد و الکل، اختلالات شخصیتی و... عواملی است که زمینه خودکشی دیگر چهرهها را نیز رقم زده است. به عنوان مثال ارنست همینگوی، نویسنده برجسته آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات، با اسلحه شکاری به زندگی خود پایان داد، جسد هیث لجر، بازیگر جوان هالیوود که بیش از همه برای بازی در نقش جوکر در فیلم «شوالیه تاریکی» شهرت داشت در آپارتمانش واقع در منهتن پیدا شد و بسیاری علت مرگ او را خودکشی ناشی از اعتیاد به مواد مخدر و افسردگی دانستند، فلیپ سیمور هافمن، بازیگر و برنده اسکار با تزریق مواد مخدر در حمام آپارتمانش خودکشی کرد، تونی اسکات، کارگردان مطرح دنیای سینما براثر افسردگی ناشی از ابتلا به سرطان خود را از بالای یک پل در لسآنجلس به پایین پرت کرد و جسد او کمتر از سه ساعت بعد از آب گرفته شد و البته خودکشی لیلا پهلوی و چندین سال بعد خودکشی برادر بزرگترش یعنی علیرضا پهلوی به دلیل ابتلا به افسردگی حاد از جمله مرگهای خودخواسته افراد مشهور است. آنچه مسلم است هر انسانی که بههر دلیلی دست به خودکشی میزند حتما به نقطه ناامیدی مطلق رسیده و بهنظرش تنها راه نجات، خاتمهدادن به زندگی خود بوده است.
دکتر محمدرضا خدایی، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در گفتوگو با جامجم در این باره میگوید: در خودکشی دو مساله تهدید به خودکشی و اقدام به خودکشی که میتواند به صورت موفق یا ناموفق باشد، مطرح است. معمولا تهدید به خودکشی در زنان بیشتر از مردان است، اما اقدام به خودکشی در مردان بیشتر از زنان دیده میشود. زنان بیشتر با خوردن قرص، دارو یا سمهای خوراکی و مردان بیشتر با پرتکردن خود از بلندی، استفاده از سلاح، خوردن دارو و حلقآویزکردن (روشی که آقای ویلیامز انتخاب کرد) خودکشی میکنند. البته دلیل خودکشی این بازیگر شصتوسه ساله را نمیتوان فقط افسردگی دانست، بلکه عوامل دیگری مثل مصرف مواد و الکل، اختلالات شخصیتی و حتی ابتلا به بیماری پارکینسون از جمله عوامل تاثیرگذار محسوب میشود.
خودکشی یک کمدین
به باور خیلیها افسردگی و اقدام به خودکشی آن هم از جانب یک کمدین که خنداندن مردم وظیفه شغلی اوست، باور نکردنی است، اما دکتر خدایی معتقد است: اختلال افسردگی هیچ ارتباطی به موقعیت اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و... ندارد و فارغ از هر موضوعی به دلیل تغییرات آنزیمی در مغز ایجاد میشود؛ هر چند که نقش وراثت و عوامل شخصیتی و محیطی را نمیتوان نادیده گرفت.
همه افسردهها گوشه گیر نیستند
دکتر خدایی با بیان این که ابتلا به افسردگی علائم متفاوتی دارد، ادامه میدهد: به طور کلی خلق افسرده، انرژی پایین، بدخوابی یا کمخوابی، بیاشتهایی، اختلال در تمرکز، احساس پوچی، انزوا و... نشانههای اصلی ابتلا به اختلال افسردگی به حساب میآید و میتواند این حس را به بیمار القا کند که تنها راهحل خلاصی از مشکلات، پایان دادن به زندگی یا در واقع پاک کردن صورت مساله است و هر چه سن افراد بیشتر میشود این تصمیم هم میتواند جدیتر مطرح شود. بنابراین شاید بیقراری و گوشهگیری یکی از علائم ابتلا به افسردگی باشد، اما این اختلال در چند دسته طبقهبندی میشود و لزوما در همه افراد افسرده این حالت مشاهده نمیشود. این موضوع درباره رابین ویلیامز هم کاملا صادق است چرا که بسیاری از دوستان او اذعان داشتهاند نمیتوان این کمدین محبوب را در قالب یک فرد افسرده تصور کرد. به همین دلیل هم از خودکشی او متعجب شدهاند، اما فراموش نکنیم بسیاری از مشکلات روانشناختی در ظاهر افراد مشخص نیست، بویژه افرادی مثل رابین ویلیامز که به دلیل نوع شغلشان مجبورند نقش بازی کنند.
به گفته دکتر خدایی، برخی افراد مبتلا به افسردگی در صورت ابتلا به یک بیماری جسمی مثل سرطان، قطع عضو یا همین پارکینسون که رابین ویلیامز مراحل ابتدایی آن را سپری میکرد، دست به خودکشی میزنند چرا که ظرفیت پذیرش این موضوع و از همه مهمتر مطرح کردنش را ندارند.
قضاوتهای نادرست
تقریبا همه ما در زندگی روزمره با افرادی روبهرو میشویم که در رفاه مالی به سر میبرند، شغل خوبی دارند، جایگاه اجتماعی قابل قبولی را کسب کردهاند، زندگی خانوادگی موفقی دارند و از همه نظر ایدهآل هستند، اما از زندگیشان راضی نیستند. این اتفاق در مورد افراد مشهور ملموستر است چرا که شخصیتی نوگرا و تنوعطلب دارند و میزان رضایتمندیشان از وضع موجود کمتر از دیگران است. در واقع شاید آنها در زندگی به آسایش رسیده باشند، اما آرامش ندارند. بنابراین در چنین شرایطی ممکن است دچار افسردگی شوند و در صورت درمان نشدن و نداشتن حمایتهای لازم دست به خودکشی بزنند. بنابراین زندگی اجتماعی افراد و آنچه که ما از رفتار و ظاهرشان برداشت میکنیم لزوما نمیتواند لایههای پیچیده شخصیتی آنها را فاش کند.
نقش پیشگیرانه خانواده و دوستان
اگر فرد افسرده احساس کند مورد حمایت (منظور حمایت منطقی است نه از نوع مادرانه و همهجانبه) خانواده و اطرافیان است و به این اطمینان برسد که از جانب آنها درک میشود، معمولا اقدامات درمانی را جدیتر دنبال میکند و احتمال کمتری وجود دارد که به فکر خودکشی و انجام آن بیفتد. در مقابل هر چه فرد احساس تنهایی بیشتری داشته باشد و توجه لازم را از خانواده و دوستان نگیرد به خودکشی جدیتر فکر میکند و حتی احتمال زیادی وجود دارد که برای انجام آن اقدام کند. البته در مورد تفکرات خودکشی در افراد سالمند یا افسردهای که احساس ناامیدی بیشتری میکنند، باید هوشیار باشیم و علت را جویا شویم و اگر فرد فکر خودکشی در سر دارد حتما از یک روان درمانگر کمک بگیریم.
پریسا اصولی / جامجم
جام جم سرا: از جمله این عوامل میتوان به عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موجود در جامعه اشاره کرد و در کنار اینها یکسری عوامل فردی و اختلالات روانی و فشارهای عصبی و عاطفی هم در زندگی فرد، وجود دارد و همه اینها در کنار هم بستر را برای وقوع چنین پدیدهای مهیا میکند. بنابراین به نوعی میتوانیم به عنوان یک آسیب اجتماعی هم از آن یاد کنیم. در این موارد، مجموعهای از عوامل دست به دست هم داده و فرد را در شرایط و موقعیتی قرار میدهند که یک عامل میشود دلیل بارز و آشکار خودکشی. این در حالی است که علت وقوع چنین اتفاقی مجموعهای از فشارهای زندگی است که موجب شکست در عرصههای مختلف فردی و اجتماعی شده و فرد را در موقعیتی قرار میدهد که در یک لحظه و طی یک جنون آنی منطق و عقلانیت خود را از دست داده و برای نفی خودش از حیات، دست به خودکشی میزند. حال در چنین اقدامی عدهای در خفا و دور از انظار دیگران خودشان را تسلیم مرگ میکنند که بیشتر خودکشیها به این شکل صورت میگیرد.
اما، در شکل دیگر آن فرد در جمع و به قصد نمایش اقدام به گرفتن چنین تصمیمی میکند که برای این نوع خودکشی هم میتوان دو شکل را فرض کرد.
در فرض اول فرد قصد خودکشی نداشته و به قصد جلب توجه همگان را از تصمیم خود مبنی بر خودکشی آگاه میکند. این اقدام اغلب با هدف جلب توجه اطرافیان و دست اندرکاران امور فرد انجام میگیرد تا آنها هم متوجه مشکلات او شده و فریادرسی کنند یا به او وعده کمک بدهند اما، در برخی موارد هم اقدام به خودکشی در ملاءعام با قصد مردن صورت میگیرد، مانند خودکشی در متروی تهران که متاسفانه بارها و بارها شاهد آن بودهایم.
مسئولان و سایر افراد جامعه باید از خود بپرسند در فضای اجتماعی چه میگذرد که باعث میشود موجودی به نام انسان، در سن جوانی به جایی برسد که چنین تصمیمی بگیرد و بخواهد خودش را از زندگی ساقط کند |
در هرحال، در رابطه با مقوله خودکشی باید گفت جای تاسف دارد که چنین اتفاقاتی به ویژه در بین نسل جوان کشورمان رخ میدهد و به نظر میرسد این اقدامات در بردارنده پیامی برای مسئولان ذیربط باشد که باید روی آن مطالعه و بررسی دقیقی صورت بگیرد و علل و عوامل و ریشههای حوادث ناشی از خودکشی با کمک کار کارشناسی بررسی و برای آن راهحلی اندیشیده شود.
این اتفاقات هشداری است برای مسئولان ذیربط که موضوع را بررسی کنند و صرف اینکه اتفاقات این چنینی یک حادثه فردی است از کنارش رد نشوند بلکه، باید به این معضلها توجه کرده و در سطح کلان جامعه آن را پیگیری کرد چرا که چنین موضوعی جدا از اینکه یک مسئله فردی است ریشه در مشکلات و آسیبهای اجتماعی هم دارد.
علاوه بر این، خودکشی یک فرد در ملاء عام برای شاهدان ماجرا و سایر افراد اجتماع هم تاثیرات ناخوشایندی دارد چرا که، تمام کسانی که شاهد ماجرا بوده یا شنونده آن هستند از وقوع حوادث اینچنینی متاثر میشوند و همچنین این سوال در ذهن سایر افراد جامعه ایجاد میشود که در فضای اجتماعی چه میگذرد که باعث میشود موجودی به نام انسان، در سن جوانی به جایی برسد که چنین تصمیمی بگیرد و بخواهد خودش را از زندگی ساقط کند.(محمد زاهدی اصل - آسیبشناس و رئیس انجمن علمی رفاه اجتماعی ایران/ آرمان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا به نقل از مجله مهر: وزیر بهداشت در همایش روز جهانی غذا، آمار تکان دهندهای از مصرف سالانه مواد غذایی در ایران ارائه داد. او گفت: «سرانه مصرف روغن هر ایرانی سالانه 3 کیلوگرم افزایش پیدا میکند.» اما این، تنها آمار وحشتناک از مصرف غیر استاندارد مواد غذایی توسط ایرانیها نیست.
هشدار «سید حسن قاضی زاده هاشمی» درباره افزایش 3 کیلوگرمی سرانه مصرف روغن در ایران، تنها آمار عجیب و غریب درباره سرانه مصرف مواد غذایی در ایران نیست. سرانه مصرف، یعنی مصرف سالانه هر نوع کالا ، خدمت ، فرصت و موقعیتی برای رسیدن به هدف خاص توسط یک نفر در یک سال.
سرانه مصرف شکر ایرانیها بین 21 تا 24 کیلوگرم است. در حالیکه میانگین جهانی آن، فقط 5 کیلو گرم است! |
ایرانی ها سرانه مصرف مواد غذایی عجیب و غریبی دارند. آنها هیچ اصراری ندارند که مطابق میانگین آمارهای جهانی و استاندارهای لازم حرکت کنند. سرانه مصرف مواد غذایی در ایران در برخی اجناس نگران کننده و حتی بحرانی است. این موضوع بهانه مناسبی است برای سر زدن به آمار و ارقام منتشر شده از سرانه مصرف مواد غذایی در ایران تا بفهمیم اوضاع از چه قرار است؟
نان و برنج؛ امان از دورریزها
این دو قوت غالب، خوراک مردم هستند که هر سال عید فطر باید زکات فطره نیز بر همین اساس پرداخت شود. میزان مصرف نان در ایران رقم خیره کننده ای دارد. سرانه مصرف نان هر ایرانی در سال در حالی 160 کیلوگرم است که این آمار در جهان تنها 25 کیلوگرم است. در واقع ایرانی ها 6 برابر آمار جهانی نان می خورند و از این لحاظ در صدرجهان قرار دارند.
البته دورریز نان در کشور ما در وضعیت نامطلوبی قرار دارد و همه این 160 کیلوگرم مصرف نمی شود. سرانه مصرف برنج در کشورما 40 کیلوگرم اعلام شده و این درحالی است که در سهدهه گذشته، این میزان 15 تا 20 کیلوگرم بوده است. اما این مقدار نسبت به میانگین جهانی 25 کیلوگرم هم پایین تر است.
جالب است بدانید پرمصرفترین کشور جهان در برنج، تایلند است که سرانه مصرف برنج در این کشور 140 کیلوگرم است. این در حالی است که این آمار در کشور ترکیه فقط 8 کیلوگرم است.
گوشت؛ دو تا قبل از صد!
سازمان جهانی خواروبار و کشاورزی (فائو) در دسامبر 2012 سرانه مصرف گوشت ( قرمز و سفید) در جهان را 41 کیلوگرم اعلام کرد. این در حالی است که ایرانی ها سالانه حدود 36 کیلوگرم گوشت مصرف می کنند. این میزان از آمار جهانی کمتر و از میانگین آسیا بالاتر است. همچنین ایران از لحاظ مصرف گوشت بین 196 کشور جهان در رتبه 98 قرار دارد.
ایرانیها به طور جداگانه در یک سال 13 کیلوگرم گوشت قرمز و 24 کیلوگرم گوشت مرغ مصرف میکنند. مردم آمریکا بزرگترین مصرفکنندگان گوشت درجهان هستند. آنها سالانه 120 کیلوگرم گوشت میخورند. جالب اینکه مردم کشور کوچک کویت نیز با 119 کیلوگرم در جایگاه دوم «گوشتخوارترین» مردم دنیا قرار دارند.
روغن، نمک، شکر؛ خودکشی دستهجمعی
ایرانیها در مصرف این سه قلم موادغذایی که مصرف زیادشان مضر است رکوردهای ویژهای دارند. سرانه مصرف شکر ایرانیها بین 21 تا 24 کیلوگرم است. در حالیکه میانگین جهانی آن، فقط 5 کیلو گرم است. این، یعنی ایرانی ها 5 برابر مردم جهان از شکر استفاده میکنند.
ایرانی ها علاوه بر شکر، در نمک هم زیادهروی میکنند. سازمان جهانی بهداشت، میانگین مصرف نمک را برای هر فرد در جهان، 10 گرم عنوان کرده و این میزان را دو برابر میزان توصیه شده این سازمان دانسته است. اما ایرانیان دو تا سه برابر بیشتر نمک مصرف میکنند.
در مورد مصرف روغن نیز ایران آمار خیره کنندهای دارد.
طبق گفته «رسول دیناروند» معاون غذا و دارو وزرات بهداشت، سرانه مصرف روغن در کشور 21 کیلوگرم است. این در حالی است که وزیر بهداشت روز چهارشنبه 23 مهرماه از اضافه شدن سالانه 3 کیلوگرم روغن به سرانه مصرف ایرانی ها خبر داده است. چیزی شبیه فاجعه.
تخم مرغ؛ چند پله پایینتر از جهان
درباره سرانه مصرف تخم مرغ مدیر کل جهادکشاورزی استان قم، به عنوان یکی از استانهای اصلی تولید کننده تخم مرغ در کشور اعلام کرده سرانه مصرف تخم مرغ در ایران 190 عدد است. این در حالی است که میانگین جهانی، 250 عدد تخم مرغ است و ایرانیها سالانه 60 تخممرغ کمتر از میانگین جهانی میخورند. هرچند رقمهای دیگری هم در این باره اعلام شده و بهعنوان مثال، سال گذشته معاون بهبود تولیدات دامی سازمان جهاد کشاورزی چهارمحال و بختیاری در گفتگو باخبرگزاری فارس گفت: «سرانه مصرف تخم مرغ کشور 160 و در جهان 300 عدد است.»
طبق آمارهای منتشر شده از سوی سایت helgilibrary مصرف تخم مرغ در ایران در حال کاهش است و از 7/7 کیلوگرم در سال 2008 به 5/5 کیلوگرم در سال 2011 رسیده است. کشور ژاپن نیز با مصرف 18 کیلوگرم در سال رکورددار است. همچنین میانگین جهانی نیز 8/9 کیلوگرم تخم مرغ در سال است.
روغن زیتون؛ غفلت از یک داروی طبیعی
ایرانیها در حالی رکورددار مصرف روغنهای مضرند که از مصرف روغن زیتون غافل شدهاند. سرانه مصرف روغن زیتون، این داروی طبیعی، در کشور ما فقط 220 گرم است. در حالی که در برخی کشورهای جهان سرانه مصرف این کالا به 27 کیلوگرم نیز میرسد.
کشور سوریه بالاترین آمار مصرف روغن زیتون را با ۲۷ کیلوگرم در سال به خود اختصاص داده است که به دلیل مصرف بالای این ماده طبیعی با کمترین مشکل بیماریهای قلبی و عروقی مواجه است.
همچنین سرانه مصرف روغن زیتون در کشور یونان ۲۴ کیلوگرم، اسپانیا ۱۴ کیلوگرم و ایتالیا ۱۲ کیلوگرم است.
به گفته «احمد بلند نظر» عضو شورای ملی زیتون، روغن زیتون در ایران ناشناخته مانده. اما در جامعه ایرانی از کنسرو میوه زیتون بیش از روغن زیتون استفاده میکنند که این موضوع به فرهنگ پایین مصرف در کشور بر میگردد.
نوشابه؛ یک سم همیشگی کنار غذا
ایرانیها در نوشیدن مضرترین نوشیدنی جهان نیز با اقتدار در صدر ایستادهاند. مصرف سرانه نوشابه در کشور ما 42 لیتر است. در حالی که مردم جهان به زور 10 لیتر نوشابه در سال میخورند. اگرچه این آمار فقط مخصوص نوشابههای غیر الکی و گازدار است. اما باز هم مصرف نوشابه در ایران بسیار بالاست.
کمبود کلسیم در کشور ما بسیار جدی است و نوشابه مانع جذب کلسیم مواد غذایی میشود. ایرانیها سالانه حدود 3 میلیارد تومان برای نوشابه پول خرج میکنند. در حالی که یک قاشق روغن زیتون هم نمی خورند.
شیر؛ پالم و دوستان
سرانه مصرف شیر در ایران 70 کیلوگرم اعلام شده است. اما طبق آمار جهانی متوسط مصرف شیر در جهان 190 کیلوگرم و در کشورهای اروپایی بین 300 تا 450 کیلوگرم اعلام شده است. این آمار در کشورهای توسعه یافته جهان به 500 کیلوگرم هم میرسد. البته مصرف شیر در استان های چهارمحال بختیاری، آذربایجان غربی و شرقی از متوسط کشور بیشتر است. اما در کشور فرانسه که متعادل ترین رژیم غذایی در ارتباط با بیماریهای قلبی و طول عمر را داراست سرانه مصرف شیر 400 کیلوگرم است.
مصرف شیر در کشور با اخباری نظیر وجود روغن پالم، سفید کنندهها و دیگر مواد غیرمجاز همواره با چالش روبرو بوده است. اما با این حال مردم ترجیح میدهند به جای خوردن شیر از فرآوردههای آن مانند بستنی، شیرکاکائو استفاده کنند که البته خاصیت ماده اولیه را ندارد.
با دقت در آمار مصرف مواد غذایی کشور و میانگین های جهانی به روشنی پیداست که ما در وضعیت غذایی درستی قرار نداریم. حتی می توانیم عنوان بدغذا ترین کشور جهان را از آن خود کنیم. آمارها از وضعیت غذایی کشور و رغبت مردم به مواد غذایی کم ارزش و حذف مواد غذایی مفید در برنامه غذایی به گونه ای است که انگار ایرانیها در آستانه یک خودکشی دسته جمعی قرار دارند. آیا حواسمان به الگوی مصرف خانوار هست؟ (عطیه همتی)
جام جم سرا به نقل از تابناک: مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ اعلام کرد در ساعت ۱۴:۳۰ دوشنبه، یک جوان ۳۵ ساله مجرد به نام م. بهرامی خود را از طبقه ۲۰ یکی از برجهای شهر تهران به پایین پرتاب کرد و فوت شد.
بر پایه این گزارش، نامبرده ۴۵ روز در بیمارستان روانی بستری بوده و یک هفته پیش مرخص شده است.
مرکز اطلاعرسانی انتظامی تهران بزرگ تصریح کرد: دلیل خودکشی هنوز مشخص نشده؛ ضمن آنکه ایشان برادر آمنه بهرامی، قربانی اسیدپاشی سال ۸۳ بوده است.
جام جم سرا به نقل از شهروند: از روزی که اسید زندگی خانواده بهرامی را سوزاند ١٠سال میگذرد اما باز هم تبعات شوم حادثهای که عواطف اعضای خانواده را برانگیخته بود، دامنگیر آنها شد. وقتی آمنه مورد هجوم خواستگار اسیدپاش قرار گرفت محمد تنها ٢٥سال داشت. او اولین کسی بود که بر بالین خواهر که با صورتی سوخته روی تخت بیمارستان خوابیده بود، رفت؛ حادثهای که او را در شوکی عمیق فرو برد و از آن روز به بعد احساسش، همراه با صورت اسیدی آمنه، تحلیل رفت. سالهای اول سختتر بود.
همان زمان شیرین بهرامی خواهر آمنه نامهای برای یکی از منتقدان قصاص مرد اسیدپاشی که چشمهای خواهرش را هم گرفته بود نوشت و در آن از آنچه بر خانواده بهرامی گذشت خبر داد.
شیرین نوشت: «شما از دور درحال تماشای جریانی هستید که درک و فهمش برایتان دشوار است. فقط خواندهاید. ندیدهاید. یادم میآید روزی که برادرم «فرهاد» بعد از سه ماه دوری از خانه و خدمت در اطراف شیراز، بیخبر به خانه آمد تا غافلگیرمان کند، چه بد غافلگیر شد. برادر دیگرم «محمد» که در شوک و سکوت ناظر بود و ناباورانه فقط نگاه میکرد. چه خوب که آمنه نبود تا گریه دستهجمعی ما چهار خواهر و برادر را ببیند. او رفته بود برای پانسمان و بعد از آن گریه بود که ما قول دادیم جلوی آمنه صبور باشیم و او را بخندانیم و امیدوار کنیم.»
همین جملههای شیرین کافی بود تا عمق روزهای سختی که تکتک اعضای خانواده در این سالها یدک کشیده بودند، تصویر شود.
١٠سال و ٨ روز از آتشی که زندگیشان را خاکستر کرده بود گذشت اما این تنها آتش زیر خاکستر بود و دوباره ماه آبانی فرارسید که شاید هیچ گاه از خاطرشان نرفت.
١٢ آبانماه سال ٨٣ و حالا ٢٠ آبانماه سال ٩٣ است. خانواده بهرامی باز هم قربانی دادند، اما نه قربانی اسیدی. این بار قربانیشان در پی پیامدهای اسیدی به مرگ خودخواسته تن داد. از همان سالهای اول که تاب دیدن خواهرش را نداشت مشکلات عصبی به سراغ محمد آمد. چندباری به روانپزشک مراجعه کرد، قرص خورد، در بیمارستان بستری شد. اما هرگز نتوانست با حادثهای که زندگی خواهرش را زیر و رو کرده بود کنار بیاید. غمگین بود، افسردگی گرفت و پا به پای خواهرش تحلیل رفت تا اینکه ظهر روز دوشنبه دوباره بیتابیهایش شروع شد. اضطراب داشت و در چشم بر هم زدن به سمت راهروی خانهشان رفت و مرگ را در آغوش گرفت.
آمنه بهرامی که از خودکشی برادرش شوکه است میگوید: «از روزی که آن اتفاق برای من افتاد برادرم افسردگی گرفت. نمیتوانست من را با صورت سوخته ببیند. همیشه میگفت میخواهم چشمهایم را به تو بدهم. امروز هم از صبح اضطراب داشت. نگرانش بودیم. میخواستیم با خودروی برادرم او را به دکتر برسانیم که در یک لحظه از خانه خارج شد. اما کسی او را ندیده بود. اطراف را گشتیم که ناگهان متوجه شدیم محمد خودش را از داخل راهروی ساختمان به طبقه پایین پرتاب کرده است.»
پژوهشی که در دانشگاه «گوتنبرگ» سوئد روی بیش از یک میلیون نفر انجام شده، نشان میدهد وضع نامناسب جسمی در نوجوانی خطر رفتارهایی مثل خودکشی در بزرگسالی را افزایش میدهد. از طرف دیگر، ورزش و انجام فعالیتهای مناسب جسمی در دوره جوانی و نوجوانی تمایل به خودکشی را در سنین بالاتر کاهش میدهد.
گزارش جدیدی که از طرف دفتر ملی مطالعات سوئد درباره سلامت کودکان و نوجوانان منتشر شده، نشان میدهد سلامت روحی نوجوانان این کشور به میزان قابل توجهی دچار تزلزل شده و آمار خودکشی در بین جوانان این کشور رشد 4 برابری داشته است. بنابراین محققان به یافتن عوامل موثر در پیشگیری از خودکشی علاقهمند شدهاند.
محققان شرایط جسمی بیش از یک میلیون نفر از پسران سوئدی 18 ساله را در معاینات پزشکی زمان ورود به سربازی مورد بررسی قرار دادند و متوجه شدند جوانانی که شرایط جسمی مناسبتری دارند کمتر از سایرین به خودکشی تمایل پیدا کردهاند. پژوهشهای دیگری هم که پیش از این انجام شده بود، نشان میدهد ورزش بر سلامت روحی افراد تأثیر مثبت داشته و به مبارزه با افسردگی کمک میکند و عملکردهای مغزی را هم بهبود میبخشد.
در نوجوانی، مغز روند روبه رشدی دارد و نیازمند محرکهای مثبت است، بنابراین ورزش میتواند برای این دوره سنی مفیدتر باشد.
ندا فراهانی / سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)
به گزارش جام جم سرا ، شاید بعضی از شما فکر کنید که خودکشی ناشی از تفکرات فلسفی پوچگرایانه یا شکست در زندگی است، اما حقیقت این است که خودکشی تقریبا درصد تمامی موارد ناشی از یک بیماری روانپزشکی و در صدر آنها افسردگی است که در کشور ما حدود 12 درصد افراد جامعه را به خود درگیر کرده است. در واقع اکثر توجیهاتی که مردم کوچه و بازار برای خودکشی قربانیان در ذهن خود متصور میشوند نه عامل مستقیم خودکشی، که یکی از چند عوامل ایجاد کننده یا نشانهای از افسردگی است و در واقع در جریان این اتفاق تلخ، به جای اینکه قربانی با به زندگی خود پایان دهد، این بیماری است که با تسخیر فهم و قضاوت بیمار، او را به این رفتار وا میدارد.
انگ
یکی از دردسرسازترین مشکلات در راه مراجعه افراد مبتلا به بیماریهای روانپزشکی برای درمان، پدیدهای است به نام «انگ». انگ در بیماریهای روانی به معنی این است که افراد مبتلا به این بیماریها توسط دیگران به عنوان شهروند درجه دو و با نگاه تحقیر آمیز دیده میشوند. این نگاه اشتباه، سبب میشود که افراد با وجود رنج بردن از بیماری روانی برای درمان مراجعه نکنند چون این نگاه را دردناک تر از بیماری تلقی میکنند. این در حالی است که بیماریهای روانی نیز مانند دیگر بیماریهای پزشکی، بهواسطه تغییرات هورمونی، پروتئینی در مغز اتفاق میافتد و به دلیل ضعف شخصیت یا ناتوانی افراد نیست.
خانواده و احساس آرامش
خانواده یکی از مهم ترین محیطهایی است که فرد اگر در آن احساس انگ کند، ممکن است عطای درمان بیماری روانی را به لقایش ببخشد و برعکس اگر احساس آرامش کند و از آن بهتر اگر توسط خانواده جهت درمان همراهی و تشویق شود ممکن است با مراجعه به روانپزشک و درمان به موقع بیماری خود، از پیشرفت بیماری به سمت افکار خودکشی و نهایتا عمل به آن جلوگیری کند. استفاده از واژههای تحقیر آمیز در مشاجرات خانوادگی خطاب به بیماران روانی و اشاره به بیماری آنها و مصرف دارو توسط ایشان، از جمله علل مهمی است که هر روزه سبب میشود بیماران روانی درمان خود را نیمه کاره رها کنند و به آغوش روزهای تلخ پیش رو پناه ببرند.
چه زمان به فکر درمان عضو خانواده باشیم؟
اگر یکی از اعضای خانواده شما دچار تغییر رفتار و ناتوانی در انجام فعالیتهای مهم زندگی خود شده است، توصیه میکنم خیلی سریع او را برای ویزیت به کلینیک روانپزشکی ببرید. این یک قانون کلی است و بهتر است درباره این مساله اندکی سریع عمل کنید. خیالتان راحت باشد. اگر همخانه شما نیازمند درمان دارویی نباشد، روانپزشک دارو تجویز نخواهد کرد، اما اگر شما به خاطر ترس از درمان تاخیر کنید ممکن است کار از کار بگذرد و شما بمانید و یک عمر پشیمانی. افکار ناامیدی، احساس افسردگی، اضطراب، احساس لذت نبردن از اتفاقات خوشایند و اختلال در خواب و اشتها دیگر علائمی هستند که با دیدن یک یا چند تا از آنها باید خیلی سریع به فکر درمان باشید بویژه اگر همراه با افت عملکرد فرد باشد.
علائم هشدار
در کنار ابراز مستقیم فکر خودکشی توسط فرد، نشانههای دیگری نیز نشان دهنده احتمال بالای اقدام قریبالوقوع فرد به خودکشی است. جستجو برای یافتن راههای خودکشی، تهیه وسایل خطرناک، اقدام به نوشتن ناگهانی وصیتنامه، اشتراک مطالب مربوط با مرگ و مردن و خودکشی و انتشار آگهی ترحیم خود در فضاهای مجازی و حتی به پایان رساندن کارهای به ظاهر ناتمام و بخشیدن وسایل بسیار مورد علاقه از جمله نشانههایی هستند که در یک فرد با سابقه بیماری روانی، بویژه اگر درمان مطلوبی انجام نگرفته باشد، به عنوان علائم هشدار برای خودکشی قریبالوقوع قلمداد میشود و همان گونه که ذکر شد بیمار باید فورا به کلینیک روانپزشکی برده شود.
بازماندگان خودکشی
بازماندگان، افرادی هستند که یکی از نزدیکان خود را به علت خودکشی از دست داده اند. اگرچه این افراد احتمالا تا مدتها نسبت به رفتار خود با متوفی احساس ناراحتی میکنند اما باید بدانند همانگونه که در ابتدای مطلب عنوان شد عامل اصلی و مستقیم خودکشی تقریبا در تمام موارد بیماری است و نه مشکلات ارتباطی یا چیز دیگر. مهم است که خانوادهها برای افراد قربانی خودکشی، مراسم سوگواری را بهطور کامل برگزار کنند و سعی کنند بسرعت مجددا خانواده را به یکپارچگی قبلی برگردانند. خودکشی بخصوص در افراد مستعد خانواده میتواند منجر به آسیب دیدن روانی شدید شود و حتی میتواند در موارد شدید، اقدام به خودکشی در بازماندگان را به بار بیاورد. خوب است خانوادهها بدانند اگر نتوانند توجه خود را بسرعت به سمت بازماندگان آسیبپذیر خودکشی بگردانند ممکن است خیلی زود با یک خودکشی دیگر و عذاب وجدانی دوچندان مواجه باشند که میتواند همینطور ادامه یابد. پس بهتر است تا وقتی کار از کار نگذشته به فکر علاج واقعه قبل از وقوع باشیم.
تصمیم درباره بستری احتمال یک عمر پشیمانی
در صورتی که بیماری فرد شدید شده باشد و افکار خودکشی او به حدی برسد که روانپزشک او را در معرض خطر بالای خودکشی تشخیص دهد اولین گام اقدام برای بستری کردن فرد در یک محیط کنترل شده و مشخصا بیمارستان یا بخش روانپزشکی است، چرا که با مراقبتهای دقیق، استفاده از دوربینهای مدار بسته و استفاده از شیشههای نشکن احتمال خودکشی در این بخشها بشدت پایین میآید. در این شرایط خیلی محتمل است که بیمار بستری شدن را نپذیرد، بخصوص اگر تصمیم قطعی خود برای خودکشی را گرفته باشد. در این شرایط خانواده در برابر دو انتخاب قرار میگیرند، یا توصیه پزشک را میپذیرند و از قانون بستری اجباری افراد در شرایط خاص استفاده میکنند و بیمار را میل خود در بیمارستان بستری میکنند یا با اصرار بیمار درگیر احساسات میشوند و با مسئولیت خود درمان بستری را نمیپذیرند و بیمار را ترخیص میکنند. خانوادهها در این شرایط دلایل مشابهی میآورند از قبیل« در بیمارستان روانپزشکی حالش بدتر میشود» یا « خودمان در منزل از او مراقبت میکنیم» یا « جواب خاله و عمه را چه بدهیم؟» ضمن این که میپذیرم همه این نگرانیها در جای خود علیرغم اشتباه بودن نیازمند توجه هستند فقط یک لحظه از شما میخواهم خودتان را جای خانوادهای بگذارید که فرزندشان چند روز بعد از ترخیص با رضایت شخصی با این دلایل قربانی خودکشی میشود. یک لحظه شک نکنید که پشیمانی عمیق تنها حسی است که برایتان به جا میماند چون همه این نگرانیها بعد از خودکشی فرد بیمعنی است. پس مطمئن باشید وقتی روانپزشک بستری اورژانس را پیشنهاد میدهد انتخاب هیچ گزینه دیگری عاقلانه نیست.
خانواده در برخورد با افکار خودکشی چه کند؟
نکته خیلی مهم این است که تهدید به خودکشی باید جدی گرفته شود. بدترین واکنش به ابراز فکر خودکشی توسط یک عضو خانواده، یک واکنش احساسی با گفتن جملاتی از قبیل «این حرفها رو نزن» یا «به این چیزها فکر نکن» است. بهترین رفتار درباره فکر خودکشی این است که فرد خیلی سریع به کلینیک روانپزشکی برده شود. به طور معمول اکثر کسانی که قربانی خودکشی میشوند مدتها به این اقدام فکر کردهاند و درباره روش اقدام، برنامه ریزی کرده اند. این زمان، آخرین فرصت خانواده و روانپزشک برای کمک به فرد است و بیمار معمولا در این مدت به نزدیکان خود فکر خودکشی را اظهار میکند و اگر از طرف خانواده واکنش مناسبی صورت نگیرد، اتفاق شومی پیش رو خواهد بود.
مهمترین عامل خطر
اقدام قبلی خودکشی که منجر به مرگ نشده مهمترین عامل خطر مرگ بر اثر خودکشی است. این برعکس باور عمومی افراد است که فکر میکنند اگر فردی قبلا چند بار اقدام به خودکشی کرده، اما جان سالم به در برده است در صورت تهدید به اقدام مجدد این بار هم جان سالم به در میبرد. چرا که افراد معمولا با تجربه روشهای ناکامل قبلی به روشی میرسند که احتمال نجات از آنها بسیار کمتر باشد. پس تهدید به خودکشی این افراد را بسیار جدی بگیرید.
دکتر محمدرضا شالبافان - روانپزشک و استادیار دانشگاه علوم پزشکی ایران