مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

بیوگرافی محمود پاک نیت و همسرش مهوش صبرکن +مصاحبه با فرزندان

بیوگرافی محمود پاک نیت و همسرش مهوش صبرکن +مصاحبه با فرزندان

محمود پاک نیت و همسرش مهوش صبر کن دارای دو فرزند به نام های مسعود و مهرداد هستند.

محمود پاک نیت و مهوش صبر کن، از جمله زوج های هنری هستند که کارنامه خوبی در زمینه بازیگری دارند، اما مثل تمام زن و شوهرهای دیگر، دارای یک زندگی خانوادگی هم هستند، با دو فرزند پسر به نام های مسعود که متولد ۱۳۶۰ است و مهرداد که در سال ۱۳۶۳ به دنیا آمده است.

همسر مهوش صبرکن همسر محمود پاک نیت مسعود و مهرداد پاک نیت فرزندان محمود پاک نیت بیوگرافی مهوش صبرکن بیوگرافی محمود پاک نیت

محمود پاک نیت (متولد ۱۰ دی ۱۳۳۱ در کازرون) بازیگر ایرانی است.

محمود پاک‌نیت، از سال ۱۳۴۸ در زمینهٔ تئاتر شروع به کار کرد و در ۵۲ نمایش حضور یافت. وی در سال ۱۳۵۲ به استخدام اداره کل فرهنگ و هنر درآمد. از سال ۱۳۶۷ به فعالیت در عرصه سینما و تلویزیون پرداخت و موفق به اخذ درجهٔ یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گردید. با مجموعه پرطرفدار روزی روزگاری به محبوبیت دست یافت. و محبوبیت او با مجموعه‌های پدرسالار و پس از باران ادامه یافت. او در سریال یوسف پیامبر در نقش یعقوب ایفای نقش کرده است. محمود همسر مهوش صبرکن (بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون) است.وی هم اکنون در سریال شهرزاد در نقش جمشید پدر شهرزاد ایفای نقش می کند.

فیلم‌شناسی

  • (۱۳۶۶) گشتی‌ها (جواد مرادی) بازیگر
  • (۱۳۶۷) شاخه‌های بید (امراله احمدجو) بازیگر
  • (۱۳۶۸) تابستان ۵۸ (مجتبی راعی) بازیگر
  • (۱۳۷۲) جای امن (مجتبی راعی) بازیگر
  • (۱۳۷۳) آرایش مرگ (افشین شرکت) بازیگر
  • (۱۳۷۴) قله دنیا (عزیزالله حمیدنژاد) بازیگر
  • (۱۳۷۵) لاک پشت (علی شاه‌حاتمی) بازیگر
  • (۱۳۷۵) سرزمین خورشید (احمدرضا درویش) بازیگر
  • (۱۳۷۶) دنیای وارونه (شهریار بحرانی) بازیگر
  • (۱۳۷۷) مرد عوضی (محمدرضا هنرمند) بازیگر
  • (۱۳۷۷) جنگجوی پیروز (مجتبی راعی) بازیگر
  • (۱۳۷۷) سیب سرخ حوا (سعید اسدی) بازیگر
  • (۱۳۷۷) باشگاه سری (جمال شورجه) بازیگر
  • (۱۳۸۰) دعوت به شام (داود موثقی) بازیگر
  • (۱۳۸۱) صنوبر (مجتبی راعی) بازیگر
  • (۱۳۸۱) بی تو تنهایم (قدرت‌الله صلح‌میرزایی) بازیگر
  • (۱۳۸۱) ایستگاه متروک (علیرضا رییسیان) بازیگر
  • (۱۳۸۲) عاشق مترسک (مهدی نوربخش) بازیگر
  • (۱۳۸۴) سفر به هیدالو (مجتبی راعی) بازیگر
  • (۱۳۸۴) شهرآشوب (یدالله صمدی) بازیگر
  • (۱۳۸۷) دل شکسته (علی روئین‌تن) بازیگر
  • (۱۳۸۸) زمهریر (علی روئین‌تن) بازیگر

سریال های تلویزیونی

نام مجموعهسالکارگردانشبکه
سیم حوت۱۳۶۲
بهار بودی، تو بودی۱۳۶۴
روزی روزگاری۱۳۷۰امرالله احمدجو
پدرسالار۱۳۷۳اکبر خواجویی
شیخ مفید۱۳۷۴
کهنه‌سوار۱۳۷۶اکبر خواجویی
فکر پلید۱۳۷۷
چشم‌به‌راه۱۳۷۷
هتل پیاده‌رو۱۳۷۸بهمن زرین‌پور
روشن تر از خاموشی (در نقش شاه عباس)۱۳۷۹حسن فتحی (کارگردان)
پس از باران۱۳۷۹سعید سلطانی
شب دهم۱۳۸۰حسن فتحی (کارگردان)
راز شیوا۱۳۸۰پرویز حسن پور
وارث۱۳۸۲کاظم بلوچی
خانه ای در تاریکی۱۳۸۲سعید سلطانیسه
یوسف پیامبر۱۳۸۷فرج‌الله سلحشوریک
ساختمان ۸۵۱۳۸۹مهدی فخیم‌زادهدو
پشت کوه‌های بلند۱۳۹۱امرالله احمدجوسه
خاطرات مرد ناتمام۱۳۹۱صادق کرمیاریک
خط۱۳۹۳عباس رنجبرسه
هفت‌سنگ (بازیگر میهمان)۱۳۹۳علیرضا بذر افشانسه
پرده‌نشین۱۳۹۳بهروز شعیبییک
شهرزاد۱۳۹۴حسن فتحی (کارگردان)نمایش خانگی
نفس گرم۱۳۹۴محمد مهدی عسگرپوریک

همسر مهوش صبرکن همسر محمود پاک نیت مسعود و مهرداد پاک نیت فرزندان محمود پاک نیت بیوگرافی مهوش صبرکن بیوگرافی محمود پاک نیت

مهوش صبرکن (زاده ۱۳۳۹ در شیراز) بازیگر اهل ایران است.

سینما

  • زیباتر از زندگی (۱۳۹۰)
  • زمهریر (۱۳۸۸)
  • جای او دیگر خالی نیست (۱۳۸۴)
  • صنوبر (فیلم) (۱۳۸۰)
  • غزال (فیلم) (۱۳۷۴)
  • در مسیر تندباد (۱۳۶۷)
  • گشتی‌ها (۱۳۶۵)
  • تشریفات (۱۳۶۴)

تلویزیون

  1. پس از باران
  2. پنجمین خورشید
  3. رسم شیدایی
  4. کهنه‌سوار
  5. بگذار آفتاب برآید
  6. یوسف پیامبر
  7. روشن‌تر از خاموشی
  8. پشت کوه‌های بلند
  9. خاطرات مرد ناتمام

همسر مهوش صبرکن همسر محمود پاک نیت مسعود و مهرداد پاک نیت فرزندان محمود پاک نیت بیوگرافی مهوش صبرکن بیوگرافی محمود پاک نیت

سال های سال است که این زوج هنرمند را می شناسیم و کارهای زیادی را هم از آنها درعرصه های مختلف شاهد بوده ایم که شاید محبوب ترین آنها سریال پس از باران بوده باشد که در آن، مهوش صبر کن (همسر محمود پاک نیت) نقش مادرزن را ایفا می کرد. در این گفت و گو پای صحبت های شیرین این زوج هنرمند شیرازی نشسته ایم.

لطفا از آشنایی تان با همسرتان برایمان بگویید.

پاک نیت: سال ۵۶ در تئاتری به نام شاتره با خانمم آشنا شدم. شاتره گیاهی است که برای بیماران گرمازده بسیار مفید است و دمای بدن آنها را پایین می آورد. من و همسرم آنجا با هم، همبازی بودیم.

من نقش پسر کارگر را بازی می کردم و همسرم نقش شازده خانم را بازی می کرد که یکدل، نه صددل عاشقش شدم و بعد از ۲ سال هم ایشان جواب مثبت به من دادند و ما زندگی مشترک مان را شروع کردیم. من آن موقع ۲۷ ساله بودم و در حال حاضر هم ۳۶ بهار از زندگی مشترکمان می گذرد و صاحب ۲ فرزند پسر و نوه هستیم.

صبرکن: در زمان ازدواجمان من ۱۸ سال بیشتر نداشتم اما به عشق آقای پاک نیست نسبت به خودم ایمان داشتم.

همسر مهوش صبرکن همسر محمود پاک نیت مسعود و مهرداد پاک نیت فرزندان محمود پاک نیت بیوگرافی مهوش صبرکن بیوگرافی محمود پاک نیت

اگر بی صداقتی و دروغ وارد زندگی شد زندگی دوامی نخواهدداشت

مراسم ازدواجتان را چگونه برگزار کردید؟

پاک نیت: شهریور سال۱۳۵۸ جشن عروسی مان را در خانه فرهنگ شماره یک شیراز برگزار کردیم. اقوام و بچه های تئاتر همه دعوت بودند. معمولا بچه های تئاتر شیراز در این مکان فرهنگی عروسی شان را برگزار می کردند. مراسم خوبی برگزار شد و همه بچه های تئاتر کمکمان کردند. مراسم عقدمان را در منزل مادر همسرم برپا کردیم و همان شب هم عروسی مان را گرفتیم.

صبرکن: من با دخترهای همسن و سالم فرق می کردم. به مادیات اهمیت نمی دادم. با اینکه در خانواده مرفهی بزرگ شده بودم، ساده فکر می کردم. همان زمان هم منزل پدری ام شیک و بزرگ بود. خیلی از اقوام در منزل ما مراسم عروسی شان را برگزار می کردند، اما ما فقط مراسم عقدمان را در منزل پدری گرفتیم.

و بعدش از شیراز به تهران مهاجرت کردید؟

پاک نیت: بله، آن زمان مشکلات زیادی در فرهنگ و هنر شیراز برای ما پیش آمد و کسی بود که مانع کار ما می شد. از طرفی، هم من و هم همسرم دوست داشتیم کنار تئاتر در کارهای سینمایی و تلویزیونی هم بازی کنیم. به همین دلیل از سال ۱۳۷۴ در تهران مستقر شدیم و شیراز را ترک کردیم. البته گاهی اوقات برای دیدن پسر، عروس و نوه ام به شیراز می رویم.

صبرکن: من ۷ تا خواهر دارم. مادرم ما را طوری تربیت کرد که احترام هم را نگه داریم و پسوند آقای یا خانم را کنار اسم هم به کار ببریم. مادرم گذشت را هم به ما آموخت.

بعد از ترک شیراز و مهاجرت به تهران، حدود ۲ سال خانه نشین بودم و فرصتی برای کار کردن پیش نیامد. به جایش تا دلتان بخواهد محمود من و بچه ها را رها می کرد و برای بازی به شهرستان می رفت. تا اینکه بعد از ۲ سال، بازی در «کهنه سوار» را شروع  کردم و بعد از آن هم در«فالگیر» و «پس از باران» بازی کردم

همسر مهوش صبرکن همسر محمود پاک نیت مسعود و مهرداد پاک نیت فرزندان محمود پاک نیت بیوگرافی مهوش صبرکن بیوگرافی محمود پاک نیت

بعد از ترک شیراز و مهاجرت به تهران، حدود ۲ سال خانه نشین بودم

شما جزو آن گروه از هنرمندانی هستید که زندگی مشترکتان سال های سال ادامه پیدا کرده است. رمز خوشبختی تان را در چه چیزی می دانید؟

پاک نیت: من به این معتقدم که اگر در زندگی راستی، درستی و صداقت وجود داشته باشد زندگی هم دوام زیادی دارد و روز به روز مستحکم تر هم خواهدشد اما اگر بی صداقتی و دروغ وارد زندگی شد زندگی دوامی نخواهدداشت.

صبرکن: همین که زن و شوهر صبور و باگذشت باشند، ناخودآگاه تفاهم هم به وجودمی آید. تفاهم یعنی خوش بودن هم. اگر من در شرایط سختی که محمود ما را رها کرده بود و برای کار به شهرستان می رفت، از سر لج و لج بازی بچه ها را رها می کردم و دنبال علاقه های خودم یا تمرین تئاتر و سینما می رفتم، نمی توانستم از پس زندگی بربیایم.

تفاوت دنیای قبل و بعد از ازدواج تان در چیست؟

من قبل از ازدواج به خیلی چیزها اهمیت نمی دادم و شاید در زندگی نظم نداشت. یعنی آدم ها در دوران نوجوانی و جوانی نظم خاصی در زندگی شان ندارند و وقتی که تشکیل خانواده می دهند، کم کم قانونمند می شوند اما بعد از ازدواج فرد احساس می کند مسئولیتی در قبال یک خانواده دارد که او را قانونمند می کند.

زندگی یک زوج بازیگر چه مشکلاتی دارد:

پاک نیت: ما مشکلی با هم نداریم و خیلی راحت با هم کنار آمده ایم. مثلا من از انجام کار خانه و کمک به همسرم هیچ ابایی ندارم

همسر مهوش صبرکن همسر محمود پاک نیت مسعود و مهرداد پاک نیت فرزندان محمود پاک نیت بیوگرافی مهوش صبرکن بیوگرافی محمود پاک نیت

پاک نیت: نه، خیلی با جایگاهی که در ذهنم است فاصله دارم

اوقات فراغت را کنار یکدیگر چطور می گذرانید؟

پاک نیت: سفر می رویم، کتاب می خوانیم، فیلم می بینیم. من عاشق سفر هستم و هر فرصتی که پیش بیاید به شهرهایی سفر می کنیم که تاکنون نرفته ایم. من اهل هواپیما نیستم و با خودروی خود سفر می کنم تا رانندگی کنم و از جاده لذت ببرم.

بهترین نقشی که تا به حال داشتید کدام نقش بوده است؟

صبرکن: من نقش هایی که در تئاتر ایفا کردم را به مراتب بیشتر از نقش های تلویزیونی ام دوست دارم چرا که در تئاتر با نقش یک بازیگر زندگی می کنم.

پاک نیت: من هم نقش هایی که تا به حال بازی کردم را واقعا دوست دارم و مثل بچه هایم برایم عزیز هستند اما گاهی وقت ها، بعضی از نقش ها شیرینی ویژه ای دارند و بیشتر در یاد آدم می ماند. مانند نقشی که روزی روزگاری، خانه ای در تاریکی، پس از باران و سریال حضرت یوسف (ع) داشتم.

همسر مهوش صبرکن همسر محمود پاک نیت مسعود و مهرداد پاک نیت فرزندان محمود پاک نیت بیوگرافی مهوش صبرکن بیوگرافی محمود پاک نیت

پاک نیت: صدای گرم آقای اکبر مشکین که گوینده رادیو بودند بزرگ ترین انگیزه من برای ورودم به این عرصه بود

اصلا چه شد که بازیگر شدید؟

پاک نیت: صدای گرم آقای اکبر مشکین که گوینده رادیو بودند بزرگ ترین انگیزه من برای ورودم به این عرصه بود. من خیلی صدای ایشان را دوست داشتم و همیشه آرزو می کردم بازیگر رادیو شوم ولی این اتفاق در نهایت نیفتاد و بازیگر تئاتر شدم.

الان پشیمان هستید؟

پاک نیت: به هیچ وجه، به خاطر دارم زمانی با یکی از دوستانم به نام محمود چوگانی راجع به این مساله که هرکسی می خواهد در آینده چه کاره شود بحث می کردیم نوبت که به من رسید، رسیده بودیم به یک سینما. وقتی محمود از من پرسید می خواهی چه کاری شوی؟ گفتم بازیگر. او شروع کرد به خندیدن اما پس از سال ها یک روز برای تماشای یکی از تئاترهایم به سالن تئاتر شهر آمد و شروع کرد به گریه کردن. متاسفانه دیگر ایشان را ندیدم. به هر حال از اینکه به آرزویم رسیده بودم خیلی خوشحال بودم و هستم.

می شود گفت امروز به جایگاهی که می خواستید رسیده اید؟

پاک نیت: نه، خیلی با جایگاهی که در ذهنم است فاصله دارم. می گویند هنر مانند یک اقیانوس است که هر چه به طرف ساحل حرکت کنی به آن نخواهید رسید و اگر روزی ادعا کنی که به ساحل رسیدی آن روز، روز مرگ هنری است.

به سلامت روان در خانواده تان چقدر اهمیت می دهید؟

پاک نیت: خیلی زیاد. اگر سلامت روان در خانه و خانواده وجود نداشته باشد آرامشی هم وجود ندارد. بنابراین سلامت روان مهم تر از هر چیز دیگری است.

صبرکن: من معتقدم اگر سلامت روان وجود نداشته باشد سلامت جسم هم وجود ندارد بنابراین من به عنوان یک زن و مادر همیشه سعی کرده ام آرامش و امنیت روانی را در خانه ام برقرار کنم.

آقای پاک نیت! تا چه حد به تغذیه تان اهمیت می دهید؟

پاک نیت: خیلی زیاد. من اصلا با خوردن غذاهای چرب و فست فود موافق نیستم و معتقدم هیچ غذایی نمی تواند جایگزین غذاهای ایرانی باشد.

معمولا برای عزیزترین مهمانتان چه غذایی درست می کنید؟

صبرکن: همه مهمان ها برای من عزیزند، تفاوتی نمی کند. اگر تازه با آنها آشنا شده باشم، معمولا غذای خاص شیرازی مثل کلم پلو درست می کنم یا ماهی های جنوب به صورت شکم پر یا شکرپلوی شیرازی تهیه می کنم. تا به حال یاد ندارم که برای مهمانم قورمه سبزی یا غذاهایی که در اغلب خانه ها پخته می شود تهیه کرده باشم. در قدیم رسم بود که در مجالس عروسی حتما شکرپلو سرو می شد و هنوز این رسم در خیلی از خانواده ها ادامه دارد.

پاک نیت: معمولا شیرازی ها لوبیاپلو یا همان «شوید لوبیا با مرغ یاماهی» درست می کنند.

درست کردن این غذاهایی که گفتید باید خیلی سخت باشد. فکر می کنید هر کسی می تواند با آموزش آن را درست کند یا بایدآشپزی در خون آدم باشد؟

صبرکن: مسلما آشپزی امری آموختنی است. ژن در امر آشپزی هیچ تاثیری ندارد. آشپزی استعداد و علاقه است. بچه ها از سن کم، بزرگ ترها خصوصا مادر را در حال آشپزی می بینند و می آموزند. همان طور که ما این تجربه را در خانواده داریم. پسرهای من چون همیشه در این مسائل دخیل بودند، خیلی خوب از پس آشپزی بر می آیند و حتی بعضی وقت ها غذاها را بهتر از خانم هایشان درست می کنند.

پاک نیت: به نظر من هم، همه جوره می تواند باشد. یکی آشپزی را دوست دارد. یکی آشپزی را با ظرافت انجام می دهد و یکی دیگر به صورت درهم هر کاری که بخواهد انجام می دهد و یکی هم به صورت آموزشی کار می کند. به هر حال هر ۳ نوع آن در آشپزی موثر است و روی آشپزی تاثیر می گذارد.

چقدر در مورد تربیت فرزندانتان از نظر فکری با یکدیگر همسو بودید؟

پاک نیت: خیلی زیاد، همیشه در این مورد با هم صحبت می کردیم و اگر مشکلی پیش می آمد سعی می کردیم با مشورت با یکدیگر و هم چنین کمک از اهالی فن مشکل را برطرف کنیم.

چرا آدم های امروز احساس تنهایی بیشتری نسبت به گذشته دارند؟

پاک نیت: چون زندگی ها دیگر مانند گذشته نیست و با ورود تکنولوژی خیلی چیزها عوض شده است.

صبرکن: دقیقا همین طور است. مثلا آدم ها امروزه به جای اینکه با هم رو در رو حرف بزنند پشت تلفن همراه و شبکه های اجتماعی خودشان را معرفی می کنند. به هر حال زندگی های امروز خیلی گرم و صمیمانه نیستند.

همسر مهوش صبرکن همسر محمود پاک نیت مسعود و مهرداد پاک نیت فرزندان محمود پاک نیت بیوگرافی مهوش صبرکن بیوگرافی محمود پاک نیت

داوری هنردوستان در مورد این زن و شوهر محبوب و موفق مشخص است، اما خیلی ها دوست دارند محمود پاک نیت و مهوش صبرکن را از دیدگاه فرزندان آنها ببینند. به همین جهت در اینجا خبرنگارمان با فرزندان آنها گفت و شنودی انجام داده که می خوانید.

از چه زمانی احساس کردید پدر و مادرتان در عرصه بازیگری فعالیت دارند؟

مسعود: از کودکی. به دلیل اینکه من و برادرم، اغلب پشت صحنه تئاتر بازی می کردیم تا پدر و مادرمان تمرین یا اجرای خود را تمام کنند و با هم به خانه برگردیم.
مهرداد: از زمانی که من خیلی کوچک بودم و هنوز مدرسه هم نمی رفتم، می دانستم که بابا و مامان فرهنگی هستند. آن موقع، در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شیراز کار می کردند و من، اغلب روزها، وقتی برادرم به مدرسه می رفت و کسی در خانه نبود تا از من نگهداری کند، همراه مامان یا بابا به محل کارشان می رفتم. آن زمان مامان بیشتر تئاتر کار می کرد و بابا اگر کار سریال یا فیلم سینمایی داشت، به تهران می رفت.

پدر و مادرتان در خانه و در حضور شما تمرین می کردند؟

مسعود: بله. یکی از کارهای اصلی هر بازیگر، تمرین است.
مهرداد: بابا و مامان، همیشه و بدون استثنا، برای تمامی نقش هایی که می خواستند کار کنند، در خانه تمرین می کردند، یا مشغول حفظ کردن دیالوگ ها می شدند.

در مجالس میهمانی، که مامان یا بابا نمی توانستند شما را همراهی کنند، چه احساسی داشتید؟

مسعود: کمتر یاد دارم که چنین حادثه ای اتفاق افتاده باشد. این امر فقط در سال های اخیر که حجم کارشان زیاد شده، گاهی اتفاق افتاده است.
مهرداد: بازیگری کار واقعاً مشکلی است و ما خودمان را با وضعیت، بابا و مامان تطبیق داده ایم. به خصوص که مامان چون خودش همیشه همکار پدرمان بوده، ما را برای روزهای تنهایی آماده می کرد. به عنوان مثال یادم می آید موقع ساخت فیلم «سرزمین خورشید»، پدرم مدت هفت ماه نتوانست به خانه بیاید و ما موضوع را به راحتی هضم کردیم، اما وقتی کوچکتر بودیم، قضیه برایمان کمی بغرنج بود. مثلاً یادم می آید زمانی که کلاس اول یا دوم دبستان بودم، وقتی مامان و بابا هر دو برای اجرای تئاتر به تهران می رفتند، با وجودی که مرحومه مادربزرگ مان از من و برادرم نگهداری می کرد، همیشه دلتنگ مامان و بابا بودم.

شما هم به بازیگری علاقمند هستید؟

مسعود: به هیچ وجه، اما گاهی به شوخی به پدرم می گویم که اگر من بازیگر شده بودم، کارگردان ها مرا به جای شما انتخاب می کردند.
مهرداد: خیلی زیاد. یکی دو تا کار هم کرده ام. قبل از آن هم با دوستانم در فرهنگسرا کار تئاتر می کردم. البته بابا موافق نیست که من در این زمینه فعالیت کنم، اما مامان بدش نمی آید.

دل تان می خواست در فیلم یا سریالی با مامان و بابا همبازی باشید؟

مسعود: من وقتی سه سال داشتم، در فیلم «تشریفات» به کارگردانی مهدی فخیم زاده با مادرم همبازی شده ام.
مهرداد: در تئاتر قسمت نشده، اما چند سال پیش در یکی دو سکانس از سریال «خانه ای در تاریکی»، به کارگردانی سعید سلطانی نقش شاگرد یک دفتردار را بازی کردم. بلندترین نقشم در سریال «وارث» به کارگردانی کاظم بلوچی بود که با خود بابا بازی داشتم و نقش پدر و پسر را ایفا کردیم.

در تعلیم و تربیت شما، مامان بیشتر نقش داشته یا بابا؟

مهرداد: مهر دو برای ما زحمت کشیده اند. من همیشه به همسرم می گویم که قلباً دوست دارم بچه هایمان را به شیوه پدر و مادرم تربیت کنیم.

کدام صفت پدر یا مادرتان را بیشتر دوست دارید؟

مسعود: در مادر، صبوری را، که از مادرش به ارثبرده است.
مهرداد: مهمترین خصلت پدرم منطقی بودن و قاطعیت است، اما پشت قاطعیت و راسخ بودن او، قلبی شیشه ای و نازک قرار دارد که با تلنگری می شکند.

موقع نوجوانی، پدر و مادرتان چقدر به شما استقلال می دادند؟

مسعود: محدودیت خاصی نداشتیم، آنچه را که باید در یک خانواده طبیعی ایرانی باشد، ما نیز داشتیم.
مهرداد: زیاد اما کنترل شده. در هر خانه قواعد و دستوراتی هست که تمام افراد خانواده باید از آنها تبعیت کنند. در خانه ما هم از این نوع قوانین وجود داشت که اگر رعایت نمی کردیم، مواخذه می شدیم. اخلاق من و برادرم خیلی با هم فرق دارد، برادرم از بچگی آرام بود، در حالی که من خیلی شیطان بودم. به خاطر همین مامان و بابا روی اخلاق و رفتار من، بیشتر تمرکز می کردند، اما در کل مادرم بیشتر از پدر به من استقلال می داد.

هیچ وقت اتفاق افتاده که بر سر موضوعی از مامان یا بابا رنجیده شده باشید؟

مسعود: این کاملاً طبیعی است، بچه ها وقتی ببینند پدر یا مادرشان نظری مخالف آنها دارد، دلگیر می شوند، اما به طول کلی بعد از مدتی متوجه می شوند حق با پدر یا مادرشان بوده.
مهرداد: آره خب. مگر می شود فرزندی با پدر و مادرش بحثو جدل نداشته باشد؟

کدام نقش پدر یا مادرتان را بیشتر دوست دارید؟

مسعود: نقش مادرم را در مجموعه های «پس از باران» و «یوسف پیامبر(ع)» دوست دارم.
مهرداد: از کارهای پدرم، مجموعه «روشن تر از خاموشی» که زندگی ملاصدرا و شاه عباس صفوی را روایت می کرد و از بین کارهای مادر نیز مجموعه «پس از باران» را خیلی می پسندم.

خاطره ای از کارهای هنری مامان و بابا دارید؟

مسعود: موقع پخش «پس از باران» هر کس مامان را در کوچه و خیابان می دید از اینکه نقش مادرزن پدرم را به عهده گرفته بود تعجب می کرد و به او می گفتند شما جوان تر از آن هستی که مادرزن باشی.
مهرداد: در سریال «وارث» قسمتی بود که من باید در برابر پدرم می ایستادم و داد و بیداد می کردم که دوستم تیر خورده و باید برویم و او را پیدا کنیم و پدرم داد می زد که نباید چنین کاری بکنیم، چون خطر دارد و ممکن است پلیس ها ما را بگیرند. من آن قدر سماجت می کردم تا بالاخره پدر عصبانی می شد و یک سیلی محکم به من می زد. آن پلان بارها تکرار شد و من به همین دلیل بارها سیلی خوردم.

اینکه پدر و مادرتان در زمینه هنری فعال هستند، چه احساسی به شما می دهد؟

مسعود: برایم مایه افتخار است که در یک خانواده اهل هنر بزرگ شده ام.
مهرداد: خوشحالم که پدر و مادرم کاری انجام می دهند که بر ارتقاء سطح فرهنگ مردم و مملکت اثرگذار است.

نظر دوستان شما درباره پدر و مادرتان چیست؟

مسعود: دوستانم از مادر، به عنوان شخصی یاد می کنند که همیشه با انرژی است و بین دوستان و آشنایان به جنب و جوش زیاد معروف است.
مهرداد: دوستان همیشه نسبت به من و خانواده لطف داشته اند و همیشه با اظهار لطف خودشان مرا شرمنده کرده اند.

از اوقات فراغت دوران کودکی بگویید.

مسعود: مادرم هم ما را به سینما می برد، هم برایمان کتاب می خواند. از جمله کتاب هایی که مادرم برای ما می خواند مجموعه ۹ جلدی «به من بگو چرا» بود که مسائل علمی را به زبان ساده بیان می کرد.
مهرداد: بابا بیشتر ما را به سینمنا می برد و مامان بیشتر برایمان کتاب می خواند.

بهترین هدیه ای که در کودکی از پدر یا مادرتان گرفتید چه بود؟

مسعود: یک عدد شطرنج که مهره هایش حالت حلبی داشت.
مهرداد: یک دوچرخه شماره ۱۶ که با برادرم به صورت مشترک از آن استفاده می کردم و مجموعه کتاب های «به من بگو چرا؟»

بیوگرافی محمود پاک نیت بیوگرافی مهوش صبرکن فرزندان محمود پاک نیت مسعود و مهرداد پاک نیت همسر محمود پاک نیت همسر مهوش صبرکن


ادامه مطلب ...

بیوگرافی سمیرا حسن پور و همسرش سامان سالور +مصاحبه و اینستاگرام

بیوگرافی سمیرا حسن پور و همسرش سامان سالور +مصاحبه و اینستاگرام

سمیرا حسن پور بازیگر نقش گلرخ در سریال پایتخت ۱ است که بیوگرافی و تاریخ تولدی در ویکی پدیا ندارد.

سمیرا حسن پور با سامان سالور ازدواج کرده است.

بازیگری را در سال ۸۵ از تئاتر «مجلس شبیه خوانی» بهرام بیضایی شروع کرده و چند سالی در تئاتر فعال بوده است. سریال «چاردیواری» و پایتخت یک سیروس مقدم و تله فیلم‌های «آوا»، «مردان نمکی» و… از بازی‌های شاخص اوست.

همسر سمیرا حسن پور همسر سامان سالور همسر بازیگران بیوگرافی سمیرا حسن پور بیوگرافی سامان سالور بازیگران پایتخت اینستاگرام سمیرا حسن پورinstagram samirahasanpur

سامان سالور متولد سال ۱۳۵۵در شهربروجرد، کارگردان و فیلمنامه‌نویس ایرانی است.

همسر سمیرا حسن پور همسر سامان سالور همسر بازیگران بیوگرافی سمیرا حسن پور بیوگرافی سامان سالور بازیگران پایتخت اینستاگرام سمیرا حسن پور

او فارغ‌التحصیل رشته کارگردانی سینما از دانشگاه سوره است. نخستین فیلم بلند او ساکنین سرزمین سکوت برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره بین‌المللی فیلم صوفیه شد. او با ساخته بعدی خود، چند کیلو خرما برای مراسم تدفین جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم لوکارنو ۲۰۰۶ و بالن طلایی بهترین فیلم جشنواره سه قاره ۲۰۰۶ را برای ساخت این فیلم به دست آورد و همچنین چند جایزه دیگر نیز برای کارگردانی این فیلم به دست آورد و این فیلم مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. او در دوران دانشجویی همراه با تورج اصلانی و محسن نامجو در خانه ایی دانشجویی با هم زندگی می‌کردند که سر انجام این همراهی به همکاری منجر شد و فیلم چند کیلو خرما برای مراسم تدفین حاصل دوستی این دوران بوده است که مورد توجه منتقدین جهانی قرار گرفت. سالور مستند آرامش با دیازپام ده را از زندگی محسن نامجو ساخت. فیلمبرداری کارهای او همکاری با تورج اصلانی بعنوان مدیر فیلمبرداری صورت می‌گیرد. او با فیلم ترانه تنهایی تهران به‌عنوان تنها نماینده سینمای ایران در بخش ۱۵ روز با کارگردانان به جشنواره فیلم کن ۲۰۰۸ راه پیدا یافت.

 

دلواپس است؛ دلواپس جامعه‌ای که به گفته او بسیاری از زنانش دور ورزش کردن و تحرک داشتن را خط کشیده‌اند؛ در حالی که ورزش تنها نسخه‌ای است که می‌توان برای درمان افسردگی پیچید و به موفقیت آن امیدوار بود. او می‌گوید زمانی که چشم روی این مهم می‌بندیم، در را روی غم و غصه باز می‌کنیم و نتیجه‌اش هم، جامعه افسرده‌ای می‌شود که هر روز هم به تعداد افراد قهر با لبخندش اضافه می‌شود.

اینها گوشه‌هایی از حرف‌های سمیرا حسن‌پور بود؛ بازیگری که با گلرخ سریال «پایتخت» اسمش سر زبان‌ها افتاد و بعد راهی سینما شد و با فیلم سینمایی «تمشک»، ساخته سامان سالور توانست در اولین قدمش در عرصه سینما کاندیدای سیمرغ بلورین شود. حضور در تلویزیون و سینما عشق او را به ورزش کم نکرده و یک ورزشکار حرفه‌ای است که در تیم والیبال هنرمندان هم بازی می‌کند.

همسر سمیرا حسن پور همسر سامان سالور همسر بازیگران بیوگرافی سمیرا حسن پور بیوگرافی سامان سالور بازیگران پایتخت اینستاگرام سمیرا حسن پور

خانم‌ها کمتر از آقایان به ورزش اهمیت می‌دهند

در این موضوع که هر چیزی حتی ورزش کردن هم احتیاج به فرهنگسازی دارد، تردیدی نیست؛ بسیاری از افراد به ویژه خانم‌ها با فرهنگ ورزش کردن آشنا نیستند و نسبت به آن بی‌اعتنایی می‌کنند. این موضوع حتی در مورد قشر هنرمند ما هم وجود دارد و نسبت خانم‌هایی ورزش می‌کنند در مقابل آقایان قابل مقایسه نیست. حتی هنرمندان مرد بیشتر به تناسب اندام‌شان اهمیت می‌دهند. فکر می‌کنم وقت آن فرا رسیده است که ما با ورزش کردن به خودمان لطف کنیم و سلامتی و به دنبال آن روحیه خوب و تناسب اندام را به خود هدیه دهیم.

به من حق بدهید دلواپس باشم

گاهی اوقات که به دوستانم در مورد نگرانی‌ام پیرامون ورزش حرف می‌زنم آنها تعجب می‌کنند. شاید برخی از آنها نسبت به اهمیت ورزش آگاه نیستند. بسیاری از ما نسبت به مسائل مختلف زندگی‌مان برنامه‌ریزی می‌کنیم اما به محض اینکه پای ورزش به میان می‌آید وقت کم می‌آوریم. نتیجه آن هم این می‌شود که بسیاری از افراد جامعه به ویژه خانم‌ها نگران اضافه‌وزن‌شان هستند و از آن مهم‌تر دچار بیماری‌های مختلف از جمله افسردگی هستند. در صورتی که با ورزش کردن افراد، بزرگ‌ترین لطف را به خودشان می‌کنند؛ هم روحیه‌شان بالا می‌رود و هم می‌توانند اندام زیبایی داشته باشند.

همسر سمیرا حسن پور همسر سامان سالور همسر بازیگران بیوگرافی سمیرا حسن پور بیوگرافی سامان سالور بازیگران پایتخت اینستاگرام سمیرا حسن پورنرگس محمدی و سمیرا حسن پور

برنامه‌ریزی بین کار و ورزش

کارهای هنری به ویژه از نوع بازیگری‌اش، وقت و برنامه مشخصی ندارد؛ به همین خاطر بسیاری از افراد نمی‌توانند زمانی که سر کار هستند برنامه مشخصی برای ورزش کردن داشته باشند و در نتیجه دور آن را خط می‌کشند. من برای اینکه جلوی این مهم را بگیرم سعی می‌کنم در دوره‌ای که سر فیلمبرداری هستم و امکان رفتن به باشگاه را ندارم معلم خصوصی بگیرم و از هر وقتی، حتی کم برای ورزش استفاده کنم. به نظرم ورزش کردن باید تبدیل به یک عادت غیرقابل ترک شود.

همه ورزش‌های محبوب من

من از دوران کودکی به ورزش کردن علاقه داشتم. از طرفی استعدادم  باعث شده بود که همیشه ورزش کنم. حال در این بین به ورزش‌های مختلفی- از پینگ پنگ گرفته تا والیبال، ایروبیک، دو، شنا و. . .- می‌پردازم. البته در مقطعی که به شکل جدی به رشته «دو » می‌پرداختم توانستم در آن مدال هم کسب کنم.

خاصیت ورزش‌های گروهی

از بین رشته‌های مختلف ورزشی من به ورزش‌های گروهی مثل والیبال و فوتبال علاقه بیشتری دارم. به نظرم این سبک ورزش‌ها باعث می‌شود اعتماد به نفس افراد بیشتر شود و یاد بگیرند که چطور می‌توانند با همکاری هم پیروز شوند و بر مشکلات و سختی‌ها غلبه کنند. حضور در جمع‌های ورزشی و ورزش‌های این‌چنینی همیشه برای من جذاب بوده است.

عضویت در تیم والیبال هنرمندان

وقتی از من برای بازی در تیم والیبال هنرمندان دعوت شد با علاقه آن را پذیرفتم. چون من از دوران کودکی‌ام به این رشته علاقه داشته‌ام و تمریناتی را در این حوزه انجام داده‌ام؛ از طرفی حس می‌کردم حضور در تیمی که متشکل از خانم‌های هنرمند است می‌تواند جذاب باشد و باعث تبادل اطلاعات شود. در طول سال‌هایی که عضو این تیم بودم سعی کردم به نوعی جزو اعضای ثابت باشم و بی‌دلیل در تمرینات غیبت نداشته باشم، اما متاسفانه طی مدت اخیر تیم انسجام خودش را از دست داده و تمرینات و مسابقات با جدیدت گذشته برگزار نمی‌شود.

همسر سمیرا حسن پور همسر سامان سالور همسر بازیگران بیوگرافی سمیرا حسن پور بیوگرافی سامان سالور بازیگران پایتخت اینستاگرام سمیرا حسن پور

جمع‌های زنانه و رفتارهای زنانه

متاسفم که باید روی این ذهنیت مبنی بر اینکه جمع‌های خانم‌ها معمولا دوام چندانی ندارد صحه بگذارم. متاسفانه خانم‌ها به دلیل باورهای فرهنگی اشتباه رفتارهای پایداری در جمع‌های زنانه ندارند و تاسف من زمانی بیشتر می‌شود که آنها سعی ندارند این تفکر نادرست را تصحیح کنند. به همین خاطر جمع‌های مختلفی که خانم‌ها در آن عضو هستند حتی از نوع ورزشی، بعد از مدتی یا از هم می‌پاشد یا اعضای آن کاملا تغییر می‌کنند؛ در حالی که این اتفاق کمتر در جمع‌های آقایان رخ می‌دهد و ما شاهد آن هستیم که تیم‌های ورزشی هنرمندان طی مدت اخیر تقریبا با همان اعضا مشغول فعالیت هستند.

تجربه والیبال با زنان زندانی

با تیم والیبال هنرمندان تجربیات زیادی را به دست آوردم که بعضی از این تجربیات برای من که بازیگر هستم واقعا کم نظیر هستند؛ به‌طور مثال من همراه این تیم این امکان را پیدا کردم تا با تیم والیبال زندانیان بازی کنیم. همنشینی با این افراد پیش از شروع مسابقه برای من بسیار جذاب بود و باعث شد که من به خصوصیات اخلاقی این قشر پی ببرم. بی‌تردید اگر روزی بخواهم نقش یک زن زندانی را بازی کنم از آنها الگو می‌گیرم. چنین فرصت‌های برای افراد کمتر رخ می‌دهد و باید این فرصت‌ها را غنیمت شمرد.

رقابت فوتبال  و والیبال در ایران

اگر از من بپرسید جذاب‌ترین ورزش چیست، بی‌تردید می‌گویم فوتبال. این ورزش در تمام دنیا طرفداران بی‌شماری دارد و میلیون‌ها انسان به واسطه پخش‌های تلویزیونی این ورزش را دنبال می‌کنند. باقی ورزش‌ها هر یک بنا به شرایط کشورها و نوع فرهنگسازی بین افراد آن جامعه طرفدار دارند؛ به‌طور مثال در کشور ما والیبال به واسطه موفقیت‌هایی که کسب کرده است این روزها به یکی از رشته‌های پرطرفدار تبدیل شده است، بسیاری از افراد این رشته را با اشتیاق دنبال می‌کنند و شهرت والیبالیست‌ها ما نه‌تنها از فوتبالیست‌های کمتر نیست بلکه بیشتر هم هست.

برای تشویق والیبالیست‌ها به استادیوم می‌رفتم

در زمانی که ورود خانم‌ها به استادیوم برای تشویق والیبالیست‌ها مانعی نداشت، من یکی از تماشاگران پر و پا قرص بودم؛ به نظرم تماشاگر بودن و تشویق ورزشکاران هم بسیار لذت‌بخش و به اندازه ورزش کردن نشاط‌آور است. امیدوارم مشکلی که برای منع حضور خانم‌ها در ورزشگاه وجود دارد، هر چه زودتر رفع شود.

همسر سمیرا حسن پور همسر سامان سالور همسر بازیگران بیوگرافی سمیرا حسن پور بیوگرافی سامان سالور بازیگران پایتخت اینستاگرام سمیرا حسن پور

ستاره اسکندری از غذا خوردنم  تعجب کرد

غدا خوردن من شاید تا حدی با دخترهای همسن و سالم فرق داشته باشد؛ من دور غذاهای چرب، فست‌فود و غیرسالم را خط کشیده‌ام و خیلی وقت‌ها که سر کار می‌روم همراه خودم کشمش و خرما و… می‌برم. یادم است در پشت صحنه کاری ستاره اسکندری که حسابی از غذا خوردنم تعجب کرده بود به من گفت: «تو اصلا شبیه همسن و سال‌هایت غذا نمی‌خوری! آنها اکثر سراغ تنقلاتی نظیر چیپس و. . . می‌روند؛ در حالی که تو نوع سالم آن را انتخاب می‌کنی.»

داستان من و سبزیجات

من علاقه ویژه‌ای به سبزیجات دارم؛ به همین دلیل حجم زیادی از غذا خوردنم را سبزیجات و میوه‌ها تشکیل می‌دهند؛ از طرفی همواره سعی می‌کنم از نوع تازه و با کیفیت آن استفاده کنم. سبزیجات، هم برای بدن مقوی است و هم اینکه به تناسب اندام افراد کمک می‌کند.

تعریف نباشد

اگر پای تعریف از خود نگذارید باید بگویم دستپختم عالی است اما از آن عالی‌تر درست کردن سالادهایم است؛ هر کسی سالادهایم را خورده است به مشتری پر و پا قرص آن بدل شده و معتقد است طعم سس‌های سالادم را جای دیگر نچشیده. شاید بخشی از این موضوع به این خاطر است که در ترکیب سالادهایم همیشه سراغ مواد اولیه سالم و با کیفیت می‌روم و چاشنی‌ها را با دقت با هم ترکیب می‌کنم.

همسر سمیرا حسن پور همسر سامان سالور همسر بازیگران بیوگرافی سمیرا حسن پور بیوگرافی سامان سالور بازیگران پایتخت اینستاگرام سمیرا حسن پور

منم یکی از اونام

من هم جزو «پایتختی‌ها» بودم. در سری اول این مجموعه در نقش «گلرخ» حضور داشتم اما در سری‌های بعدی بنا بر شرایطی که ایجاد شد من از این سریال جدا افتادم اما همچنان قلبم برای این سریال می‌تپد و با علاقه سرنوشت آنها را دنبال می‌کنم.

من و تمشک

همیشه به بازی در سینما علاقه‌مند بودم و دوست داشتم اولین تجربه‌ام در عرصه بازیگری با یک فیلم سینمایی رخ دهد اما این مهم رخ نداد و در عوض من کارم را با عوامل یک سریال حرفه‌ای به نام «پایتخت» شروع کردم.

بعد از این سریال نگاه سختگیرانه‌تری پیدا کردم و تصمیم گرفتم در گام بعدی انتخابی داشته باشم که بتوانم به واسطه آن توانایی‌هایم را بیشتر نشان دهم و این کار با فیلم سینمایی «تمشک» به کارگردانی سامان سالور رخ داد. در اولین تجربه سینمایی‌ام توانستم کاندیدای سیمرغ بلورین شوم و این موضوع برایم بسیار افتخارآمیز بود.

سایه‌های موازی

این روزها فیلم «سایه‌های موازی» را به گارگردانی نعیمی در شرف اکران دارم. در این فیلم افتخار این را داشتم تا با دو چهره مطرح  مثل ابوالفضل پورعرب و شهاب حسینی همبازی باشم.

همبازی شدن با ابوالفضل پورعرب برای من تجربه هیجان‌انگیزی بود چرا که وقتی من نوجوان بودم ایشان به عنوان یک سوپراستار فعالیت می‌کردند و برای نسل من به نوعی اسطوره بودند. به همین خاطر وقتی شرایط بازی در کنار ایشان فراهم شد، سعی کردم قدر آن را با همه وجودم بدانم. شهاب حسینی هم که واقعا فرد توانمند و انسان شریفی هستند و کار کردن با ایشان حس شیرینی را به دنبال دارد.

اینستاگرام سمیرا حسن پور بازیگران پایتخت بیوگرافی سامان سالور بیوگرافی سمیرا حسن پور همسر بازیگران همسر سامان سالور همسر سمیرا حسن پور


ادامه مطلب ...

نادر فقیه زاده ،طراح معروف شرکت خودروسازی BMW +مصاحبه

در ابتدا باید بگویم که بسیار تأسف برانگیز است که وقتی مجلات معتبر ایرانی از bmw سری ۶ جدید و سری ۷ مطلب مینویسند, هیچ اشاره ای به طراح ایرانی آن نمیکنند. این در حالی است که مجله ای معتبر مثل motortrend از نادر فقیه زاده بعنوان یک طراح مبتکر ایرانی یاد میکند! به هر حال امیدواریم نام ایران و ایرانی همیشه بدرخشد…

نادر فقیه زاده طراح ماشین طراح خودرو طراح bmw سوابق نادر فقیه زاده رشته نادر فقیه زاده بیوگرافی نادر فقیه زاده ایرانیان در آلمان motortrend BMW سری 7 BMW X5

آقای نادر فقیه زاده در سال ۱۳۵۵ در تهران بدنیا آمد . او در سال ۱۹۸۶ به خاطر شغل پدرشان که در کنسولگری ایران در فرانکفورت و هامبورگ بود به اتفاق خانواده به آلمان مهاجرت کردند و دوران مدرسه را در آنجا گذراندند.

نادر به طراحی علاقه ی زیادی داشت و از اینرو با انتخاب رشته ” طراحی وسایل نقلیه ” در دانشگاه فورزهایم آلمان اولین قدم را برداشت و با اینکه این دانشگاه ۳-۴ نفر را در هر ترم میپذیرفت ولی او با سربلندی قبول شد و در ۱۹۹۶ با مدرک فوق لیسانس طراحی خودرو فارق التحصیل شد . لازم به ذکر است که موضوع پایان نامه ایشان در باره ی خودروی قابل پرواز توربینی با نام visoonair بود که بعدها در سال ۲۰۰۱ بازهم به آن پرداخت.

نادر فقیه زاده طراح ماشین طراح خودرو طراح bmw سوابق نادر فقیه زاده رشته نادر فقیه زاده بیوگرافی نادر فقیه زاده ایرانیان در آلمان motortrend BMW سری 7 BMW X5

او در سال ۱۹۹۶ اولین دوره ی اینترشیپ خود را در مرسدس بنز گذراند . بعد از ۲ سال کمپانی  BMW و Porsche از او دعوت به همکاری کردند ولی از آنجا که نادر علاقه ی بیشتری به BMW داشت دعوتش را پذیرفت و پس از گذراندن دوره های اینترشیپ در سال ۲۰۰۱ به دعوت کریس بنگل وارد دپارتمان طراحی پیشرفته  BMW شد.

نادر فقیه زاده طراح ماشین طراح خودرو طراح bmw سوابق نادر فقیه زاده رشته نادر فقیه زاده بیوگرافی نادر فقیه زاده ایرانیان در آلمان motortrend BMW سری 7 BMW X5

یکی از مهمترین اثرهای خلق شده توسط آقای فقیه زاده , طراحی داخلی BMW سری ۷ بود که بسیار خوب از کار درامد.

بعد از آن بود که نادر به بخش طراحی خارجی خودرو در BMW رفتو شروع به خلق BMW  سری ۶ جدید کرد. او در یکی از مصاحبه هایش گفت که این کار را با این هدف اغاز کرد :”سری ۶ جدید باید عضلانی, زیبا و مدرن باشد .” طراحی این مدل ۳ سال به طول انجامید و نتیجه ی کار همان شد که همه نیز از کمپانی ای همچون BMW انتظار داشتند؛ به گونه ای که در نگاه اول به بیننده حس مجلل و لوکس بودن و در عین حال ظریف و زیبا بودن را القا می کند .

نادر فقیه زاده طراح ماشین طراح خودرو طراح bmw سوابق نادر فقیه زاده رشته نادر فقیه زاده بیوگرافی نادر فقیه زاده ایرانیان در آلمان motortrend BMW سری 7 BMW X5

ایشان همچنین درباره صنعت خودروی ایران اینچنین گفته اند که دانشجویان ایرانی در این بحث بسیار خلاق و مبتکرند ولی متأسفانه خودروسازان ایرانی به طراحی کم اهمیت میدهند و همچنین میگوید که اگر دعوتی از سوی خودروسازان ایرانی شود با کمال میل موافقت میکند.

در آخر نیز جالب است بدانید که وی در یکی از مصاحبه هایش گفته که bmw ی مورد علاقه اش مدل ۳٫۰ csl و مدل بیادماندنی ۲۰۰۰tii است و خودروهای مورد علاقه وی ( بغیر از bmw ) لامبورگینی رونتون و آستون مارتین dbs است و ماشین شخصی وی bmw 330  میباشد .

 

از چه زمانی وارد کمپانی BMW شدید؟

 

– بلافاصله بعد از تحصیل و فارغ التحصیل شدنم با دعوت آقای بنگل مدیر طراحی گروه BMW در این کمپانی مشغول به کار شدم. ابتدا در قسمت advanced design و بعد طراحی داخل اتومبیل و بعد هم در قسمت طراحی بدنه.

 

کار کردن در شرکتی مانند BMW چه مزایا و چه سختی هایی دارد؟

 

– اینجا همه چیز منظم و حرفه ای است. هر کسی دقیقا کاری را انجام می دهد که در آن تخصص دارد و این باعث حرفه ای بودن کار و بالا رفتن کیفیت محصول می شود اما در عین حال یکی از سختی های کار برای طراح، این است که باید با مسوولان این همه قسمت مختلف به خوبی کار کند و آنها را برای پیاده کردن ایده هایش قانع کند و در عین حال سعی کند همواره طرح به ایده اصلی اش نزدیک بماند و یاد دستخوش تغییرات نشود که این کارها همیشه به سادگی امکانپذیر نیست. از دیگر سختی هایی که می توانم به آن اشاره کنم رقابت تنگاتنگ بین طراح ها است.

 

آیا طراحی خودرو شغلی بود که در کودکی آرزوی آن را داشتید؟

 

– خیر، حتی نمی دانستم که چنین شغلی وجود دارد! ولی همیشه از بچگی وقتی ماشین ها را می دیدم یک احساس فانتزی خاصی داشتم. مثلا یک بنز اس ۲۸۰ همیشه در کوچه ما پارک بود که برای من یک روح یا حس خاصی داشت. برایم جالب بود که چطور یک ماشین اینقدر شخصیت و روح دارد. آن زمان نمی دانستم که قبل از تولید این ماشین، یک طراح این طرح را با عشق کشیده و این روح را به وجود آورده و کلی آدم برای به وجود آوردن این ماشین زحمت کشیده اند.

 

چطور شد که وارد شرکت BMW شدید؟

 

– در دانشگاهی که در آن تحصیل می کردم در آخر هرترم نمایشگاه کارهای طراحی داشتیم و مهمانانی که می آمدند طراحان و مسوولان شرکت های خودروسازی مشهور دنیا بودند که اکثرشان از شرکت های خودروسازی آلمان از قبیل بنز، بی ام دبلیو، پورشه و … آنجا بودند. آنجا بود که رابطه بین دانشجویان و صنعت ایجاد می شد و همین طور برای من. ترم ۴ بود که پورشه و بی ام دبلیو برایم امکاناتی برای بورسیه دادند و چون من به بی ام دبلیو احساس خوبی پیدا کرده بودم انتخابم بی ام دبلیو شد.

کدام خودروها را برای این شرکت طراحی کرده اید؟

 

– BMW7 Series طراحی داخلی

BMW6 Series Coupe طراحی خارجی

BMW6 Series Convertible طراحی خارجی

BMW6 Series Grang Coupe طراحی خارجی

 

قبلا در یکی از مصاحبه ها گفته بودید که شما برای طراحی خودرو از جریان آب الهام گرفته اید. در این باره بیشتر برایمان بگویید.

 

– اواخر سال ۲۰۰۷ بود که این ایده به ذهنم رسید، آن زمان من به دنبال فلسفه جدیدی بودم که موج آب مرا تحت تاثیر قرار داد، مثل تصویر لحشه نخست شکافته شدن سطح آب توسط کشتی یا قایق و به وجود آمدن فرم های هندسی جالب و زیبا در سطح آب.

 

در حال حاضر روی چه پروژه ای کار می کنید؟

 

– طرح بدنه سری ۷ آینده.

 

خیلی از خواننده های ما دوست دارند درباره عواملی که در موفقیت شما تاثیرگذار بوده بدانند و اینکه چطور آنها می توانند وارد این رشته بشوند.

 

– علاقه و عشق به کار، گوش دادن و دنبال کردن حس درونی، نترسیدن از رقابت سخت، ایمان و امید و در آخر پشتکار، اگر کسی از من بپرسد که چطور باید وارد این حوزه شد می گویم که باید از راه شوارد شد. باید سعی کنند وارد دانشگاه های معتبری بشوند که با صنایع خودروسازی همکاری می کنند.

 

آیا به جز شما ایرانی دیگری هم در کمپانی BMW مشغول کار هست؟

 

– بله، چند مهندس ایرانی در قسمت تکنیک و همینطور در قسمت فروش.

 

خودتان چه ماشینی سوار می شوید؟

 

BMW X5.

 

تا به حال تصادف کرده اید؟

 

– وقتی که تازه گواهینامه گرفته بودم یک بار ماشین نو پدرم را سوار شده بودم. با سرعت دنده عقب رفتم که یک ماشین پیچید و جلو تا عقب ماشین پدرم به کلی داغان شد، خیلی ناراحت شدم چون آن ماشین را خیلی دوست داشتم.

 

در فیلم های آلمانی می بینیم که خیلی از مردم خودروی بی ام دبلیو دارند، در آلمان همه اقشار مردم می توانند این خودروی گرانقیمت را داشته باشند؟

 

– بستگی دارد. یک بی ام دبلیو قدیمی و دست دوم را می توان با قیمت مناسب تهیه کرد ولی ماشین های جدید قیمت های بسیار بالاتری دارند و همینطور قیمت کلاس های مختلف هم متفاوت است. مثلا قیمت کلاس سری ۱ با سری ۷ خیلی فرق دارد.

 

برای طراحی خودروها چقدر زمان می گذارید؟

 

– برای طرح ها بین ۲ تا ۳ سال وقت می گذارم. از ایده تا زمانی که ماشین تولید می شود. مرحله اول این است که یک ایده را در ذهن شکل می دهید و به ماشین شخصیت خاصی می بخشید. در این مرحله باید بتوانید ایده را واضح و شفاف روی کاغذ پیاده کنید و رئیس بخش طراحی را متقاعد کنید که طرح خوبی است، درست مثل یک بازاری که جنسش را می خواهد بفروشد.

 

 

مرحله دوم، بعد از انتخاب طرح است که باید از روی آن مدل ساخت. در این مرحله باید طرح دو بعدی را به صورت سه بعدی پیاده کنید. مدل سازی تقریبا یک سال طول می کشد که در آخر باید یک مدل بی نقص از نظر هنری، استاتیک، اقتصادی تکنیکی و … آماده شده باشد که به آن دیزاین فریز می گویند.

 

 

 

مرحله سوم، مرحله تولید است که با استفاده از تمام امکانات شرکت و کار با تمام شبکه ها، طرح پیاده شده و ماشین آماده تولید راهی باند کارخانه می شود. البته در مراحل تولید شرکت آزمایش های زیادی از جمله تست صداهای مختلف، از صدای موتور، کابین تا صدای بستن در و … تست ایرودینامیک، کراش … آزمایش سرعت در پیچ، شتاب … آزمایش های امنیتی و صدها تست دیگر انجام می دهد.


ادامه مطلب ...

بیوگرافی مرتضی سلطانی (کارآفرین) و صاحب زر ماکارون +مصاحبه خودمانی

مرتضی سلطانی بنیانگذار و رئیس هیأت مدیره گروه توسعه صنعتی و پژوهشی زر و از کارآفرینان بنام بخش صنعت کشور است که تاکنون چندین مقام در این عرصه کسب نموده است؛ از آن جمله‌اند:

کارآفرین برتر علمی سال ۱۳۹۲در بخش صنعت در هشتمین جشنواره امتنان از کارآفرینان برتر کشور، کارآفرین برتر سال ۱۳۹۱ در پنجمین همایش نوآوری و عدالت اقتصادی، شخصیت برتر کشور در سال ۱۳۹۰ براساس نظرسنجی انجام‌شده از بزرگان و پیشکسوتان صنایع غذایی کشور که به همت انجمن علوم وصنایع غذایی ایران برگزار گردید.

کارآفرینان برتر ایران زندگینامه کارآفرینان ثروت مرتضی سلطانی تحصیلات مرتضی سلطانی بیوگرافی مرتضی سلطانی بیوگرافی ثروتمندان ایران

درباره مرتضی سلطانی، شخصیت صنعت غذای سال ۱۳۹۰

مرتضی سلطانی، متولد ۱۳۴۰ در قلعه ی مبارک آباد قم متولد شد، محل تولد مرتضی قلعه ای بود که اتاق اتاق هایش را توسط شیخ عبدالکریم حائری به خانوار های بی سرپرست و مستحق داده بودند.

ام لیلا، مادر مرتضی از همسر دومش بود ، مادری که رنج زندگی را با ۳ فرزند از همسر اول به همراه داشت ولی مرتضی از مناعت طبع مادر می گوید.

مروری بر خاطرات کودکی

درب قلعه ی مبارک آباد، دربی چوبی بود که بدلیل تراز بسته نشدن آن حتی گاها می شد از بین در عبور نمود، در روزی از روزگاران خدا، صدای در قلعه آمد و من از کنجکاوی دویدم و در مقابل درب قلعه پیر مردی با کلاه سیدی سبز را دیدم که مشتی پول در دستانش بود ، وقتی نگاهمان به نگاه هم گره خورد او سراغی از مادرم گرفت، بی بی را صدا کردم و بی بی آمد آن پیرمرد -که اگر زنده است خدا نگهدارش باشد و اگر رخت سفر بربسته خدا رحمتش کند- دستانش را برای دادن پول به طرف مادرم دراز کرد، مادرم در کلامی گفت فرزندان من غذا دارند، فرزندان من پوشاک دارند و بهتر است این پول را به افرادی در این قلعه دهی که غذا و پوشاک ندارند.

کارآفرینان برتر ایران زندگینامه کارآفرینان ثروت مرتضی سلطانی تحصیلات مرتضی سلطانی بیوگرافی مرتضی سلطانی بیوگرافی ثروتمندان ایران

پیر مرد برای دادن پول اصرار می کرد و مادرم برای زودتر رفتن آن مرد و می گفت لطفا سریعتر بروید چون ما آبرو داریم.

پیر مرد به سراغ دیگری رفت و من هم از کنجکاوی آن مرد را تعقیب کردم در قلعه فقط یک خانواده بود که سرپرست داشت او نیز کارگر راه آهن بود – این بدان معنا بود که مستمری ثابت ماهیانه ای را دارند – زن آن خانواده در مقابل آن پیرمرد زبان به نداشتن ها باز کرد و اقرار به بی همسری!!! آن پیرمرد که تردید را در دوگانگی برخورد مادر و این زن می دید کراهت در دادن پول را در چهره اش نمودار کرده بود، ولی اصرار و ابراز نیاز این زن کارساز شده بود و آن پیرمرد پول را داد و رفت.

بی بی می گفت: پسرم هر کاری می کنی بکن ولی دروغ نگو

مرتضی: بی بی هر کاری ، حتی گناه کنم ولی دروغ نگم

بی بی ام لیلا : آری دروغ هیچوقت نگو

بعدها فهمیدم کسی که دروغ نگوید هیچ گناهی نمی کند؟! و بعدها درک کردم شاه کلید موفقیت “صداقت ” است و ملتی که خود را از دروغ مبرا کند شاه کلید و رمز موفقیت در دستانش است.

مرتضی باز هم از کودکی می گوید و خاطره هایش خاطره هایی که هر کدام در عین شیطنت ها درس است و مادر ی که مرتضی از او بسیار یاد می کند.

کودکی ها و نداشته ها و بوی غذاها و سرخ کردنی های شاطر حسین هر روز در راه مدرسه هوش را از سرم می برد.

من و بچه های همسایه هر روز با بوی غذای خانه شاطر حسین دلمان ضعف می رفت .

ولی تحملم به سر آمده بود تا روزی که از مدرسه باز می گشتم پرده خانه شاطر حسین را کنار زدم و ماهیتابه ی داغ غذا را از روی اجاق با دستانم بر داشتم و شروع به دویدن کردم

من و بچه های همسایه می دویدیم که ناصر پسر شاطر حسین داد زد: مامان مرتضی قابلمه غذا را برد.

آنقدر دویدیم تا به بیابان رسیدیم و ظرف غذا را پرت کردم روی زمین ، دستانم را فوت می کردم تا خنک شود و دوستانم هم نامردی نکردند و غذاها را می خوردند، و من هم داد می زدم بگذارید من هم بخورم.

مادرم ام لیلا ، گوشم را گرفت و مرا به خانه شاطر حسین برد و از خانم شاطر حسین معذرت خواهی کرد.

همسر شاطر حسین هم در جواب گفت: اشکالی ندارد، مرتضی مانند ناصر خودمان هست.

کارآفرینان برتر ایران زندگینامه کارآفرینان ثروت مرتضی سلطانی تحصیلات مرتضی سلطانی بیوگرافی مرتضی سلطانی بیوگرافی ثروتمندان ایران

ره توشه ی مادر حتی در نبودن امروزش، عامل و راز موفقیت فرزند

مرتضی از مناعت طبع می گوید و صداقت که توشه ی کودکی اش از مادر بود. که امروز هم کوله اش از این توشه خالی نشده است و این توشه را عامل و راز موفقیتش می داند.

مرتضی به گذشته خود افتخار می کند و خاطره ی قلعه ی مبارک آباد را با سر بلند و صدایی رسا مرور می کند ولی چشمانش بیاد گذشته و ام لیلا مادرش که از آسمانها نظاره گرش هست آماده بارش(خدا رحمتش کند).

ام لیلا امروز نیست مادری که مادری کرد و فرزندی که نام مادرش را با غرور فریاد می زند مرتضی سلطانی، امروز شخصیت صنعت غذای سال ۹۰ شده اما در کلامش مشهود است که دوست دارد برای ام لیلا همان مرتضی باشد که در خاک بازی هایش، تیله بازی می کند و بی بی او را یکبار دیگر مرتضی صدا می کند.

مرتضی امروز بیادش بیمارستانی در زادگاه مادر ، به نام ام لیلا ساخته که نامش را ماندگارتر کند.

مرتضی از کفاشی و سنگ قبر شویی هم خاطراتی داشت که نشانه ی فراز و فرود زندگیش بود، اما زندگی در آنجا برای مردی که به پویایی می اندیشید، متوقف نشد.

مرتضی سلطانی در عرصه صنعت و تولید و نگاه انسان محورانه

مرتضی سلطانی سالها در عرصه ی ریخته گری کار کرد و اولین تولید کننده میل لنگ در ایران نیز بوده است.

بنیانگذار گروه صنعتی زر، شناخت ادبیات تولید و رقابت را در تولید بدون مرز شرط رقابت جهانی می داند و سه عامل، کیفیت خوب، بسته بندی خوب و نگاه مشتری مداری را شرط قرارگرفتن محصولات در کنار تولیدات جهانی بیان می کند.

مرتضی سلطانی الگوی مدیریتی خود را نگاه انسان محورانه می داند و اگر مجموعه ای در دنیا برند شده مطمئن باشید نگاه انسان محورانه داشته است.

او شرکاء عرصه تولید را پرسنل های تولید می داند و آنها را بر شرکاء مالی ارجعیت می دهد، زیرا شرکاء کاری یعنی تفویض وظایفی که بهره وری را بالا می بردکه این مورد در شریک مالی نیست.

او می گوید: بانک ها بدنیا آمده اند که پول بدهند و سود بگیرند. و ادامه می دهد، هر نیرو در خط تولید باید بداند که شریک است و ماحصل کارش نتیجه کار یک مجموعه می باشد.

از ویژگیهای مرتضی سلطانی بنیانگذار گروه صنعتی زرماکارون: نگاه فرا مرزی اوست، تا حدی که گرفتن بازارهای جهانی او را راضی نمی کند و نگاه به بازارهای اشباع و فوق اشباع نیز در نگاه و برنامه هایش قرار دارد، او از پاستای باریلا ی ایتالیا یاد می کند که با تولید نزدیک به ۲۰۰۰ تن در روز اولین تولید کننده پاستای جهان می باشد و زرماکارون با ۱۵۰۰ تن تولید پاستا در تعقیب اوست و سلطانی می خواهد به بازار اشباع شده ترکیه با توجه به صادرات پاستایش ورود پیدا کند که هم اکنون هم پاستاهای زر به نمایندگی ایران در این کشور در کنار برندهای معتبر جهانی از جمله باریلا در سبد انتخابی مشتریان ترک قرار دارد و در صَدَد موفقیت های بیشترش در این موقعیت می باشد.

اندرز پدر ، خطاب به فرزند ۷ ساله اش: گرسنگان جهان و شکر الهی

نمی دانم او که شخصیت صنعت غذا در سال ۹۰ شده آیا در زندگی شخصی اش نیز شخصیت برتر است؟ و به همین دلیل از زندگی اش می پرسم، که به خاطره ای با فرزند ۷ ساله اش اشاره می کند:

  • روز مبعث پیامبر اکرم(ص)،-۲۹خرداد۹۱- با فرزند ۷ ساله ام در حیاط منزل قدم می زدیم رو به فرزندم گفتم آیا می دانی الان که من و تو در کنار هم هستیم ، در جهان و طبق آمارهای رسمی گرسنگانی هستند که غذا برای خوردن ندارند و برهنگانی هستند که پوشاک برای پوشیدن؟! و من تو هم غذا برای خوردن داریم و هم لباس برای پوشیدن و آیا فکر نمی کنی بهتر است برای این لطف الهی ، خدا را شکر کنیم و بوسه برخاک میهنمان بزنیم؟! و در این حال هر دو نشستیم زمین و خاک میهمن مان را بوسیدیم. و خدا را شکر کردیم.

تولید کنندگان ثروتمند نیستند!!!

بنیانگذار زرماکارون در تفاوت ثروتمند از نگاه عام و تولید کننده گفت:ثروتمند کسی است که پول دارد و دغدغه ای ندارد و خرج می کند، ولی تولید کننده سرمایه اش را صرف توسعه و تولید می کند که نمی توان به تولید کننده ، ثروتمند در نگاه عام تلقی کرد.

هفته ای ۳ بار کوهنوردی می کنم

بنیانگذار گروه صنعتی زرماکارون از کوهنوردی خود می گوید و سلامتی شخصی مدیران که تاثیر بسزایی در تولید دارد، هفته ای ۳ بار کوهنوردی ای که از بیراهه های توچال می رود و در بیراهه نیز بفکر ساخت و ساز اتراقگاهی است، که با دستانش سنگ روی سنگ می گذارد و غلبه صعود را با ساخت ایمن گاه بین راهی در بیراهه برای سخت کوشان کوهنورد، کامل می کند، که دستان تاول زده اش ، افتخار کارگری امروزش را نیز فریاد می زند.

من فقط سرباز صنعت هستم

در پایان مرتضی سلطانی، در جواب به عبارت دوستی که به او شخصیت و پدر صنعت خطاب نمود، گفت: آیا دیده اید کسی در ۵۱ سالگی سربازی برود! من فقط یک سرباز صنعت هستم.

گروه صنعتی و پژوهشی زر:
گروه صنعتی و پژوهشی زر با اعتقاد به توان سرزمین خود و به پشتوانه ۳۰ سال سابقه موفق و موثر حضور بنیانگذارش در عرصه های تولیدی و صنعتی، زیرساخت خود را در سال ۱۳۷۲ با تأسیس واحد تولیدی آرد فراهم نمود و با راه ‏اندازی آن در سال ۱۳۷۷ محکم و استوار کار خود را در صنعت غذا آغاز کرد. در سال۱۳۸۰ هم برای اولین بار در ایران خطوط تولید آرد سِمولینا را راه‏ اندازی نمود.

در واقع این گروه صنعتی که در حال حاضر بزرگترین صادرکننده ایرانی انواع ماکارونی می‏باشد، در سکوی نخست صنعت ماکارونی ایران قرار دارد و توانسته است با ایجاد فضای رقابتی در صنعت، به عنوان اولین تولیدکننده انواع ماکارونی و پاستا با آرد سِمولینا در ایران، نقش مهمی را در ارتقاء کیفیت تولیدات داخلی به عهده بگیرد
به نحوی که هم اکنون محصولات ماکارونی ایران قادرند هم تراز با برندهای معتبر جهان در رقابت‏های بین‏ المللی موفق و سربلند وارد شوند.
از سوی دیگر این گروه توانسته است با افزایش تعداد سیلوهای غلات خود، بالاترین توان ذخیره‏ سازی یکجا در کشور را کسب کرده و با راه‏ اندازی ۵ خط تولیدی آرد نیز در مقام نخست بیشترین ظرفیت تولید یکجا انواع آرد ایران قرار گیرد.

کارآفرینان برتر ایران زندگینامه کارآفرینان ثروت مرتضی سلطانی تحصیلات مرتضی سلطانی بیوگرافی مرتضی سلطانی بیوگرافی ثروتمندان ایران

در جریان سفر حسن روحانی در ۱۲ بهمن ۱۳۹۵ به استان البرز که محمدرضا نعمت زاده وزیر صنعت، معدن و تجارت نیز وی را همراهی می کند، قرار است ۱۱ پروژه مهم صنعتی و تولیدی استان البرز به بهره برداری برسد.
رئیس جمهوری ۳ پروژه بزرگ صنعتی شامل افتتاح خط تولید فروکتوز، گلوگز و گلوتن ذرت و فاز توسعه ذخیره سازی و نگهداری غلات در سیلو در شهرستان ساوجبلاغ را با حضور مستقیم به بهره برداری می رساند.
رئیس جمهوری همچنین کلنگ احداث یک پروژه جدید در شرکت زرنام را به زمین زد.
این مجتمع با ظرفیت ۴۰۰هزارتن شامل ۱۵ هزارتن گلوتن ذرت و ۷۰هزار تن گلوکز وشربت و ۳۱۵هزارتن فروکتز و شربت است. ۲۱۰ هزار تن ذخیره سازی و نگهداری غلات در سیلو نیز در زمینی به مساحت ۴۰۰۰مترمربع در زیر بنای ۲۱ هزار و ۵۲۷ متر مربع به بهره برداری رسید.
تولید ۶ هزارتن انواع بیسکویت، کلوچه و شیرینی های غیر آردی و شکلات نیز از دیگر تولیدات این مجتمع است.
بر اساس این گزارش، برای آماده سازی این پروژه ها ۲۵ هزار و ۵۱۴ میلیارد ریال اعتبار از سوی بخش خصوصی هزینه شده است.

سال شمار فعالیت گروه 
۱۳۷۲ تأسیس شرکت آرد زر
۱۳۷۷ اتمام عملیات احداث و آغاز به کار آرد زر
۱۳۸۰ آغاز به کار اولین خط تولید آرد سمولینا در ایران در آرد زر
۱۳۸۰ تأسیس شرکت زرماکارون
۱۳۸۴ اتمام عملیات ساخت و تجهیز زرماکارون
۱۳۸۵ ورود محصولات زرماکارون به عنوان اولین ماکارونی با آرد سمولینا در ایران به بازارهای داخلی و خارجی
۱۳۸۷ کسب عنوان اولین و تنها صادرکننده نمونه ملی در صنعت ماکارونی ایران برای اولین بار
۱۳۸۸ آغاز عملیات طرح توسعه آرد و ماکارونی وآغاز بهره برداری از طرح توسعه زرماکارون
۱۳۸۹ آغاز بهره برداری از خط جدید آرد زر و افزایش توان ذخیره سازی
۱۳۸۹ کسب بالاترین رکورد ذخیره سازی غلات و تولید آرد بصورت یکجا در کشور
۱۳۸۹ افزایش ظرفیت تولید زرماکارون به میزان ۱۰ برابر زمان تاسیس (۱۳۸۵)
۱۳۸۹ ثبت و معرفی برند سمولینا پلاس
۱۳۸۹ تأسیس مرکز آموزش علمی و کاربردی زر
۱۳۸۹ ثبت ۵ اختراع جدید در تولید ماکارونی و پاستا
۱۳۹۰ تأسیس شرکت حمل و نقل توانمند زرترابر ایرانیان
۱۳۹۲ تأسیس و آغاز عملیات احداث اولین کارخانه تولید انواع قند مایع در ایران – شرکت صنعتی زرفرکتوز
۱۳۹۳ معرفی و ورود برند سان ماکارون
۱۳۹۴ تأسیس و راه اندازی شرکت های زر پخش


ادامه مطلب ...

آنچه از اسنپ (تاکسی یاب) نمی دانید +مصاحبه با مدیرعامل

اسنپ (به انگلیسی: Snapp) یک سرویس هم سفری آنلاین در ایران است. اپلیکیشن تلفن هوشمند به طور خودکار مسافرین را با نزدیکترین رانندهٔ تاکسی مرتبط می‌سازد و موقعیت مسافر را به راننده می‌فرستد.

مشتریان از طریق اپلیکیشن تلفن تقاضای سواری کرده و موقعیت رانندهٔ خود را ردیابی می‌کنند. رانندگان از خودروی شخصی خود استفاده می‌کنند. این سرویس از زمستان ۱۳۹۳ در دسترس است.

نرم افزار waze گروه اینترنت ایران صاحب بامیلو سهامدار بامیلو سهامدار اسنپ سایت تاکسی یاب راکت اینترنت ثروت شهرام شاهکار ثبت نام در اسنپ بیوگرفی علیرضا قلمبر دزفولی بیوگرافی شهرام شاهکار بیوگرافی ثروتمندان ایران برترین و موفق ترین استارت آپ ها ایده های استارت آپ ام تی ان ایرانسل اسنپ چیست استارت آپ ایرانی Snapp

اپ اسنپ به طور خودکار کرایه را محاسبه کرده و مقدار پرداختی به صورت غیرنقدی نیز قابل پرداخت است.

با افزایش محبوبیت شرکت‌هایی چون اوبر، بسیاری از شرکت‌های دیگر مدل کسب و کار آن را تکرار کرده و این روند به «اوبری سازی» مشهور شده است. در بسیاری جاها آنان مورد حملات شدید صنعت تاکسیرانی قرار گرفته‌اند که آنان را به عملیات تاکسیرانی غیرقانونی، پایین آوردن قیمت و خدمات ناایمن متهم می‌کنند.

شرکت آلمانی راکت اینترنت نیز بعنوان مالک اسنپ شناخته می‌شود.

اسماعیل جارودی، قائم مقام شرکت MTN در خاورمیانه و شمال آفریقا درباره این سرمایه‌گذاری گفت:« ما از ابتدای راه‌اندازی اسنپ فعالیت آن را به دقت زیر نظر داشتیم و تحت تاثیر موفقیت و قدرت اسنپ برای فراگیر کردن این سیستم در تهران و افزایش تعداد کاربران آن قرار گرفتیم. آنها موفق شده‌اند طی مدت کوتاهی بازار درخواست اینترنتی خودرو در ایران را در اختیار بگیرند و حالا  MTN  به ادامه این مشارکت بسیار امیدوار است. »

شهرام شاهکار، مدیرعامل اسنپ، نیز درباره این افزایش سرمایه توضیح داد:« این سرمایه‌گذاری به ما کمک می‌کند تا بتوانیم خدمات اسنپ را در دیگر شهرهای ایران نیز گسترش دهیم و امکان دسترسی به این خدمت استثنایی را برای همه مردم ایران فراهم کنیم. ما به عنوان اولین و بزرگترین اپلیکیشن درخواست خودرو که در ایران تولید و توسعه یافته، به آنچه همگی تا اینجا به دست آورده ایم افتخار میکنیم و به تحکیم موقعیت خودمان به عنوان پیشتاز بازار، با پشتیبانی قوی از سمت MTN، ادامه خواهیم داد. »

گروه MTN اپراتور پیشرو در بازاری در حال رشد است که مشترکین خود را در ۲۲ کشور در آسیا، آفریقا و خاورمیانه متصل می‌کند. MTN همچنین سهام‌دار عمده در ایرانسل و گروه اینترنتی ایران است. MTN در پهنه فعالیت‌های خود رکورد ۲۳۲.۶ میلیون مشترک مخابراتی را به ثبت رسانده است.

شرکت ایرانسل از سرمایه‌گذاری این اپراتور در شرکت « گروه اینترنت ایران» خبر داده است. گروهی که مالکیت برخی کسب و کارهای اینترنتی در ایران را برعهده دارد که موفق ترین آن‌ها شرکت اسنپ است.

حداقل از حدود ۶ ماه قبل خبر سرمایه گذاری ایرانسل در اسنپ در محافل استارتاپی می‌چرخید ولی در همان زمان ( مهرماه امسال) سایت تک کرانچ خبر از سرمایه‌گذاری MTN در اسنپ داد. یک روز بعد شرکت اسنپ گفت که سرمایه‌گذاری نه فقط  روی اسنپ که روی «گروه اینترت ایران»  ( شامل شرکتهای اسنپ، بامیلو، زودفود، اسکانو و پین‌تاپین) صورت گرفته است.

حالا با سرمایه‌گذاری ایرانسل در « گروه اینترت ایران»  احتمالا سهم MTN در این شرکت بیشتر هم شده است.

ایرانسل شاید اولین شرکت ایرانی سهامدار « گروه اینترت ایران» باشد. سرمایه‌گذاران این شرکت راکت اینترنت آلمان و MTN آفریقای جنوبی بوده‌اند.  مشخص نیست سرمایه‌گذاری جدید ایرانسل ترکیب سهامداری در این شرکت را چگونه تغییر داده اما در این بیانیه مطبوعاتی نامی از راکت اینترنت نیست. هرمن سینگ مدیر ارشد بخش دیجیتال MTN در مهرماه امسال گفته بود: «شرکت ام‌تی‌ان ۵۰ درصد از مالکیت گروه اینترنت ایرانیان (IIG) را در اختیار دارد»

علیرضا قلمبر دزفولی مدیرعامل ایرانسل در بیانیه خود گفته از روزهای نخست «گروه اینترنت ایران» را رصد کرده و ” شرکتهای شرکت‌‌های زیر مجموعه این گروه همچون اسنپ و زودفود توانستند در مدت کوتاهی جایگاه خود را به عنوان پیشرو در بازار کشور تثبیت کرده و ضمن ارتقای سطح کیفی خدمت‌رسانی به کاربران در زمینه‌هایی همچون سهولت کاربری و صرفه‌جویی، اقبال عمومی در بین هموطنان را نیز به دست آورند.”

نرم‌افزار اسنپ در حال حاضر برای ۲ سیستم عامل اندروید و آی‌اواس منتشر شده است.

واکنش‌ها

پس از گذشت دو سال از فعالیت خدمات مسافربری موبایلی چون اسنپ و افزایش کاربران آن، انتقاداتی از عملکرد آن طرح شده است. سازمان تاکسیرانی با زیر سؤال بردن امنیت این خدمات، فعالیت آنها را غیرقانونی خوانده است. میثم مظفر رئیس این سازمان گفته نحوه جذب رانندگان این سرویس‌ها نامشخص است و آنها هیچ گونه مجوزی ندارند. وزیر ارتباطات سخنانی در حمایت از این خدمات بیان کرده است.

بعضی‌هایشان که در کشورهای دیگر با نرم‌افزاری به نام “اوبر” آشنا هستند خیلی از دیدن اسنپ تعجب نمی‌کنند و ساز‌و‌کار آن را می‌شناسند. دختری که تازه از آلمان برگشته است می‌گوید:‌ “آنجا اوبر ممنوع شده است. چون رانندگان به دلیل کساد شدن بازارشان از آن شکایت کرده‌اند. امیدوارم اسنپ هم به سرانجام اوبر در آلمان دچار نشود”

طی ماه‌های سرویسهای اسنپ و تپ‌سی به رانندگان خود توصیه می‌کردند که اپلیکیشن waze را نصب کنند و بسیاری از رانندگان از این اپلیکیشن برای مسیریابی در تهران استفاده می‌کردند

waze یک سرویس مسیریابی است و هر چند توسط گوگل خریداری شده اما همچنان به عنوان یک سرویس جدا از نقشه گوگل فعالیت می‌کند. این سرویس مانند یک شبکه اجتماعی به کاربران اجازه می‌دهد که وقایع شهری مانند تصادف یا وجود پلیس یا دوربین‌های نظارتی را روی نقشه ثبت کنند.

اپلیکیشن waze که قبلا freemap نام داشت توسط شرکت اسرائیلی waze mobile ساخته شده در سال ۲۰۱۳ به قیمت ۱.۳ میلیارد دلار توسط گوگل خریداری شده بود.

این روزها تاکسی‌های آنلاین دل اکثر کاربرانشان را برده‌اند تا جایی که براساس آماری که از سوی اسنپ ارائه شده است تعداد کاربران اسنپ ۵۸۰ هزار نفر و تعداد رانندگان آن ۲۸ هزار نفر اعلام شده است ‌که رشد ۱۰۰ درصدی اسنپ در ماه‌های اخیر را به همراه داشته است.

نرم افزار waze گروه اینترنت ایران صاحب بامیلو سهامدار بامیلو سهامدار اسنپ سایت تاکسی یاب راکت اینترنت ثروت شهرام شاهکار ثبت نام در اسنپ بیوگرفی علیرضا قلمبر دزفولی بیوگرافی شهرام شاهکار بیوگرافی ثروتمندان ایران برترین و موفق ترین استارت آپ ها ایده های استارت آپ ام تی ان ایرانسل اسنپ چیست استارت آپ ایرانی Snapp

گفتگو با شهرام شاهکار، مدیرعامل اسنپ

اول اینکه چه شد که تاکسی یاب شد اسنپ؟

ما تابستان ۹۳ و با نام تاکسی‌یاب کارمان را شروع کردیم. خرداد ۹۴ بود که به اسنپ تغییر نام دادیم و نسخه آزمایشی اپلیکیشن اسنپ را ارائه کردیم. آبان ماه سال گذشته هم نسخه ۲ اسنپ متولد شد. اما دلیل این تغییر نام بیشتر به سیاست‌های ما در حوزه گسترش فعالیت‌هایمان برمی‌گشت. واژه «تاکسی یاب»، بیشتر به حمل‌ونقل مسافر اشاره می‌کند اما ایده ما برای اسنپ چیزی فراتر از جابجایی مسافر است و قصد داریم در حوزه‌های دیگری هم فعالیتمان را گسترش دهیم.

چه چالش‌هایی برای شناخته‌شدن داشتید؟

مسیر سخت و دشواری را طی کردیم. مهم‌ترین دغدغه اسنپ هم مثل بقیه استارت‌آپ‌ها، اعتمادسازی بین کاربران بود. برای ایجاد این اعتماد خیلی تلاش کردیم و روند رشدمان هم نشان می‌دهد در این راه موفق بوده‌ایم.

چالش بعدی ما زیرساخت بود. زیرساخت‌هایی که تحت کنترل و اختیار خودمان نبود مثل اینترنت همراه. کسب‌وکار ما مبتنی بر اینترنت است و کاربر برای استفاده باید حتماً به اینترنت وای فای یا اینترنت همراه دسترسی داشته باشد. در ابتدای فعالیت، فقط یک اپراتور اینترنت نسل سوم ارائه می‌داد اما الآن وضع خیلی بهتر شده و اینترنت پرسرعت همراه در اکثر نقاط شهر، قابل‌دسترس است.

چالش سوم هم که تقریباً تمام استارت‌آپ‌ها با آن روبرو هستند، نیروی انسانی بود. استارت‌آپ‌ها به نیروی انسانی خلاق و متخصص نیاز دارند و متأسفانه فضای آموزشی کشور متناسب با این نیاز طراحی نشده است.

الآن اسنپ چند نفر کارمند دارد؟

مثل همه استارت‌آپ‌ها روزی که شروع کردیم ۴، ۵ نفر بیشتر نبودیم اما تقریباً هرماه عضو جدیدی به اسنپ اضافه‌شده تا امروز که به ۸۵ نفر رسیدیم.

تمام‌کار توسعه اپلیکیشن داخل مجموعه خودتان انجام می‌شود؟

در حال حاضر بله اما زمان تاکسی‌یاب این‌طور نبود و بخشی از کار را در حوزه فنی برون‌سپاری کرده بودیم. اما الآن یک تیم حدوداً ۱۰، ۱۲ نفرِ قوی از داخل مجموعه اسنپ که همه فارغ‌التحصیل بهترین دانشگاه‌های کشور هستند روی پروژه‌های فنی کار می‌کنند.

نرم افزار waze گروه اینترنت ایران صاحب بامیلو سهامدار بامیلو سهامدار اسنپ سایت تاکسی یاب راکت اینترنت ثروت شهرام شاهکار ثبت نام در اسنپ بیوگرفی علیرضا قلمبر دزفولی بیوگرافی شهرام شاهکار بیوگرافی ثروتمندان ایران برترین و موفق ترین استارت آپ ها ایده های استارت آپ ام تی ان ایرانسل اسنپ چیست استارت آپ ایرانی Snapp

کاربران اسنپ را چه کسانی تشکیل می‌دهند؟

ببینید ما در اسنپ دو نوع کاربر داریم. کاربر راننده و کاربر مسافر. کار اسنپ فقط فراهم کردن بستر برای ارائه خدمات میان این کاربران است. یعنی ارائه‌دهنده یک سرویس را به متقاضی آن متصل می‌کنیم. برای همین باید دو سیستم‌عامل اصلی و پرکاربرد یعنی اندروید و ios را پوشش می‌دادیم. سمت کاربران راننده بیشتر از ۹۵% اندروید هستند اما آمارها نشان می‌دهد بین مسافرین کاربران ios فعال‌ترند.

آقای شاهکار، یک استارتآپ موفق چه استارتآپی است؟

فکر می‌کنم بهترین کسب‌وکارهای اینترنتی مبتنی بر پلتفرم‌ها هستند. یعنی کسب‌وکاری که متقاضیان یک سرویس را به ارائه‌کنندگان آن متصل می‌کند. نمونه‌اش در دنیا اوبر هست که با ارزش ۶۰ میلیارد دلار، باارزش‌ترین شرکت خصوصی در دنیاست. اوبر در سال ۲۰۰۹ تأسیس شد و در عرض ۶ سال تبدیل به بزرگ‌ترین شرکت دنیا شد. این شرکت سرویس حمل نقل ارائه می‌کند اما خودش صاحب حتی یک خودرو نیست! استارت‌آپ موفق خودش سرمایه‌ای ندارد بلکه بستر را برای کسب‌وکار دیگران فراهم می‌کند و از این راه سودآوری دارد. در ایران هم اسنپ تا ۵ سال آینده موفق‌ترین مدل تجارت الکترونیک خواهد بود چون دارد از الگوی صحیح استارت‌آپ‌ها پیروی می‌کند.

خودتان هم از اسنپ استفاده می‌کنید؟

من حداقل روزی دو بار از اسنپ استفاده می‌کنم. صبح از منزل تا محل کار و بعدازظهر از محل کار به منزل حتماً اسنپ می‌گیرم. به راننده‌ها هم معمولاً نمی‌گویم مدیرعامل اسنپ هستم چون دوست دارم بازخوردشان را صادقانه بشنوم.

مدیرعامل اسنپ سرمایه اولیه را جزو اطلاعات محرمانه این شرکت می‌داند.

نرم افزار waze گروه اینترنت ایران صاحب بامیلو سهامدار بامیلو سهامدار اسنپ سایت تاکسی یاب راکت اینترنت ثروت شهرام شاهکار ثبت نام در اسنپ بیوگرفی علیرضا قلمبر دزفولی بیوگرافی شهرام شاهکار بیوگرافی ثروتمندان ایران برترین و موفق ترین استارت آپ ها ایده های استارت آپ ام تی ان ایرانسل اسنپ چیست استارت آپ ایرانی Snapp

شهرام شاهکار، مدیرعامل و پویا زارعی، مدیر مارکتینگ اسنپ


ادامه مطلب ...

سام مدن پور و امین شکوهی بنیانگذاران “ایسام” Esam +مصاحبه

ایسام نام یکی از وب سایت های فعال در زمینه تجارت الکترونیک در ایران است. ایسام بر اساس الگویی بر گرفته از سایت eBay در بهمن ماه سال ۱۳۹۰ افتتاح گردید و این امکان را برای فروشندگان به وجود آورد که فروشگاه اینترنتی خود را راه‌اندازی کنند و به صورت آنلاین محصولات خود را به روش‌های مختلف از جمله مزایده بفروش برسانند.


ادامه مطلب ...

روش کسب درآمد شرکت بادران گستران +مصاحبه با مدیرعامل

طرح درآمدی بادران طرحی ترکیبی ( Hybrid ) است که بر اساس پرداخت سود خرده فروشی و طرح پلکانی ( Stairs ) شکل گرفته و آغاز می شود و سپس بصورت سطوح عمقی گسترش یافته و در ادامه با رتبه بندی اعضاء شبکه فروش درآمد رسوبی را برای آنها ایجاد نموده و در نهایت راهبران جدی و پر تلاش شرکت را در کل منافع شرکت شریک و سهیم می نماید.

بطور خلاصه طرح درآمدی شرکت بادران مشتمل بر بخش های زیر می باشد :

عنوان طرح پرداخت میزان پرداختی
۱. پورسانت خرده فروشی ۵%
۲. پاداش چندسطحی ۱۸%
۳. پاداش گروهی ۶%
۴. پاداش مدیریت ۸%
۵. پاداش راهبری ۳%
۶. پاداش حمایت
جمع پورسانت پرداختی ۴۰%

توجه : کلیه کالاها شامل ضریب ۰.۲ الی ۱ می باشد.

قیمت محصولات بادران درآمد بازاریابی شبکه ای بیوگرافی سیده شهره موسوی بازاریابی شبکه ای بادران گستران بادران گستران تهران آیا شرکت بادران قانونی است آموزش پولدار شدن آموزش بازاریابی شبکه ای

مصاحبه با خانم  موسوی مدیر عامل محترم شرکت بازاریابی شبکه ای ( شبکه بادران گستران )

با عرض ادب و احترام محضر شما خانم مهندس، سوالاتمون رو با اجازتون شروع می کنیم

۱- سرکار خانم موسوی با توجه به شناختی که مخاطبین این مجموعه از شما دارند شاید نیاز به توضیح خیلی زیادی نباشد در هر صورت سوابق کاری شما در بحث تولید و صنعت مشخص است اما خیلی مختصر درخواست داریم خودتان را معرفی نمایید ؟

پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم. سیده شهره موسوی متولد ۱۳۴۵ از گیلان و تحصیلاتم کارشناسی در رشته مهندسی صنایع و فراورده های غذایی از دانشگاه شیراز.

۲- چطور شد که شما تصمیم گرفتید از این سبک کسب و کار استفاده نمایید ؟

پاسخ: اولین چیزی که برام جذاب بود اشتغال زایی و کارآفرینی این نوع کسب و کار بود. از طرفی کار کردن برای خودم رو دوست داشتم و اینکه بتونم نقطه اثر تو دنیای خودم و اطرافیانم باشم برام خیلی مهم بود .

هر کسی از یه ابتدایی شروع می کنه و به یه انتهایی میرسه. به آخر مسیر که نزدیک شدی از خودت این سوال رو بیشتر می پرسی : چی کار کردم !!!آیا واقعا نهایت تلاشم رو انجام دادم !!!؟؟؟

من تجارب مختلفی تو زمینه کاری داشتم تولید کننده هم بودم اما نتورکر نبودم . همینطور به خاطر اینکه ناشر بودم و هستم یه شبکه توزیع توی فروش کتاب داشتم. معتقدم بیشتر مشکلات تولید کننده ها فروش محصولشونه. من هم با این مسئله روبه رو بودم و درکش میکنم.

از اونجایی که به سیستم فروش علاقه مند بودم وقتی وزارت صنعت ، معدن و تجارت اعلام کرد که آمادگی دادن مجوز به بازاریابی شبکه ای رو داره به جد دنبالش رو گرفتیم و به لطف خداوند تونستیم اولین مجوز ایران رو تو زمینه فروش به سبک بازاریابی شبکه ایدریافت کنم.با زندگی تکراری خیلی مشکل دارم. یکی از دلایل اصلیم واسه انتخاب این کسب و کار هم این بود که هیچ روزش مثل روز قبلش نیست. چالش های شیرینی برام داره. به عنوان یک مدیر معتقدم این آخرین کاری که من انتخابش کردم و انجام می دم. قطعاً این همون کاری که من به خاطرش به دنیا اومدم و سالها آرزوش رو داشتم.

۳- بادران را چطور شروع کردید ؟ آیا مشاورانی داشتید ؟ طرح و پلانش توسط خودتون نوشته شد یا از جای دیگه مشاوره گرفتید ؟

پاسخ: بادران با عشق شروع شد. با همون ذهنیتی که سالها ما توی دلمون داشتیم. اگه بگیم مشاورین خاصی داشتیم مثلا خارجی … نه نداشتیم حتی تو بحث لیدرها هم به همین صورت .وقتی در تاریخ ۹۰/۶/۶ مجوزمون رو گرفتیم واقعا شاید به درستی حس نمی کردم که تو چه دنیای بزرگی وارد شدم. اولین سمینار شرکتمون بعد از صدور مجوز به عنوان اولین شرکت بازاریابی شبکه ای ایران در آخر شهریور سال ۱۳۹۰ در سالن کنفرانس اتاق بازرگانی مشهد برگزار شد. ضمناً درآن زمان محل اصلی فعالیت مدیران شرکت هم مشهد بود. در آنجا با تعدادی از افراد علاقه مند آشنا شدیم .

۴- پس از مشهد شروع کردید ؟ مجوزتون رو اینجا گرفتید دفترتونرو تهران ثبت کردید بعد از اونجا استارت زدید ؟

پاسخ : بله. اول حتی ثبت شرکتمون هم مشهد انجام شده بود با یه شماره ثبت دیگه. ضمن اینکه فکر نمی کردم که خودمم بیام تهران وایستم. چون محل زندگیم هم همون مشهد بود اما بعد از اینکه کارا تموم شد و برنامه ریزی ها انجام شد گفتن که باید دفتر مرکزیتون تهران باشه و شماره ثبتمون هم تغییراتی داشت.

حتی من تو اون مقطع اعتقاد داشتم که اگه بشه مرکز گرایی انجام نشه. چه اشکال داره مثلا یه شرکتی هم بتونه دفتر مرکزیش توی مشهد باشه. اما گفتن که نه باید دفتر اینجا باشه. البته اون دیدگاهی که اون موقع دوستان داشتن و من همین الان معتقدم که درسته با توجه به اینکه باید نظارت های دقیق تری رو این قضیه انجام می گرفت و هنوز این شرکتها پا نگرفتن که خط مشی هاشون، نظارتهاشون و کنترل هاشون دقیق بشه قطعا بهترین تصمیم همین بود که باید اینجا بود .

۵- لیدرهاتون هم از همون جا بهتون ملحق شدن ؟

پاسخ : بله مثلا آقای ایرانمنش بعد از اون آقای غلام زاده و آقای دلال زاده  و … کم کم دوستان دیگه اضافه شدن … این کار اصلا ماهیتش همین جوریه …

۶-پس انتخاب لیدرها اسامی نبوده که شما از قبل داشتید ؟

پاسخ: : نه نه نه .. اصلا اصلا …

۷- یعنی اینطور بررسی نکردید که ابتدا شرکت رو راه اندازی می کنم بعد شرایط رو براشون باز می کنم … ؟

پاسخ  : نه هرگز جذب نفرات براساس شخصیت، دیدگاه و ارتباط روحی بود که می تونستیم با هم برقرار کنیم .بر اساس شخصیت انسانی شون بود همینطور سلامت کار. هرکس هر چقدر برای بادران منافع داشته باشد اگر قادر نباشه با معیارهای اخلاقی شرکت سازگار باشد و سلامت کار را در نظر بگیره از سیستم ما حذف می شه بودن در بادران بر اساس آورده یا منبع درآمدی که می تونن برای ما ایجاد بکنن نیست بلکه براساس سلامت کار و حفظ اصول اخلاقی حاکم بر جامعه و این تجارته.

هم من و هم دکتر قربانیان به یه باور عمیق رسیدیم اینکه ما صادقانه کار می کنیم . صداقت بزرگترین اصلی است که باید در بادران وجود داشته باشه. آدمایی هم باید به ما ملحق بشن که صادق باشند و خیلی دنبال منیت نباشند .

ما پدر و مادر سخت گیری هستیم.

۸- طبق بررسی هایی که ما انجام دادیم و در روزهای گذشته هم متوجه شدیم که تقریبا این اتفاق برای اکثر شرکتها رخ داده شما پلان کاریتون رو تغییر دادید و خیلی از قبل بهتر شده! چطور شد که به این تصمیم رسیدید و اون رو عملیاتی کردید؟با توجه به اینکه شما با شبکه ای انسانی روبه رو هستید و نباید تغییرات به یک باره توش رخ بده. فکر نکردید که ممکنه به اعضاتون آسیب بزنه ؟

پاسخ: تغییر جزء جدایی ناپذیر کاره. برای بهتر شدن باید تغییراتی با توجه به شرایط و زمان در کار انجام داد. کار بهینه سازی در هر سازمانی باید صورت بگیره. خودتون مستحضر هستید که حتی یه استاندارد ساده هم که نوشته می شه تغییراتی بعد در آن داده می شه . نرم افزار، ورژن ۱ ورژن بتا، الفا و …

هر سازمانی که رشد می کنه نیازهاش فرق می کنه. ایده های جدیدی باید بهش اضافه بشه.باگ های سیستمش در بیاد. توی کار خیلی چیزا در میاد. اگر ما بخوایم تغییر نکنیم چهارچوب خشکی رو داشته باشیم و بگیم اونچه که طراحی شده بهترینه خوب قطعا محکوم به نابودی هستیم. ما باید بتونیم راحت با شرایط خودمون رو تطبیق بدیم. ما هم لیدرهای خیلی خوبی داریم که صادقانه دارن با بادران کار می کنن. دلشون با بادرانه و زحمت کشیدن تو این سالها. تغییرات با هماهنگی و همراهی آنها و خیلی از بچه ها صورت می گیرد.

۹- آیا امکان سنجی که برای ایجاد این تغییرات انجام شد رو تیمی خارج از سیستمتون انجام دادن یا از لیدرها و اعضای سازمان خودتون کمک گرفتید ؟

پاسخ  : در حال حاضر مشاوران زبده و خوبی داریم اما بچه ها خیلی کمک کردند. لیدرهامون همفکری کردن. من تو طراحی پلان میشینم گوش میدم حرفاشون رو نقطه نظراتشون رو … و اگر اصلاح ایرادات کوچیکی رو هم از دستم بر بیاد  انجام می دم اما خود دکتر قربانیان تاثیر گذاری فوق العاده زیادی در طراحی و تحلیل پلن دارن .چندتا از لیدرهای خیلی خوبمون هم همینطور ولی خود آقای دکتر ذهن فوق العاده خوبی تو طراحی بحث و بررسی پلان ها دارن. خیلی تحلیلگر و پلانیست خوبی هستن.

۱۰- همون طور که خودتون مستحضر هستید هم در کشور ما این اتفاق رخ داده و هم در خیلی از شرکتهای خارجی بعضا این داستان تکراریه اون هم اینه که نتورکرها میان، وارد شرکتها میشن و شروع به معرفی و برند سازی محصولاتی می کنن که در اختیارشون قرار گرفته و واقعا در این زمینه تلاش خیلی زیادی هم می کنن اما بعد از مدتی این محصولات از سبد کالاها حذف شده و جاشون رو به کالاهای دیگه ای می دن. آیا فکر نمیکنید این نوع تغیرات، مسائل و آسیب های خاص خودش رو داشته باشه ( البته شما هم جدیدا کارخانجات جدیدی رو خریدید و باید تلاشتون رو تحسین کرد و به شما هم تبریک گفت که قدم در عرصه تولید هم گذاشتید ) آیا امکان داره این تغییرات در شرکت شما هم ایجاد بشه ( در کنارش شما شعار بسیار ارزشمندی به نام استفاده از کالای ایرانی دارید که واقعا قابل تقدیره ) محصولاتتون عوض بشن، جای خودشون رو به برندهای دیگه بدن؟

پاسخ : ما اولین شرکتی بودیم که برند برای خودمون ثبت کردیم. برند b.u.t( مخفف بادران یونیورسال تریدینگ یا تجارت جهانی بادران هست. ) در هر حال b.u.t ماهیت اصلی شرکت ماست و حذف نخواهد شد و ما هم روش داریم کار می کنیم اما قطعاً برندهای دیگری توسط تامین کنندگان خارج از شرکت برای فروش به شرکت عرضه میشن که ممکنه بنا به دلایلی مانند عدم کیفیت کالا و یا عدم قدرت تامین کالا توسط تامین کننده از شرکت حذف شوند اما هر برندی که متعلق به خود شرکت باشه ماندگار خواهد بود . ما وظیفه داریم محصولات با کیفیت در b.u.t تولید کنیم. تا بچه ها بتونن فروش خوبی رو داشته باشن.

چون تامین کننده های مختلفی که توی مسیر قرار می گیرن و علاقه مند هستن که تامین کالای شرکتها رو انجام بدن اونا هم گاها دچار مشکلات خاص خودشون می شن. عمده ترین مشکلشون هم اینه که بازار نتورک رو نمی شناسن. چون توی یه بازار سنتی کار کردن.

ما هم کالاهایی داشتیم که الان نداریم. داشتیم با شرکتی کار می کردیم مشتری ثبت نارضایتی داشته. چک کردیم دیدیم واقعا مسئله دارن.با کارخونه صحبت کردیم گفتن موادمون رو قبلا از آلمان میگرفتم الان داریم از یه جای دیگه می گیریم و … مجبور شدیم کالا را حذف کنیم. و یا … در هر صورت ما هم تغییر کالا داشتیم .

الانم نمی گم به یه ثبات کالایی خاص رسیدیم اما به یک چیز خاص رسیدیم به یک استراتژی خاص به یک باور کالایی رسیدیم که رسالت بادران فروش کالای با کیفیت ایرانیه. به این باور رسیدیم که ما کالای خارجی رو باید حذف کنیم. حتی اگه کالای خارجی هم وجود داره بایددر اسرع وقت کالا رو در ایران تولید کنیم. باید کالا به صورت بالک وارد ایران بشه و بقیه مراحل تولید بدست کارگر ایرانی باشه … به هر حال هر پروسه ای که بتونه به حرکت چرخه تولید و کار و اشتغال ایرانی کمک کنه ما از اون حمایت می کنیم.

من نمیگم که ایران در فرمولاسیون محصولات  مراقبت پوست به یه حد اعلا رسیده که کیفیت محصولاتش دیگه حرف نداره توی دنیا. فقط مشق ننوشته است که بی غلطه، اگر ما همیشه متکی به این باشیم که باید یه کالا حالا چون مثلا محصولات فلان شرکت آلمانی، عالیه ما میریم از آلمان کالا وارد می کنیم نمیدونم محصولات فلان کشور رو میریم میاریم … ! پس تکلیف تولید ملی چی می شه ما ایرانی هستیم و باید در بازاریابی شبکه ای برای کارگر ایرانی اشتغال ایجاد کنیم.

این رو با جرات میتونم بگم به عنوان مدیر عامل شرکت بادران تولید کالای ایرانی در سرلوحه کار ماست و اولویت اصلی ماست. برند b.u.t هم انشاا… به لطف خدا حتما هست.

۱۱- بادران اولین شرکت بازاریابی شبکه ای بود که به ثبت رسید و باز هم اولین شرکتی بود که پروانه کسب خودش رو گرفت . تو خیلی از زمینه ها سعی کردید پیشرو باشید. اولین شرکتی که تو بخش رسانه کار فرهنگی انجام داد شما بودید با ساخت مستند شوق و شاید خیلی ها شما رو از متولیان این کار میبینند . تو بخش فنی و حرفه ای و تبدیل و ثبت بازاریابی شبکه ای به عنوان یک شغل تعریف شده و همچنین در عرصه ورزش هم حرکتهای بزرگی انجام دادید اینها رو به عنوان جهش های رسانه ای میشه تلقی کرد البته بخشیش هم میشه تبلیغاتی دید اما این برنامه های مطبوعاتی حرکتهای بزرگی برای جاانداختن این صنعت یا حتی برندی خاصه. در تمام دنیا این حرکتها انجام میشه اما ممکنه هزینه های سنگینی برای شما داشته باشه . با توجه به اینکه در زمینه بازاریابی شبکه ای جزء شرکتهای پیشرو هستید و این بازار رو به خوبی شناخت دارید آینده رو چطور متصور می شید ؟

پاسخ  : همانطور که فرمودید ما کار زیادی در زمینه های مختلف انجام دادیم نوآور بودن از خصوصیات بادران هست. در زمینه های ورزشی این قول را به شما می دم که تیم فوتبال شرکت بادران قدرتمندانه به لیگ دسته یک صعود می کند. ما حرکتهای خوبی رو در زمینه ورزشی انجام دادیم که بزودی خبرهای بیشتری از آن پخش می شه . سرمایه گذاری زیادی در این زمینه صورت گرفته و در حال انجام هست پس یقیقاً من آینده را عالی و روشن نه فقط برای خودم یا شرکتمون بلکه برای این کسب و کار و این صنعت می بینیم  و اگر هم در این زمینه تلاشی می کنم برای اینه که بحث بازاریابی شبکه ای جا بیفته . اینکه اگه جا بیفته بادران هست. اگر من بخوام بادرانرو جا بندازم و بازاریابی شبکه ای درست نباشه بادران هم در مسیر حذف بازاریابی شبکه ای حذف خواهد شد. ولی اگر کل بازاریابی شبکه ای قدرتمند بمونه بادران هم می تونه خودش رو تو این عرصه به رخ بکشه و بگه من هم هستم. من که خیلی امیدوارم.

۱۲- می دونید چرا این سوال رو پرسیدم به خاطر عدم وجود مرجع و رسانه ای پویا مناسب و به فراخور ارزشهای نتورکرهای ایران همچنان برخی از منتقدین و رسانه ها دارند ساز خودشان رو می زنن. علیرغم ورود مستقیم دولت به این عرصه و بازتابهای مثبت و حمایت کننده که نمونش رو جناب آقای صادقی در برنامه پایش به صراحت و قاطعیت تمام دفاع کردند باز هم هنوز نتورک مارکتینگ سالم جای خودش رو میان جامعه مخاطبینش به درستی باز نکرده و داریم سعی می کنیم با کمک و حمایت شما و تمام نتورکرهای ایران این مرجع و منبع رو ایجاد کنیم تا بشه بیش از اینها حرفهای درست و شناخت صحیح رو میان آحاد جامعه منتشر کرد و فرهنگ سازی کرد.

در روزهای گذشته طرحی رو شما ازش رونمایی کردید به نام نتورک پاک. البته به لطف خدا و محبت شما ما هم جزء اولین نفراتی بودیم که از این طرح مطلع شده و سعی کردیم اون رو اطلاع رسانی کنیم ( شما ما رو به این همایش دعوت کرده بودید ! ) چه فکر و ایده ای پشت این طرح هست؟ اگر بخواهیم خیلی اجمالی درباره این طرح بدونیم میشه ما و مخاطبینمون رو از این نگرش و نیت آگاه کنید ؟ این ایده چطور داره اجرایی میشه ؟

پاسخ : متاسفانه بازاریابی شبکه ای قبلاً به صورت سالم وارد کشور نشده بوده و حاشیه های خاص خودش رو هم داشته. هنوز هم ذهن بعضی از آدما منفی هست. ما در طرح نت ورک پاک با دو دسته از آدما سر و کار داریم.

یک دسته از آدم هایی که قبلاً در این شرکتها کار کردند. افکار آنها در خصوص فروش شبکه ای به صورت غلط شکل گرفته و اکنون وظیفه ما در نت ورک پاک اصلاح افکار این دسته از آدمها و از سوق دادن اون به سمت و سوی کار اصولی وصحیحه.

دسته دوم آدم هایی که چه خودش و چه عزیزانشون از سیستم غلط قبلی آسیب دیدند. ما در نت ورک پاک وظیفه سختی را بعهده داریم . وظیفه داریم که تخته سیاه و پر غلط گذشته رو پاک کنیم و روی آن طرح زیبای اشتغال زایی و کارآفرینی را بکشیم . ما وظیفه داریم به حدی خوب کار کنیم تا همه جامعه باور کنند که بازاریابی شبکه ای تنها یک کار و یک روش توزیع کالا از تولید کننده اصلی به مصرف کننده نهایی هست نه راه یک شبه پول دار شدن. ما امروز این مسئولیت و این رسالت رو روی دوش شرکت بادران حس می کنیم به عنوان شرکتی که به اون اولین مجوز بازاریابی شبکه ای ایران را دادن .

ما شهامت پذیرش اشتباهات رو داریم. ما نمی تونیم بگیم عاری از مشکل هستیم. قطعا اینطور نیست. قطعا با تمام دقتهایی که آقای دکتر قربانیان ، من و تمام همکاران و مدیران انجام می دیم باز هم اتفاقاتی توی سیستم داره پیش میاد که خوش آیند ما  نیست. ما وظیفمون اینه که اطلاع رسانی بکنیم از طریق شما به کسانی که چه تو شرکت ما دارن کار می کنن و چه تو شرکتهای دیگه دارن فعالیت می کنن. اصلا چه آحاد مردم. آحاد مردم جامعه در واقع باید بدونن که اگه قراره جذب شرکت ما بشن یا شرکتهای دیگه،قراره کار بکنن. بدونن این هم یه کاره و قرار نیست که اتفاق خاصی پیش بیاد. در هر صورت باید ذهن ها صاف بشه . آدمایی که خارج ازسیستمهای بازاریابی شبکه ای هم هستن به این باور برسن که این یه روش توزیعه و این هم میسر نمیشه مگر اینکه اونهایی که دارن کار می کنن بدونن باید افکار خودشون رو اصلاح کنن و عوض بکنن.

زمانی ما می تونیم خروجی خوبی داشته باشیم که خودمون پالایش بشیم. و این موضوع یعنیساختن از درون شرکتها که بزرگترین وظیفه هر شرکتیه.

توی این زمینه لیدرهای شرکت پشت ما بودن. در واقع ایده پرداز اصلی خود بچه ها بودن. این طرح رو باز کردن، در موردش فکر کردن، صحبت کردن. و الانم متعهد به انجامش هستن. نمی گم که بعد از رونمایی از این طرح هیچ خطا یا اشتباهی دیگه وجود نداره ، نه ! اما خودتون می دونید تغییر فرهنگ ذره ذره رخ می ده یه شبه که نمی شه فرهنگ اشتباه رو تغییر داد. ولی باید از یه جایی استارتش بخوره. و من خوشحالم که لطف خدا شامل حال ما شد و بادران به کمک لیدرهای قدرتمندش تصمیم گرفت و این استارت رو زد.

۱۳- ابتدای این سوال ممکنه شخصی به نظر بیاد اما دلیل دارم واسه پرسیدنش : آیا شما مادرید؟

پاسخ : بله

۱۴- خود شما هم مستحضر هستید و آگاهید که نه فقط در شرکت شما بلکه تو تمام شرکتها افرادی دارن وارد میشن که خیلی هاشون فرزند یک خانواده هستن و همچنین هستند پدر و مادران زیادی که این کار رو به عنوان کسب و کار تمام وقت یا پاره وقتشون برای رسیدن به برنامه ها و رویاهاشون انتخاب کردن. از شما می خوام اگه مجله بازاریابی شبکه ای رو قابل بدونید از تریبون ما استفاده کنید و به عنوان یه مادر بفرمایید چه توصیه ها یا پیشنهاداتی برای خانواده هایی دارید که دارند این کار رو بررسی می کنن تا خودشون یا فرزندانشون رو در این تجارت همراهی کنند. ( دلیل اصلی این سوال مراجعه خانواده های بسیار زیادی به بخش پشتیبانی سایت مجله بازاریابی شبکه ای جهت کسب اطلاعات درباره این تجارت و شرکتهای فعال در این کسب و کاره ) این کار درست هست ؟ یا نه ؟ چه چیزی رو می شه به یه مادر توصیه کرد تا اون هم بتونه فرزندش رو با اطمینان خاطر بیشتری حمایت و پشتیبانی کنه ؟ نه فقط در شرکت بادران بلکه در تمام شرکتها !

پاسخ : ایشون پس از مکسی عمیق و معنا دار … سوال خیلی خیلی سختی پرسیدید. خیلی … این موضوع از همه سخت تره…

۱۵- می دونیم برخی از سوالات ما کمی طولانیه و نیاز به توضیح بیشتری داره اما اون ها رو دسته بندی کردیم یه سوالاتی که به درد افرادی می خوره که می خوان با ذهنیت یک مدیر شرکت نتورک مارکتینگ آشنا بشن و بعضی از این سوال ها هم اختصاص داره به خانواده و نتورکرهای عزیز. اینها از سوالات بخش اول سختره ولی کاربری تر. البته زمان بهم اجازه نمیده وگرنه میشه خیلی سوالات کلیدی تری هم پرسید که انشاا… در زمان و ملاقات بعدیمون وقت شما را خواهیم گرفت. در هر صورت به پاسخ شما گوش خواهیم داد ؟

پاسخ :به نظر من اولین رکن اصلی تو محیط کاری می تونه امنیت اخلاقی باشه. این موضوع خیلی خیلی واسه خانواده ها مهمه. من می خوام بچم جایی کار کنه که امنیت اخلاقیش حفظ بشه. این خیلی برای من ارزش داره. اگر حضور در محیطی که به دلایل و عوامل مختلف ممکنه امنیت اخلاقی فرزند من رو تهدید کنه حتی اگر میلیاردها تومن هم بچه ام بخواد پول دربیاره من ترجیح می دم فرزندم پاش رو اونجا نذاره. چون اونوقت ممکنه خیلی چیزاش رو از دست بده.

پس بررسی شرایط فرهنگی می تونه تو اولویت باشه. همینطور اگر کار کردن درشرکت بازاریابی شبکه ای باعث بشه که اخلاق و رفتار فرزندم به سمت منفی تغییر کنه ، گوشه گیر بشه، منزوی بشه  یا زحمات پدر و مادرش رو نادیده بگیره و زیر سوال ببره، من اون شرکت و اون محیط کاری رو توصیه نمی کنم.

همه پدر و مادرا زحمت کشیدن. ما تو این کار یاد میگیریم ارزشها رو بیشتر درک کنیم. همه پدر و مادرها آنچه که از دستشون بر میاد برای فرزندانشون انجام دادن، پس باید برای تلاششون ارزش قائل باشیم. هیچ کسی هم قرار نیست توی بازاریابی شبکه ای حتی شرکت بادران یه شبه پولدار بشه. اینم یه کاریه مثل همه کارای دیگه. تلاش خودش رو داره. وقت خودش رو می خواد.

بنابراین اگر کاری با ارزش های دینی و اجتماعی ما منافات داشته باشه من مقابلش وای می ایستم. ولی اگه بخواد کاری، من رو به بچه ام نزدیک تر کنه و کمک کنه که اون بچه بتونه رو پای خودش محکم تر وایسته، می گم: برو.برو و یاد بگیر که چطور زندگیت رو بهتر بسازی ،

همه آدما یه جوهره ارزشمند انسانی و خدایی تو وجودشون دارن پس ارزشمند هستند چه نتورکر باشند یا نه همه ما در حال زندگی کردن هستیم. باید زندگی کرد. اگه کاری آدم رو از جامعه جدا کنه و برای آدم توقعات بیش از اندازه ایجاد کنه فکر می کنم که اون کار نمیتونه بچه من رو خوشبخت کنه.

نتورک یه کار منطقیه و باید به عنوان یک کسب و کار عادی و عقلانی بهش نگاه بشه اما با پتانسیل های خودش.

۱۶- شما به عنوان یه مدیر شرکت نتورکی که حجم خیلی بالایی از شبکه ای انسانی رو با خود همراه داره و از یه کارآفرینی کوچک چند نفر و حتی چند صد نفره که اونم در جایگاه خودش بسیار قابل ستایش و ارزشمند پا رو بسیار فراتر گذشته و شاید بالاتر از یک کارآفرینی یا اشتغال زایی ساده است چه پیشنهاد یا توصیه ای برای اون دسته از عزیزانی دارین که قصد دارن نقش کارآفرینان و موسسین شرکتهای مشابهی همچون شما در آینده رو داشته باشن ؟ ضمنا فکر می کنید خصوصیات اخلاقی و رفتاری مورد نیاز این نوع کارآفرینان باید چطور باشه ؟ و باید چطور در مورد این کار فکر کنن ؟

پاسخ : اولین توصیه من برای این عزیزان و تمام کسانی که قصد دارن وارد نتورک بشن اینه که اصلا کار رو آسون نبینن. حتی بگم ساده هم نبینید بیراه نگفتم. این کار پیچیدگی های خودش رو داره مدیریت این ساختار هم به خودی خود پیچیدست.

شما این رو در نظر بگیرید که سخت ترین مدیریت، مدیریت بر منابع انسانیه . شما اگر که یه کارخونه داشته باشید که تولیدات خیلی انبوهی داره و به خیلی از کشورها هم کالا صادر بکنه نهایتا وقتی که شما بخواید تغییری در تولید و سیستم ساختاریتون ایجاد بکنید چند تا ماشین آلات ممکنه اضافه بکنید یا چند تاش رو از رده خارج کنید چند کارگر و نیروی فنی متخصص بیارید یا چند تا رو جابجا کنید انتهاش ممکنه تعدیل نیرو و یا استخدام جدید داشته باشید.

ولی توی بحث بازاریابی شبکه ای کار، خیلی پیچیده تر از اون چیزی که به نظر می رسه. به خاطر اینکه دونه دونه آدمایی که اجزای سازمانتون رو تشکیل می دن حس دارن. انسان هستن. و حس شما به دونه دونه انها منتقل میشه و بلعکس حس اونها به شما منتقل میشه.

بنابراین به اعتقاد من اصلا اینطور نیست که ما به راحتی بگیم می ریم یه شرکت بازاریابی شبکه ای می زنیم و …

البته من خیلی خوشحال میشم که تعداد شرکتهای بازاریابی شبکه ای زیاد بشن . حداقل آدم، قوی تر میشه و راحت تر می تونه تو عرصه صنفی وارد بشه این خیلی اتفاق خوبیه ولی آنهایی که قرار جدید وارد بشن بهتره واقعا با آگاهی وارد این عرص بشن.

اگر قرار هست که وارد بشن حتما باید نگرشهای طولانی مدت داشته باشن . باید خیلی صبور باشند به نظر من صبور بودن از بارزترین خصوصیات یک مدیر بازاریابی شبکه ای. همینطور خیلی باید هزینه بکنن. در زیرساخت ها باید هزینه بشه به هر صورت این کار… مسائل خاص خودش رو داره.

مثل راه رفتن روی لبه تیغه باریکه پات رو اینور و اونور بزاری سقوط کردی.

۱۷- می تونید اطلاعاتی از حجم فروش و میزان فروش سازمانتون هم بگید ؟

پاسخ: بعد از مکث و لبخندی معنی دار … خدا رو شکر می کنیم. اگر چه به این میزان راضی نیستیم اما تلاش می کنیم که بهتر و بیشتر بشه و بزرگتر بشیم دلمون می خواد که خودمون رو به سطحی از تولید و فروش برسونیم که با عرضه محصول خوب و با کیفیت و به قیمت مناسب بتونیم حجم عمده ای از فروش کشور رو به خودمون اختصاص بدیم.

۱۸– نصیحتی مادرانه با چاشنی نگاه تیزبینانه یک متخصص برای مجموعه مجله بازاریابی شبکه ای ؟ آیا مجموعه ما رو قبلا دیدید یا بررسی کردید ؟ آیا درست رفتار کرده یا بی طرف هست یا داره فقط شعارش رو میده ؟ آیا این سایت رو به مجموعتون پیشنهاد می کنید؟

پاسخ: بله. من و همکارانم قبلا هم بررسیش کردیم. واقعا بی طرفه و این خیلی خوبه و به شما و همه همکارانتون تبریک می گم. شما هم کار خیلی سختی رو انتخاب کردید. به شما و اعضای تیمتون باید خیلی خیلی تبریک بیشتر، ویژه و خسته نباشید خاص گفت حتی بیشتر از نتورکرها و شرکتهاشون. چون شما به مسئله کلان تر نگاه کردید و دید گسترده تری حتی از کسانی که می خوان شرکت بزنن دارید. چون شما اومدین کل این صنعت و تمامی شرکتها و نتورکرهاشون رو تحت پوشش و حمایت خودتون قرار دادید .

بسیار آدمای هوشمندی هستید ما هم افتخار می کنیم از آشنایی با شما و مجموعتون. من هم سایت شما رو به تمام لیدرها و مدیرانم پیشنهاد دادم. براتون آرزوی موفقیت دارم.

در اسفند ماه ۱۳۹۴ خبری با مضمون زیر منتشر شد

دفتر شرکت بادران گستران در کاشان واقع در میدان امام حسین پلمپ شد.

یک منبع آگاه در نیروی انتظامی شهرستان کاشان به کاشان نیوز گفت: این شرکت در هفته گذشته به دستور دادستان پلمپ شد.

این منبع آگاه دلیل پلمپ را تخلفات مالی و اجرایی دانست و افزود این مهر و موم ربطی به مجوز آن شرکت ندارد.

در بنری که روی این شرکت از طرف نیروی انتظامی نصب شده ذکر شده است: نظر به اینکه فعالیت‌های دفاتر منتسب به شرکت بادران گستران فاقد مجوز و مغایر با برخی از قوانین موضوعه تشخیص داده شده، بنا به تصمیم مراجع ذیصلاح از تداوم فعالیت‌های آن‌ها در سطح شهرستان جلوگیری به عمل آمدو عملیات اجرایی آن‌ها متوقف گردید.


ادامه مطلب ...

بیوگرافی پروانه معصومی +مصاحبه و عکس قدیمی و قبل از انقلاب

بیوگرافی پروانه معصومی +مصاحبه و عکس قدیمی و قبل از انقلاب

پروانه معصومی Parvaneh Massoumi با نام پیشین سکینه کبودرآهنگی (متولد ۱۳۲۳ در تهران) بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران است. پروانه معصومی پسری به نام نیما دارد.

همسر پروانه معصومی مصاحبه بازیگران فرزندان پروانه معصومی عکس قدیمی بازیگران خانواده پروانه معصومی بیوگرافی پروانه معصومی بازیگران قبل از انقلاب Parvaneh Massoumiپروانه و معصومی و رامبد جوان در خندوانه

او تحصیلاتش را در دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه ملی ایران تمام کرد. نخستین بار در سال ۱۳۵۰ در فیلم کوتاه «سفر» به عنوان بازیگر بازی کرد.

همسر پروانه معصومی مصاحبه بازیگران فرزندان پروانه معصومی عکس قدیمی بازیگران خانواده پروانه معصومی بیوگرافی پروانه معصومی بازیگران قبل از انقلاب Parvaneh Massoumi

عکس قدیمی و قبل از انقلاب پروانه معصومی

فیلم‌های سینمایی پروانه معصومی

سالنام فیلمکارگرداننقشتوضیحات
۱۳۹۱ساکن خانه چوبیحسینعلی لیالستانی
۱۳۸۴سفر به هیدالومجتبی راعیبه دلایل خاص اکران نشد
۱۳۸۴فیلم شاهزاده ایرانی
۱۳۸۲وعده دیدارجمال شورجه
۱۳۷۹مسافر ریداوود میرباقری
۱۳۷۴تنگنا
۱۳۷۰ناصرالدین‌شاه آکتور سینما
۱۳۶۸تماس
۱۳۶۷سال‌های خاکستریمهدی صباغ زاده
۱۳۶۷طوبی
۱۳۶۶تحفه‌هاابراهیم وحیدزاده
۱۳۶۶جهیزیه‌ای برای ربابسیامک شایقی
۱۳۶۶خارج از محدودهحسن خیاط باشی
۱۳۶۶شکوه زندگیحسن محمدزاده
۱۳۶۶شناساییمحمدرضا اعلامی
۱۳۶۵ترنجمجتبی راعی
۱۳۶۵چمدانجلال مقدم
۱۳۶۵ملاقات
۱۳۶۵ناخدا خورشیدناصر تقوایی
۱۳۶۴جستجو در شهرحجت‌الله سیفی
۱۳۶۳آشیانه مهر
۱۳۶۳تاتوره
۱۳۶۳راه دومحمید رخشانی
۱۳۶۳گل‌های داوودیرسول صدر عاملیمادر
۱۳۵۶کلاغشهرام شاه حسینی
۱۳۵۳غریبه و مهبهرام بیضایی
۱۳۵۲شهر قصه
۱۳۵۱بی تا
۱۳۵۱رگباربهرام بیضایی

سریال های تلویزیونی پروانه معصومی

سالنام فیلمکارگرداننقشتوضیحات
۱۳۹۱راز پنهان
۱۳۸۹ملکوت
۱۳۸۸ماه عسل
۱۳۸۷مثل هیچ‌کس
۱۳۸۷یوسف پیامبرفرج‌الله سلحشوربانو تیه-همسر آمن هوتپ
۱۳۸۰پلیس جوان
۱۳۷۶امام علی
۱۳۷۴–۱۳۷۵سوخته‌دلانبهروز طاهری

همسر پروانه معصومی مصاحبه بازیگران فرزندان پروانه معصومی عکس قدیمی بازیگران خانواده پروانه معصومی بیوگرافی پروانه معصومی بازیگران قبل از انقلاب Parvaneh Massoumi

وقتی با بازیگری مثل پروانه معصومی که سال‌ها خاطره را در ذهن دارد گفت‌وگو می‌کنی دیگر همه چیز یادت می‌رود
که اصلا قرار بود راجع به چه موضوعی حرف بزنی. چون آنقدر غرق خاطرات می‌شوی و شنیدن آنها برایت جذاب و شنیدنی است که اصلا بی‌خیال حرف‌هایی که از قبل به آنها فکر کرده‌ بودی، می‌شوی. پروانه معصومی هم اتفاقا پا به پای من می‌آید و خودش را به دل خاطرات می‌سپارد. با هیجانی خاص از پدرش حرف می‌زند که نقش مهمی در پیشرفت او داشته است.
به قول خودش یک حاجی بازاری متدین که خیلی امروزی فکر می‌کند. او از سینما رفتن‌های دوران کودکی‌اش برایمان  گفت و اینکه اصلا چطور بازیگر شد، آن هم در شرایطی که تا سن ۲۲، ۲۳ سالگی اصلا به آن فکر هم  نمی‌کرد.
از خاطرات آشنایی‌اش با بهرام بیضایی گفت و مقاومت در برابر پیشنهادهای وسوسه‌کننده فیلم فارسی‌سازان پس از موفقیت رگبار. از همان نقطه با او همسفر شدیم تا روستایی در صومعه‌سرا که حالا او خانه اصلی‌اش را آنجا بنا کرده است.
او سال‌هاست که در روستایی در صومعه‌سرای گیلان زندگی می‌کند. گفت‌وگوی بدی نشده ضمن اینکه حرف‌هایی از نشانی و کار با رامبد جوان هم زده شد.
• فکر می‌کنم الان سال‌هاست که در یکی از روستاهای شمال زندگی می‌کنید.
بله، الان ۱۴ سال است که آنجا زندگی می‌کنم.
• چی شد که تصمیم گرفتید از تهران بروید و آنجا زندگی کنید.
سال ۱۳۵۳ فیلم کلاغ را در شمال کار می‌کردم، همان موقع حس کردم که اینجا چه  جای خوبی برای زندگی کردن است.
• ۱۴ سال پیش می‌شود سال ۷۳٫ فیلم کلاغ را هم سال ۵۳ کار کردید، یعنی ۲۰ سال از زمانی که حس کردید شمال جای خوبی برای زندگی است تا موقعی که تصمیم گرفتید آنجا زندگی کنید، طول کشید.
این تصمیمی بود که برای انجام آن باید به یک پختگی می‌رسیدم. تصمیم کوچکی هم نبود. ضمن اینکه به خاطر پسرم که هم  کوچک بود و هم مشغول تحصیل نمی‌توانستم در آن زمان این کار را انجام دهم.
• اما زمانی که حس  کردید که باید این کار را انجام بدهید، انجام دادید؟
دقیقا.
• دنبال چه چیزی بودید که رفتید شمال؟
آرامش.
• به آن رسیدید؟
صددرصد.
• برایتان سخت نبود. به هر حال شما سال‌ها در شهری مثل تهران زندگی کرده بودید.
اینها بستگی به روحیات آدم دارد. وقتی برخی از دوستان از من راجع به زندگی در شمال می‌پرسند می‌گویم باید ببینید می‌توانید آنجا زندگی کنید یا نه.
• مثلا شما با این مسئله که معاشرت‌هایتان محدود می‌شود، کاملا کنار آمده بودید؟
من کلا آدم معاشرتی و شلوغی نبودم. آن زمان هم که در تهران زندگی می‌کردم زیاد رفت و آمد نداشتم. بیشتر در خانه بودم و سرگرم زندگی و کار و رفت و آمد خیلی محدودی داشتم.
• طبعا جایی که در شمال برای زندگی انتخاب کردید، یک جای دنج و خلوت در گوشه و کنار یک روستا باید باشد.
جایی که من زندگی می‌کنم از روستا هم کوچکتر است و با نزدیکترین روستا چند کیلومتری فاصله دارد.
• راستی پسرتان هم با شما زندگی می‌کند؟
بله، الان مهندس معماری است و خانه‌ام در شمال را او مطابق با سلیقه خودم ساخته است.
• با توجه به اینکه از روستا و شهر فاصله دارید مایحتاج زندگی‌تان را خودتان تامین می‌کنید؟
نه، من آنقدر هم اهل کار خانه نیستم.
• آنجا بیشتر چه کاری انجام می‌دهید؟
گل و گیاه زیاد پرورش می‌دهم. خیلی از آنها هم خیلی نایاب و کمیاب هستند.
• آنها را از کجا تهیه کردید؟
از همه جای دنیا.
• پس وقتی برای کار به تهران می‌آیید دلتان حسابی برای گل و گیاه‌ها تنگ می‌شود؟
بیشتر دلم برای پسرم تنگ می‌شود تا گل و گیاه‌ها، اما یک مقداری برای آنها هم دلتنگی می‌کنم به هر حال قسمتی از زندگی‌ام هستند.
• اگر موافق باشید می‌خواهم از همین شمال که هستیم آرام‌آرام راهمان را کج کنیم برویم یک جای تقریبا دور. مثلا به دوران کودکی. موافقید؟
بله.
• بچه که بودید سینما می‌رفتید؟
خیلی کم.
• * چرا؟
خانواده من، یک خانواده مذهبی بود به خاطر همین رابطه ما با سینما خیلی کم بود.
• اما با این حال شما را سینما می‌بردند.
خیلی کم.
• با چه کسی سینما می‌رفتید؟
با مادرم. خاطرم هست آن زمان خانه‌مان نزدیک سینما دیانا بود همین سینما سپیده فعلی. مادرم ما را آنجا می‌برد که فیلم ببینیم.
• هر چند وقت یک بار این اتفاق می‌افتاد؟
خیلی گاه به گاه سینما می‌رفتیم.
• مادرتان از کجا می‌دانست که این فیلم‌ها متناسب با سن و سال شماست؟
گفتم خیلی کم سینما می‌رفتیم. یادم هست یکبار رفته بودیم سینما یک ربع از فیلم نگذشته بود که مادرم دست من و خواهرم را گرفت و از سینما بیرون آورد و گفت این فیلم به درد ما نمی‌خورد.
• فیلم ایرانی بود یا خارجی؟ یادتان هست؟
ایرانی بود.
• اسمش را هم به خاطر دارید.
دقیقا اسمش در خاطرم مانده، اما بگذریم.
• پدرتان با این سینما رفتن‌های شما مخالف نبود؟
نه، پدرم خیلی متدین بود؛ اما خیلی مدرن و امروزی فکر می‌کرد. مثلا الآن سال‌ها به من اجازه  داد که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بروم.
• یعنی یک کار خلاف عادت آن زمان انجام  داد؟
اصلا غیر قابل باور است که مثلا در آن سال‌ها یک حاج آقای متدین که اتفاقا آدم بسیار شناخته شده‌ای هم هست به دخترش اجازه بدهد که برای تحصیل به خارج از کشور برود.
• آن زمان که می‌خواستید به خارج از کشور بروید به بازیگری فکر می‌کردید؟
نه. تا زمانی که در فیلم رگبار بازی کردم، اصلا به سینما فکر نمی‌کردم. دائم سرم تو کتاب و دفتر و درس خواندن بود.
• برای ادامه تحصیل به چه کشوری رفتید؟
آلمان.
• در چه رشته‌ای تحصیل کردید؟
مترجمی زبان انگلیسی، آلمانی و فرانسه.

همسر پروانه معصومی مصاحبه بازیگران فرزندان پروانه معصومی عکس قدیمی بازیگران خانواده پروانه معصومی بیوگرافی پروانه معصومی بازیگران قبل از انقلاب Parvaneh Massoumi
• چه زمانی برگشتید؟
سال ۵۰ بود که برگشتم. ۲۳، ۲۴ سالم بود.
• بعد که برگشتید، در همین زمینه مترجمی مشغول به کار شدید؟
بله، در یک شرکت تجاری در زمینه مدیریت و مترجمی مشغول به کار شدم.
• پس چرا کار مترجمی را ادامه ندادید؟
وقتی وارد بازار کار شدم متوجه شدم که چرا آن زمان می‌گفتند زن نباید بیرون از خانه کار کند. واقعاً آن سال‌ها مشکلاتی در سر راه خانم‌ها برای کار در ادارات وجود داشت که من ترجیح دادم، دیگر کار نکنم.
• یعنی خانه‌نشین شدید؟
بله، ترجیح دادم در خانه بمانم و سرم را با بچه‌ام گرم کنم.
• راستی چه زمانی ازدواج کردید؟
همان سال‌ها که در خارج از کشور بودم، با آقای معصومی ازدواج کردم.
• خب این خانه‌نشینی برای زنی که سال‌ها برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفته بود، سخت نبود؟
بیش از اینکه من نگران این وضعیت باشم، همسرم نگران بود که مبادا من به این خاطر دچار افسردگی بشوم.
• و این خانه‌نشینی چطور منجر به حضور شما در بازیگری شد؟
یک روز در خانه مشغول کارهای خودم بودم که همسرم با من تماس گرفت و گفت به دفترش که نزدیک منزلمان بود، بروم. آنجا که رفتم دیدم احمدرضا احمدی و بهرام بیضایی در دفتر نشسته‌اند.
• آنها را می‌شناختید یا بعدها متوجه شدید که احمدرضا احمدی و بهرام بیضایی هستند؟
آقای احمدی که از دوستان خانوادگی ما بود؛ اما آقای بیضایی را بعد از معرفی‌شان شناختم.
• اینجا بود که پیشنهاد فیلم رگبار به شما داده شد؟
بله، آنجا آقای احمدی خلاصه‌ای از داستان فیلم را برایم تعریف کرد که اصلا چیزی از آن متوجه نشدم، به همین دلیل آقای بیضایی فیلمنامه‌ای به من دادند که آن را بخوانم و با قصه آشنا شوم.
• اما قبل از آن هم تجربه بازی داشتید؛ اگر اشتباه نکنم در فیلم «بی‌تا».
آنجا نقشم خیلی کم بود، به همین خاطر آن را جزو کارهایم حساب نمی‌کنم.
• برای بازی در رگبار دستمزد هم گرفتید؟
بله، وقتی قرار شد در فیلم رگبار بازی کنم، رقمی را به عنوان دستمزد گرفتم که آقای بیضایی تعجب کرد.
• برخوردشان چطور بود؟
تعجب کرد، گفت می‌دانی این دستمزد را کدام بازیگران می‌گیرند که من گفتم نه اصلا نمی‌دانم، ولی اگر این دستمزد را نگیرم، بازی نمی‌کنم.
• این رقم را بر چه مبنایی گفتید؟
همین‌طوری یک رقمی گفتم.
•  از شما تست هم گرفتند؟
بله، وقتی به توافق اولیه رسیدیم، فردا یا پس‌فردای همان‌روز قرار تست گذاشتیم و گفت اگر تست موفقیت‌آمیزی بود با همین رقمی که گفتی قراردادت را تنظیم می‌کنم.
• خاطرتان هست چه تستی از شما گرفتند؟
یک سکانس مشکل از «رگبار» را گفتند جلوی دوربین بازی کنم.
• کدام سکانس؟
همان سکانسی که وارد دفتر می‌شوم و آقای فنی زاده را به جای مدیر مدرسه اشتباه می‌گیرم وقتی این سکانس را بازی کردم، آقای بیضایی گفت که فردا بیایم تا قرارداد ببندم.
• با همان رقمی که گفتید قرارداد بستند؟
بله، طبق قولشان با همان دستمزد قرارداد بستند.
• وقتی رگبار را کار کردید فکر می‌کردید این مسیر ادامه پیدا کند؟
اصلا تو این فکر نبودم، واقعا به تنها چیزی که فکر نمی‌کردم این بود که بازیگری را ادامه بدهم.
• اگر بازیگری برایتان جذابیت نداشت، چرا بازی در «رگبار» را قبول کردید؟
به خاطر همسرم که خیلی نگرانم بود بازی در این فیلم را قبول کردم و باور کنید اصلا به ادامه مسیر فکر نمی‌کردم.
• بعد از موفقیت «رگبار» چطور، باز هم به ادامه مسیر فکر نکردید؟
چرا، وقتی فیلم در جشنواره بین‌المللی تهران با موفقیت روبه‌رو شد و قشر روشنفکر روی آن مانور دادند من حس کردم که می‌توان این کار را ادامه داد، یعنی بازیگر بود، اما بازیگر خوب که کسی از حضورش احساس سرافکندگی نکند.
• این مسئله یعنی حضورتان در عرصه بازیگری که روی رابطه شما با پدرتان تاثیر منفی نگذاشت؟
نه؛ اما خانواده پدرم که کرد هم هستند، نسبت به این مسئله واکنش نشان دادند. آنها نامه‌ای به پدرم نوشتند و گفتند که اگر تو نمی‌توانی جلوی دخترت را بگیری خودمان بیاییم این کار را انجام بدهیم. بعد هم که از این مسئله ناراحت شده بود خیلی قاطعانه به آنها گفت که او دیگر مستقل شده و شوهر کرده و او برایش تصمیم می‌گیرد. بعد به من گفت اصلا از این مسئله ناراحت نشد، کارت را با جدیت ادامه بده، هیچ‌کس قرار نیست از تو ایراد بگیرد. فقط سعی کن مرا سرافکنده نکنی.
• بعد از رگبار باز هم پیشنهاد سینمایی داشتید؟
خیلی زیاد. اتفاقاً در آن سال‌ها برای بازی در یک فیلم‌فارسی مطرح که توسط کمپانی شناخته شده‌ای هم تولید می‌شد به من پیشنهاد دادند. بازیگر نقش مقابلم هم ستاره آن سال‌های سینمای ایران بود.
• چه فیلمی بود؟
نمی‌خواهم نام فیلم را بگویم. بهتر است ناگفته بماند.
• حالا چرا قبول نکردید؟
دوست نداشتم. البته رقم خیلی بالایی هم به من پیشنهاد دادند، اما قبول نکردم.
• رقم پیشنهادی آنها چقدر بود؟
سال ۵۳ بود که رقمی حدود ۱۵۰ هزار تومان به من پیشنهاد دادند. با این پول آن زمان می‌شد سه تا خانه ویلایی خرید. نه، آنها خیلی اصرار کردند و حتی حاضر شدند، رقم را هم بالاتر ببرند.
• باز هم وسوسه نشدید؟
وقتی اصرار آنها را دیدم گفتم فیلمنامه را برایم بفرستند. آنها گفتند فیلمنامه چیه، ما همان جا سکانس‌ها را روی کاغذی می‌نویسیم و می‌دهیم دست بازیگرها. من هم گفتم شما هم بروید سراغ بازیگری که بتواند با شما این شکلی کار کند.
• واقعا دلیل مقاومتتان چه بود خب سینمای قبل از انقلاب همین بود.
من پیش خودم قرار گذاشته بودم که بازیگر بمانم، اما پدرم از اینکه این کار را انتخاب کرده بودم احساس شرمندگی نکند و خانواده‌ام هم مرا طرد نکنند. پس حس کردم می‌توانم بمانم و بازیگر خوبی هم باشم.
• پس با این حساب برای بازی در فیلم بعدی آقای بیضایی یعنی غریبه و مه دستمزد بالایی گرفتید؟
نه اتفاقاً چون در این فیلم برایم خود اثر مهم بود و به مسائل مالی زیاد فکر نمی‌کردم؛ ضمن اینکه وقتی ما این کار را در شمال کلید زدیم، آب‌وهوای نامساعد آنجا شرایطی را موجب شد تا کار بیش از اندازه طولانی شود و به خاطر همین مسئله هم در طول پروژه یکی دو بار قراردادها تجدید شد.
• زمانی که غریبه و مه را کار می‌کردید، بازیگری برایتان جدی شد؟
نه به هیچ‌وجه؛ فقط هدف شد. حتی الانم هم هنوز برایم هدف است. هدفی که بتوانم به عنوان یک زن ثابت کنم اول خانواده و بعد کار. باور کنید بعد از این همه سال هنوز خودم را حرفه‌ای نمی‌دانم و هنوز نگفته‌ام حرفه اصلی من سینماست؛ چرا که معتقدم حرفه اصلی من به عنوان یک زن در وهله اول مادر بودن است.
• یعنی هیچ‌وقت بازیگری را جدی نگرفتید؟
چرا به عنوان یک بازیگر همیشه کارم را جدی می‌گیرم و سعی می‌کنم هر وقت که جلوی دوربین می‌روم به بهترین شکل ممکن کارم را انجام دهم.
• انجام دادن کار به بهترین شکل ممکن نیازمند ابزار لازم است. یکی از ابزارهای بازیگری در کنار تجربه، داشتن اطلاعات آکادمیک است، یعنی دانستن فن بازیگری، هیچ‌وقت فکر نکردید که نیازمند آن هستید؟
اتفاقاً بعد از بازی در فیلم کلاغ به فرانسه رفتم و یک دوره فشرده بازیگری را پشت سر گذاشتم و سال ۵۸ به ایران آمدم.
• شما زمانی به این ابزار دست پیدا کردید که، شرایط سینما کاملاً دگرگون شده بود، اینطور به نظر می‌رسید که انگار برای بازیگران زن همه چیز تمام شده است.
اتفاقاً پس از انقلاب انگیزه من برای کار دوچندان شد. در آن سال‌ها من درپی اثبات زن در سینمای ایران بودم. چراکه در فیلم‌های اولیه سال‌های ابتدایی انقلاب زن‌ها خیلی منفعل و در حاشیه بودند؛ اما با فیلم «راه دوم» این مسیر عوض شد و زن در قصه نقش محوری پیدا کرد.
• اما این اتفاق با گل‌های داودی ساخته رسول صدرعاملی بیشتر نمایان شد؟
آن زمان وقتی قصه را خواندم، خیلی لذت بردم. جالب است بدانید که من در این فیلم برای اولین بار در نقش مادر بازی می‌کردم، نقشی که بالاتر از سن واقعی‌ام بود.
• و این نقش مادر سال‌ها با شما ماند.
همین است دیگر، در سینمای ایران وقتی در یک نقش موفق می‌شوی همه از تو توقع دارند که آن نقش را بار دیگر هم بازی کنی و اتفاقاً همه مادرهایی هم که در آن سال‌ها بازی می‌کردم همه به یک شکل پرداخت شده بود.
• البته در این سال‌ها اتفاقاً در فیلم‌هایی که نقش مادر را نداشتید بیشتر درخشیدید. هرچند این نقش‌ها کوتاه بود؛ اما کاملاً به چشم آمد. مثل شخصیت مروارید در ناخدا خورشید و نقشی که در فیلم تحفه‌ها ساخته ابراهیم وحیدزاده داشتید؟
مروارید ناخدا خورشید جزء نقش‌های خیلی خوبی است که من آن را بازی کرده‌ام. نقشی کوتاه؛ اما تاثیرگذار. به شکلی که اگر او را از قصه حذف کنید، اثر دچار مشکل می‌شود من همیشه به دنبال نقشی هستم که تماشاگر حضورم را حس کند.
• ما خواهیم از دهه ۶۰ خارج شویم و وارد دهه هفتاد شویم که آغاز کارهای تلویزیونی شماست؟
البته درباره دهه ۶۰ این نکته را بگویم که به نظر من یکی از پربارترین دهه‌های تاریخ سینمای ایران است. دهه پوست‌اندازی سینما و تولد کارگردانانی صاحب‌نام که بعدها هر کدام سبک خاصی را در سینمای ایران پی‌ریزی کردند.
• اولین نقش تلویزیونی‌تان؟
نقش هاجر در سریال به یادماندنی امام علی‌(ع). نقشی که در قیاس با دیگر آثار تلویزیونی‌ام تعلق خاطر بیشتری به آن دارم. این هم جزء همان نقش‌های کوتاه؛ اما تاثیرگذار بود.
• ستاره‌سازی در سینما از همان اوایل دهه هفتاد شروع شد و مسیر سینما تغییر کرد، قطعاً این تغییر مسیر نقش بسزایی در گرایش شما به سمت تلویزیون داشت؟
بعد از بازی در سریال امام علی‌(ع) متوجه شدم ارتباطی که می‌خواهم با مردم برقرار کنم از طریق تلویزیون خیلی راحت‌تر و نزدیک‌تر به دست می‌آید، چون گوش‌های شنوایی برای حرف‌هایی که زده می‌شود، وجود دارد و از لحاظ مخاطب مثل سینما، دایره محدودی ندارد.
• و بر همین مبنا مثلاً بازی در سریال‌هایی مثل پلیس جوان و دریایی‌ها را قبول کردید؟
بله چون من هدفم را دنبال می‌کردم. شما پلیس جوان را در نظر بگیرید، زنی که به تنهایی بعد از مرگ شوهرش پسرش را بزرگ کرده و او یک پلیس شده است. او زن محکم و استواری بود. در محله‌اش همه به او احترام می‌گذاشتند و پشتوانه گرم و محکمی برای پسرش در لحظات ناامیدی بود.
• در رابطه با دریایی‌ها هم معتقدید که انتخابتان درست بوده است.
نقشی که در دریایی‌ها داشتم هم نقش خوبی بود. زنی عاشق که عشقش را از دست داده و همچنان به یاد آن عشق استوار مانده و پسرش را بزرگ کرده و حتی زمانی که بر اثر اتفاقاتی به عشقش می‌رسد به خاطر پسرش از آن دست می‌کشد. اینها واقعیاتی است که می‌تواند در زندگی هر زنی وجود داشته باشد. به همین دلیل بازی در این سریال‌ها را قبول کردم.
• «نشانی» چطور، از انتخاب نقش اختر در این مجموعه ‌راضی هستید؟
من زمانی به دعوت رامبد جوان برای بازی در نشانی پاسخ مثبت دادم، که هم‌زمان سه کار دیگر نیز به من پیشنهاد شده بود؛ اما در میان همه آنها بازی در سریال نشانی را قبول کردم، چرا که نقش اختر تمایز بسیاری با دیگر نقش‌های پیشنهادی داشت. ضمن اینکه کار کردن با رامبد جوان و گروه جوان و فعالی که در مجموعه همکاری داشتند بسیار جذاب و مفرح بود. اگرچه برای این سریال هر روز چیزی حدود ۱۶ ساعت کار می‌کردیم، اما هیچ‌ وقت با خستگی به خانه نمی‌رفتم.
• چه جذابیتی در خود داستان مجموعه دیدید؟
در دل داستان این مجموعه یک خانواده ایرانی را می‌بینم که چقدر صمیمی هستند. انسجام خانواده یکی از موضوعات مهمی بود که به خوبی در قصه این سریال گنجانده شده بود. من از این موضوع واقعا لذت بردم، زیرا مدت‌ها بود که دل من برای دیدن چنین خانواده‌هایی تنگ شده بود. چرا که در این سال در سریال‌های ما از خانواده سنتی تصویری ترسیم شده که ناخودآگاه موضوع دخالت و عدم استقلال را به ذهن مخاطب متبادر می‌سازد، اما ما در این مجموعه خانواده‌ای سنتی را می‌بینیم که با گرمی خاص دور هم می‌نشینند و منسجم هستند. بدون آنکه در کار یکدیگر دخالت کنند.
• کار با رامبد جوان.
خیلی خوب بود. او شناخت خوبی از کارش و طنز داشت و به خواسته‌هایی که داشت واقف بود.
• و کار آماده پخش.
سریال حضرت یوسف (ع) را برای پخش آماده دارم که قرار است تابستان امسال روی آنتن برود نقش کوتاه؛ اما خوبی دارم.

Parvaneh Massoumi بازیگران قبل از انقلاب بیوگرافی پروانه معصومی خانواده پروانه معصومی عکس قدیمی بازیگران فرزندان پروانه معصومی مصاحبه بازیگران همسر پروانه معصومی


ادامه مطلب ...

بیوگرافی مرتضی مهرزاد (قد بلندترین فرد جهان) +مصاحبه با مادرش

بیوگرافی مرتضی مهرزاد (قد بلندترین فرد جهان) +مصاحبه با مادرش

مرتضی مهرزاد Morteza Mehrzad (متولد ۱۹۸۷ میلادی) ساکن چالوس در ایران است. شهرت او به خاطر قد بلندش است. وی با قد ۲۴۶٫۴ سانتی‌متر، به‌عنوان بلندترین مرد ایران شناخته می‌شود.

والیبال نشسته همسر مرتضی مهرزاد قد بلندترین مرد جهان خانواده مرتضی مهرزاد پارالمپیک 2016 ریو بیوگرافی مرتضی مهرزاد بلند قدترین ایرانی Morteza Mehrzad

قد او در سپتامبر ۲۰۱۱ توسط اعضای وبگاهِ TheTallestMan.com اندازه‌گیری شد. رشد غیرطبیعی قد او از زمانی آغاز شد که او ۱۶ سال سن و ۱۹۰ سانتی‌ متر قد داشت و از روی دوچرخه‌اش سقوط کرد که موجب آسیب به لگن او شد. همچنین پای راست مرتضی در حدود ۱۵ سانتی‌متر از پای چپش کوتاه‌تر است. اندازهٔ کف دست او در حدود ۲۷ سانتی‌متر است.

مرتضی مهرزاد در سال ۱۳۹۴ به تیم والیبال نشستهٔ ثامن‌الحجج سبزوار در لیگ برتر والیبال نشسته پیوست. او عضو تیم ملی والیبال نشسته ایران است و همراه این تیم در مسابقات پارالمپیک ریو ۲۰۱۶ موفق به کسب مدال طلای این رشته شد.

والیبال نشسته همسر مرتضی مهرزاد قد بلندترین مرد جهان خانواده مرتضی مهرزاد پارالمپیک 2016 ریو بیوگرافی مرتضی مهرزاد بلند قدترین ایرانی Morteza Mehrzad

مرتضی مهرزاد بلندقدترین فرد ایرانی که امروز لقب غول مهربان بازی‌های پارالمپیک ۲۰۱۶ را به‌خود اختصاص داده است اگرچه در گذشته کمتر مورد توجه قرار داشت اما امروز با پنجه‌های طلایی خود در مسابقات والیبال نشسته جهان توانست نامی ماندگار از خود برجای بگذارد.

این ورزشکار بلندقامت حاضر در مسابقات پارالمپیک ۲۰۱۶ با سرویس‌های مهارنشدنی خود تیم ملی والیبال نشسته ایران را در جهان معروف کرد و پرچم پرافتخار ایران را در دنیا به اهتزاز درآورد.

* تحصیل تا مقطع دوم راهنمایی

مادر مرتضی مهرزاد که مرارت‌های زیادی را در راه پرورش فرزندش به‌جان خرید و امروز بی‌صبرانه منتظر در آغوش کشیدن فرزند خود است که چند هفته از وی دور بود، در این‌باره به فارس، گفت: مرتضی متولد ۲۶ شهریور ماه ۱۳۶۶ است که در شهرستان رودسر استان گیلان به‌دنیا آمد و پس از او خداوند یک فرزند دختر و پسر دیگر نیز به‌ما عطا کرد.

والیبال نشسته همسر مرتضی مهرزاد قد بلندترین مرد جهان خانواده مرتضی مهرزاد پارالمپیک 2016 ریو بیوگرافی مرتضی مهرزاد بلند قدترین ایرانی Morteza Mehrzad

* هیکل درشت و تمسخر هم‌کلاسی‌ها

صفورا علی‌نژاد در مورد چگونگی قد کشیدن ناگهانی مرتضی خاطر‌نشان کرد: مرتضی تا کلاس دوم راهنمایی را با معدل بالا به تحصیل مشغول بود اما به‌دلیل اینکه نسبت به همسن و سال‌های خود هیکل درشتی داشت این مسأله سبب شد تا همکلاسی‌هایش او را مسخره کرده و روحیه او را ضعیف کنند و در نتیجه با وجود اصرار ما مرتضی از ادامه تحصیل بازماند و با خواهش و التماس فراوان ترجیح داد که به کارگری برای دیگران و کار در مغازه‌ها بپردازد.

* ترجیح کمک به خانواده بر درس و مدرسه

این مادر سختی‌کشیده خاطر‌نشان کرد: وقتی مرتضی می‌دید که من با حال بیمارم برای امرار معاش خانواده به سرکار می‌روم او نیز بر حسب تعصبی که داشت تصمیم گرفت برای گذران امور زندگی کاری برای خود دست و پا کند و به‌دلیل سن کمی که داشت با دیدن جسم و روح خسته پسرم من نیز عذاب می‌کشیدم.

 
 

والیبال نشسته همسر مرتضی مهرزاد قد بلندترین مرد جهان خانواده مرتضی مهرزاد پارالمپیک 2016 ریو بیوگرافی مرتضی مهرزاد بلند قدترین ایرانی Morteza Mehrzad

* آغاز بیماری در یک‌روز سرد برفی

وی ادامه داد: با وجود اینکه مرتضی که در عنفوان جوانی تصمیم گرفت به‌جای استفاده از جوانی و تفریح و گردش به‌کار کردن برای دیگران بپردازد اما گویی روزگار نیز طاقت دیدن سختی‌های او را نداشت و می‌خواست فرصت استراحت را البته به‌شکلی تلخ به او بدهد و این‌گونه بود که روی سکه برگشت و مرتضی چندین سال با بیماری و سختی و عذاب دست و پنجه نرم کرد.

علی‌نژاد که حالا بغض راه گلویش را بسته بود، ادامه داد: آغاز بیماری مرتضی شروع گرفتاری ما بود چرا دردهای مفصلی بر او چیره شد و با وجود مصرف داروها و آمپول‌های مسکن افاقه‌ای در حال جسمی وی ایجاد نشد تا حدی که در معاینه‌‌های اولیه پزشک تشخیص داد که مشکل از لگن مرتضی است که به زانویش سرایت کرده و پای راست او چهار سانتی‌متر کوتاه‌‌تر از پای چپ او است.

* نداشتن پول و به تأخیر افتادن عمل

این مادر رنجور می‌گوید: به‌ تشخیص پزشک باید در مدت پنج‌روز پای مرتضی عمل می‌شد وگرنه کار از کار می‌گذشت اما هزینه انجام عمل برای من بسیار سخت بود و به‌ هر دری زدم گویا درها بسته می‌شد اما لطف خداوند به‌شکل معجزه‌آسایی شامل حال مرتضی شد و یکی از بندگان خوب خدا وقتی دید ناامید هستیم به من گفت اگر چند روزی به‌ من مهلت بدهید من این مبلغ را تهیه می‌کنم و چون این‌کار حدود یک‌ماه طول کشید در نتیجه مشکل پای پسرم حادتر شد.

* عزیمت از گیلان به‌ بیمارستان بابل

وی ادامه داد: خواهرزاده‌ام که در این چند سال زحمت فراوانی برای ما متحمل شد از چالوس به رودسر آمد و اصرار کرد که باید مرتضی را به بیمارستان شهید بهشتی بابل ببریم و هر چه زودتر پایش را عمل کنند و این‌گونه بود که مرتضی در مدت سه‌ ماه بستری شدن در این بیمارستان در سه مرحله تحت عمل جراحی قرار گرفت اما انگار سرنوشت قصد مدارا کردن با من و فرزندانم را که در اوج سختی به‌سر می‌بردیم نداشت، چرا که پس از جراحی‌های متفاوت وقتی فرزندم در بیمارستان بستری بود پزشکان در طول معاینات تشخیص دادند که مرتضی نباید عمل می‌شد بلکه باید کاری می‌کردند تا جلوی رشد غیرطبیعی او گرفته شود که با شنیدن این‌ خبر دنیا بر سر من و برادر و خواهرش آوار شد.

* بستن بار سفر به استان مازندران

مادر مرتضی مهرزاد با اشاره به اینکه به‌ اصرار خواهر‌زاده‌اش بار سفر از زندگی در گیلان بسته و به‌چالوس آمدند و در یکی از محلات این شهرستان منزلی را برای‌شان اجاره کرد، گفت: با آمدن به‌ چالوس در مجموع مرتضی نیز روح امید خود را از دست داده و پس از ناامیدی از تحمل سختی‌ها و هزینه‌های کشیده شده گوشه‌نشین شد و ۷ سال در کنج خانه نشست.

* رشد ۵۴ سانتیمتری در مدت کوتاه

در این مدت قد مرتضی از یک‌ متر و ۹۰ سانتیمتر به‌ ۲ متر و ۴۴ سانتی‌متر رسید و همه این مسائل عرصه زندگی را بر من و فرزندانم تنگ‌تر می‌کرد اما خداوند با وجود ابتلائات زیاد همچنان نظر لطفش را از ما دریغ نکرد و یکی از همسایه‌ها را مأمور راهنمایی ما کرد، به این شکل که با اصرار خانم همسایه مشکل مرتضی باید رسانه‌ای شود و مرا مجاب کرد که هر طور شده این موضوع را در نشریات محلی و صدا و سیما مطرح کنم تا شاید فرجی حاصل شود و این‌چنین شد که برای نخستین‌بار آقای ساسان شیخی خبرنگار صدا و سیمای تبرستان و احمد فقیه مدیر‌مسؤول یکی از نشریات محلی با طرح مشکل خبرساز مرتضی در رسانه‌ها بوق و کرنایی به‌پا کرد و این خبر به‌گوش رسانه‌های ملی نیز رسید.

والیبال نشسته همسر مرتضی مهرزاد قد بلندترین مرد جهان خانواده مرتضی مهرزاد پارالمپیک 2016 ریو بیوگرافی مرتضی مهرزاد بلند قدترین ایرانی Morteza Mehrzad

* انعکاس خبر در رسانه‌های محلی و ملی

مادر بلندقامت‌ترین ورزشکار پارالمپیک ۲۰۱۶ خاطر‌نشان کرد: پس از انعکاس اخبار مرتضی در رسانه‌های محلی عوامل برنامه ماه عسل که چندسالی‌ است در ماه مبارک رمضان در رسانه ملی پخش می‌شود از ما برای حضور در آن برنامه دعوت کردند و با وجود تمام مشکلاتی که مرتضی پس از چند سال خانه‌نشینی داشت به‌هر زحمتی بود خود را به تهران رساندیم.

مادر مرتضی که بارقه امید همچنان در چشمانش موج می‌زند از الطاف رئیس اداره بهزیستی چالوس، رئیس هیأت ورزش و جانبازان چالوس و خزانه‌دار هیأت ورزش جانبازان و معلولان چالوس بسیار سپاس‌گزار بوده و به‌نوعی موفقیت مرتضی را مدیون حمایت‌ها و پیگیری‌های آنها دانست و ادامه داد: در برنامه ماه عسل هنگامی‌که احسان علیخانی مجری برنامه به مرتضی گفت بزرگ‎ترین آرزویت چیست، مرتضی که در مدت ۷ سال خانه‌نشینی مسابقات ورزشی فوتبال را از طریق تلویزیون دنبال می‌کرد تنها خواسته قلبی خود را دیدار چهره‌به‌چهره یک فوتبالیست معروف کشور برشمرد و دست‌اندرکاران برنامه ماه عسل نیز این مکنون قلبی وی را در مدت چند ساعتی برآورده کردند تا جایی‌که به‌دعوت ایشان و برای دیدار وی راهی یکی از رستوران‌های تهران شدیم.

والیبال نشسته همسر مرتضی مهرزاد قد بلندترین مرد جهان خانواده مرتضی مهرزاد پارالمپیک 2016 ریو بیوگرافی مرتضی مهرزاد بلند قدترین ایرانی Morteza Mehrzad

* تحقق نیافتن وعده‌های مالی بازیکن سرشناس فوتبال

علی‌نژاد به وعده‌هایی که یک بازیکن سرشناس کشورمان در برنامه ماه عسل داد اشاره کرد و گفت: اگر چه ایشان وعده‌های مالی زیادی به پسرم داد و حتی قول داد که از صفر تا ۱۰۰ هزینه‌‌های درمان مرتضی را تقبل کند اما در آن‌لحظه تنها ۹۵۰ هزار تومان وجه نقد به‌همراه یک سیستم رایانه‌ای به فرزندم هدیه داد.

* شایعه  هزینه میلیونی

این مادر از جان گذشته که دلش از برخی حمایت‌ها و قول‌های پوچ آزرده شده بود، اضافه کرد: با توجه به اینکه ما در یک منزل استیجاری کوچک زندگی می‌کردیم به‌دلیل مشکلات جسمی مرتضی عرصه به‌ما تنگ شده بود و با دوندگی و پیگیری بسیار مبلغی به‌عنوان وام و تسهیلات دریافت کرده و قطعه زمینی را خریداری و شروع به‌ساخت یک واحد در این منطقه کردیم و با وجود اینکه همان بازیکن سرشناس در تهران قول داد که در ساخت منزل با شما همکاری می‌کنم و هر مبلغی خواستید به‌من اطلاع دهید با بازگشتن ما به چالوس حتی یک‌بار هم جواب تلفن‌های ما را نداد.

والیبال نشسته همسر مرتضی مهرزاد قد بلندترین مرد جهان خانواده مرتضی مهرزاد پارالمپیک 2016 ریو بیوگرافی مرتضی مهرزاد بلند قدترین ایرانی Morteza Mehrzad

* حامیان چالوس و تشویق به انجام ورزش

وی در ادامه با قدردانی از تلاش‌های رؤسای اداره بهزیستی و هیأت جانبازان و معلولان چالوس و همچنین خزانه‌دار این هیأت در مورد اصرار حضور مرتضی در سالن‌های ورزشی اظهار کرد: آنها با اصرار زیاد مرتضی را به بازی وادار کردند و قطعاَ مردم ایران مدیون پشتکار این عزیزان هستند که در راه پرورش این نخبه ورزشی و سرمایه ارزشی کشور از هیچ تلاشی فروگذار نکردند.

مادر مرتضی مهرزاد که با چشیدن سرد و گرم روزگار حال جسمی خودش نیز رو به‌تحلیل رفته و همزمان به‌بیماری‌های دیابت و چربی خون بالا مبتلا شده و خود نیز تحت عمل جراحی باز قلب قرار گرفت و حتی انگشتان پای وی نیز به‌دلیل بالا بودن قند خون با نظر پزشکان قطع شده بود، ذر‌ه‌ای از این‌همه درد و آلام خویش گله‌ای نکرد اما در مورد بی‌مهری‌هایی که به‌ فرزندش شده است دلش گرفته و می‌گوید: با وجود اصرار رئیس هیأت والیبال نشسته چالوس در مورد به‌ عضویت درآوردن مرتضی در ابتدا از پذیرش وی سر باز می‌زدند و حتی اجازه ورود فرزندم را تیم‌ ملی در المپیک سال‌های قبل ندادند و مرتضی که تقریباً روحیه خود را بازیافته بود و از هر نظر آمادگی حضور در میادین ورزشی را داشت با دیدن این ناملایمت‌ها سرخورده شد اما در نهایت با‌وجود این بی‌مهری‌ها سرانجام تلاش حامیان وی در چالوس نتیجه داد و تیم ثامن‌الحجج مشهد مرتضی را برای عضویت پذیرفت و این‌چنین بود که پسر من سرانجام به آرزوی خود رسید و وارد عرصه‌های اصلی ورزش شد.

والیبال نشسته همسر مرتضی مهرزاد قد بلندترین مرد جهان خانواده مرتضی مهرزاد پارالمپیک 2016 ریو بیوگرافی مرتضی مهرزاد بلند قدترین ایرانی Morteza Mehrzad

* مهار رشد قد مرتضی؛ ۷ سال پیش

مادر مرتضی مهرزاد یادآور شد: مرتضی که دیگر روحیه اعتماد به‌نفس خود را پیدا کرده بود ۷ سال قبل با حمایت‌های مردمی و تلاش اعضای سابق شورای اسلامی شهر چالوس تحت عمل جراحی قرار گرفت و به‌ این وسیله جلوی رشد قد او گرفته شد و این‌چنین بود که مرتضی با نظر لطف خداوند و دعای خیر مردم امروز مایه افتخار ایران‌زمین شد و توانست پرچم ایران را در دنیا به اهتزاز در بیاورد.

* افتخارآفرینی برای چالوس، مازندران و ایران

مادر بلند‌قامت‌ترین ورزشکار پارالمپیک ریو در پایان گفت: این‌روزها که مرتضی بازی دارد بی‌صبرانه پای تلویزیون می‌نشینم و با اشک شوق و دعای خیر بازی‌های او را دنبال می‌کنم و بسیار خرسندم که ثمره سال‌ها رنج و عذاب ما امروز در حال افتخارآفرینی بوده و نه‌تنها نام چالوس و استان مازندران را بلکه نام ایران را در جهان بر سر زبان‌ها جاری کرد و امیدوارم در سایه الطاف خدا و دعای خیر مردم همه تیم‌هایی که در مسابقات پارالمپیک ۲۰۱۶ شرکت کردند خوش بدرخشند و دنیا را شگفت‌زده کنند.

—————————-

گزارش از زهرا خطیبی / فارس

 

Morteza Mehrzad بلند قدترین ایرانی بیوگرافی مرتضی مهرزاد پارالمپیک 2016 ریو خانواده مرتضی مهرزاد قد بلندترین مرد جهان همسر مرتضی مهرزاد والیبال نشسته


ادامه مطلب ...

بیوگرافی شیوا خسرومهر +مصاحبه بعد از طلاق از همسرش

بیوگرافی شیوا خسرومهر +مصاحبه بعد از طلاق از همسرش

شیوا خسرو مهر متولد ۲۴ آبان ۱۳۵۰ در سبزوار، بازیگر است. تاکنون اطلاعاتی از او در ویکی پدیا منتشر نشده است.

فارغ التحصیل رشته تئاتر از دانشکده هنرهای زیبا است، پدرش نیز از فارغ التحصیلات هنرهای زیبا رشته بازیگری و کارگردان تئاتر بود، یک دختر دارم بنام رکسانا که همه زندگی ام را در بر می گیره ، رکسانا سال اول دانشگاه است و گریم می خونه ، کار تئاتر انجام میده البته حرکات فرم و به بازیگری علاقه نداره،اما به هر حال وارد این حرفه شده.

همسر مهدی فخیم زاده همسر شیوا خسرو مهر همسر حمید سمندریان همسر بازیگران طلاق بازیگران بیوگرافی مهدی فخیم زاده بیوگرافی شیوا خسرو مهر اینستاگرام شیوا خسرو مهرinstagram shiva.khosrowmehr

گفتنی است پدر شیوا خسرومهر نیز با نام هوشهنگ یکی از پیشکسوت تاتر در سبزوار می باشد که شغل اصلی وی خدمت معلمی در آموزش و پرورش بوده است.

شروع فعالیت

بازیگری  از ۵ سالگی با حضور در تئاترهای پدرش شروع کرد، اما با جدا شدن پدر او نیز ۲۰ سالی از عرصه هنر فاصله گرفت تا اینکه در سال ۱۳۷۸ در کلاس های بازیگری حمید سمندریان دوره های بازیگری را گذراند.

از مجموعه فعالیت‌های او می‌توان به بازی در تئاترهای «کاوس خیابان هفدهم»، «مجلس نامه»، «انگشتری ژنرال ماسیاس»، «حریر سرخ صنوبر» و «در چشمان خیس اسماعیل» نام برد. خسرومهر فعالیت هنری خود را محدود به تئاتر نکرد و پس از مدتی به عنوان داستان‌نویس و بازیگری حرفه‌ای در سینما نیز شناخته شد.
اولین حضورش در سینما در سال ۸۱-۸۲ در فیلم سینمایی «عروس مهتاب» به کارگردانی خسرو ملکان رم خورد و تاکنون در فیلم‌ها و مجموعه‌های متعددی به ایفای نقش پرداخته است. فیلم‌های سینمایی همچون «کارناوال مرگ»، «سایه وحشت»، «امپراطور»، «ورود به صحنه جرم ممنوع»، «سنگ کاغذ قیچی»، «مخمصه»، «عروسی مهتاب» و «عشق فیلم» و سریال‌های «محله تهرونی‌ها»، «خط شکن»، «نرگس»، «یلدا»، «اسلحه سرد» و «قلب یخی» بخشی از کارنامه قابل قبول شیوا خسرومهر در عرصه بازیگری سینما و تلویزیون است.

اولین کار

شروع بازیگری او همزمان با دورهای بازیگری بود که اولین کار خود را با نام مجلس نامه با آقای رحمانیان استارت زد و سپس در تله تئاتر خود مرحوم سمندریان حضور پیدا کرد و مدتی بعد با معرفی مهدی فخیم زاده در سریال کاشانه به تلویزیون نیز راه پیدا کرد

همسر مهدی فخیم زاده همسر شیوا خسرو مهر همسر حمید سمندریان همسر بازیگران طلاق بازیگران بیوگرافی مهدی فخیم زاده بیوگرافی شیوا خسرو مهر اینستاگرام شیوا خسرو مهر

جنجال طلاق از همسرش – فرزندش

شیوا خسرو مهر ازدواج کرده و برخی از سایتها خبر جدایی از همسرش را منتشر کرده اند. تنها دخترش بنام رکسانا دانشجو می باشد که او نیز حرفه مادر رو دنبال کرده و در این عرصه فعالیت می کند.

هم پدر بودم هم مادر

مادر بودن سخت است، مخصوصاً وقتی که مجبوری سوا و جدا از مادر نقش پدر را هم ایفا کنی و برای فرزندت سوای مادر، پدر هم باشی شاید جالب باشه که براتون بگم تبریکاتی که من روز پدر می گیرم خیلی بیشتر از زمانهایی است که برای روز مادر بهم تبریک می گن است.

همسر مهدی فخیم زاده همسر شیوا خسرو مهر همسر حمید سمندریان همسر بازیگران طلاق بازیگران بیوگرافی مهدی فخیم زاده بیوگرافی شیوا خسرو مهر اینستاگرام شیوا خسرو مهر

تا همیشه ی همیشه
کنارمی یگانه عشق زمینی من ، استاد بی همتای من ، پدر تئاتر این مرز و بوم .
عکسی که برای اولین بار دیده میشود.
روز تولد استادم حمید سمندریان ، نهم اردیبهشت ماه ۷۷ ، آموزشگاه حمید سمندریان.
از سمت راست ، خانم سوم ، با شال مشکی ، من هستم.
این اتاق ، اتاق کلاس درس بررسی تئاتر جهان بود که آقای اسماعیل شنگله ، عزیز مدرس این درس بودن.
۲۲ تیر ماه
سالروز کوچ ابر مرد تئاتر ایران زمین

آشپزی و گیاهخواری

آشپزیم خوب است، من گیاه خوار هستم و پیتزا سبزیجات، قارچ سوخاری و استانبولی از غذاهای مورد علاقه من هستند.

دانستی های جالب درباره او

● اگر بازیگر نمیشدم، طراح لباس می شدم، چون خیلی به این کار علاقه مندم

● طرفدار تیم ملی و برای علی دایی، خداداد عزیزی و فرهاد مجیدی احترام خاصی قائل هستم

● فقط به موسیقی پاپ علاقه دارم

تدریس

نوشتن داستان کوتاه، کارگردانی تئاتر و تدریس بازیگری از دیگر فعالیت های او است

همسر مهدی فخیم زاده همسر شیوا خسرو مهر همسر حمید سمندریان همسر بازیگران طلاق بازیگران بیوگرافی مهدی فخیم زاده بیوگرافی شیوا خسرو مهر اینستاگرام شیوا خسرو مهر

شیوا خسرومهر و مهدی فخیم زاده

کم کاری

من کم کار نیستم بلکه پیشنهاد کاری کمی دارم. خدا را شکر یکی از بی حاشیه ترین بازیگران این حرفه هستم اما به دلیل اینکه در گردهمایی دوستان شرکت نمی کنم، پیشنهاد کاری کمی هم دارم.

وی در ادامه در خصوص کم کار بودن در تلویزیون و سینما توضیح داد: «من مثل خیلی از همکارها دوست ندارم دلیل این کم کاری را به چیزهای دیگری ربط دهم. صداقت همیشه برای من کار ساز بوده است. اگر حضورکم رنگی دارم، به دلیل این است که پیشنهاد کاری ندارم.

کسی برای بازی به من زنگ نمی زند. آنقدر بازیگرهای مختلفی از راه پارتی بازی وارد کار شده اند که دیگر کسی به فکر کسانی مثل من نیست. گاهی اینقدر این موضوع شدت پیدا می‌کند و هیچ کاری پیشنهاد نمی شود که شک می کنم ممنوع التصویر شده باشم! چند روز پیش برای کاری با رحمان سیفی نژاد تماس گرفته بودم و از او پرسیدم من ممنوع الکارم؟! اگر نیستم پس چرا اینقدر بیکارم؟ و او گفت که تولیدات واقعاً کم شده است.

به او گفتم اگر من ممنوع الکار هستم یک پراید بخرم و با آن مسافر کشی کنم تا خرج زندگیم در بیاید، یا در اطراف تئاتر شهر گل فروشی کنم. اما سیفی آزاد به من گفت؛ این روزها کاری تولید نمی شود. اگر تولید شود،حتما با شما تماس می گیرند. متاسفانه مسئولان فکر می کنند تولید تنها سه سریال برای نوروز و ماه رمضان کافی است که در آن زمان هم من و امثال من نادیده گرفته می شوند.

همسر مهدی فخیم زاده همسر شیوا خسرو مهر همسر حمید سمندریان همسر بازیگران طلاق بازیگران بیوگرافی مهدی فخیم زاده بیوگرافی شیوا خسرو مهر اینستاگرام شیوا خسرو مهر

شیوا خسرومهر و پدرش

من یکی از بی حاشیه ترین خانم های سینما و تلویزیون هستم به خاطر اینکه می دانم در کجا زندگی می کنم. اینجا تنها ایران نیست، اینجا جمهوری اسلامی ایران است و موازین خودش را دارد». وی ادامه داد: «هرکسی یک دوره کوتاه بازیگری گذرانده و دوست و رفیقی در این حوزه دارد، وارد کار بازیگری می‌شود. ما بازیگرهای پیشکسوت زیادی داریم که هیچ خبری از آنها نیست و کسی هم پیگیری نمی کند. این بیکاری ها وبی خبری ها در روحیه هنرمندان تاثیرگذار است. هنرمند وقتی سرکاری نیست و کسی هم حالش را نمی پرسد، اعتماد به نفسش را از دست می دهد و افسردگی می گیرد.

اغلب بازیگران ما دوران پیری تلخ و غم انگیزی دارند. آنقدر به آنها پیشنهاد بازی نمی دهند که روزی هم که سرکار می روند از لحاظ جسمی توانی برای ایفای نقش ندارند. من وقتی این مسائل را می بینم، سعی می کنم خودم به داد خودم برسم و به شرایطم فکر کنم».

فکر می کنید همین شبکه های خارجی به من پیشنهاد کار ندادند؟ چرا باید به سادگی از هنرمندان خودمان دست بکشیم و آنها را نادیده بگیریم؟! من آخرین بار ۶ ماه پیش جلوی دوربین رفتم، آن وقت همکار دیگری همزمان در سه پروژه حضور دارد! چرا کسی لیستی از کارهای سالانه هنرمندان تهیه نمی کند؟ چرا باید کارت عضویت خانه سینما داشته باشم و هرسال حق عضویت پرداخت کنم وقتی هیچ سودی برای من ندارد؟! ما در خانه سینما و وزارت فرهنگ و ارشاد رئیس نداریم؟! یک کاری مثل «آسمان من» موفق می‌شود چون، همه چیز و همه کس در جای درست خودش قرار گرفته است. اینها موضوعات مهمی هستند که باید کسی برایش چاره اندیشی کند».

*بالاخره جوابم را ندادی بازیگری برای تو یک شغله،احساسه و یا تفریح؟
**در حال حاضر بازیگری برای من یک شغل به حساب میاد چون کار دیگه ای بلد نیستم که انجام بدهم،برای من یک احساس تمام نشدنی است چون سکانس اولم با پلان و سکانس بعدی ام فرق می کند،چون قطره اشک الآنم با خنده دقیقه بَعدَم فرق می کند و تفریحه چون از کارم لذت می برم،چون برای کارم،برای احساسم حُرمت و ارزش قائلم.بازیگری  در عین سخت ترین شغل دنیا اونقدر لطیف و دل نازکِ که هر آن ممکنه به تلنگری خُرد بشه.(سکوت می کند و فکر).

*به نظر خودت مادری به نام شیوا خسرومهر برای دخترش (رکسانا) چه کرده که احساس می کنی مادر و در کنارش پدر خوبتری هم هستی؟
**نمی دونم،این سؤال را باید از رکسانا بپرسی،من هر کاری که در توانم بوده را براش انجام دادم،اگر چیزی را خواسته با همه قدرتم تلاش کردم که براش فراهم کنم و اگر هم نتونستم صادقانه بهش گفتم که نمی تونم.من همه سعی ام را برای خوشبختی و رفاه دخترم انجام دادم که وقتی شب سَرم را روی بالش می ذارم عذاب وجدان نگیرم که چرا می شد این کار را براش بکنم و نکردم.

*آخرین باری که از ته دل آه کشیدی کی بود و برای چی؟

**همین امسال و دو بار هم از ته آه  کشیدم،اولی تصادف بد دخترم که هنوز هم درگیر آن هستم،چون با خودم نذر کرده بودم که لحظه سال تحویل را در حرم امام رضا باشم،اما تصادف دخترم و رسیدگی به او کارهای عمل و بیمارستان او نمی شد که از تهران برویم و دومی هم فوت دوست،همکار و بازیگر خوبمون خانم عسل بدیعی که هنوز هم باورنکردنی است،روحش شاد و یادش گرامی که فکر می کنم با کاری که کرد تا ابد در پَسِ ذهن همه ما جاویدان خواهد بود.

اینستاگرام شیوا خسرو مهر بیوگرافی شیوا خسرو مهر بیوگرافی مهدی فخیم زاده طلاق بازیگران همسر بازیگران همسر حمید سمندریان همسر شیوا خسرو مهر همسر مهدی فخیم زاده


ادامه مطلب ...